مطالب دوستان Mahnax

تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 اگر ما قبل این عالم در عالم زر و... بودیم اون موقع که بهشت وجهنم نبود.
در پاسخ به سوال دومتون باید عرض کنم: خیر استعدادها یکی نیست و متفاوت هست و به خیلی چیزها بستگی داره و مسائل ژنتیک هم در اون تاثیر داره، اما بدون شک اختلاف در استعدادها بر اساس حکمت الهی است یعنی خودش بهتر می‌دونه به چه کسی چه میزان استعداد بده. اما چیزی که باید توجه داشت اینه که عدالت خدا اقتضا می‌کنه از هر کسی به اندازه توان و استعدادش تکلیف بخوان، یعنی نوع مواخذه و نوع حساب و کتاب خداوند متعال با انسان‌ها بر اساس داده‌هایی است که خدا به انسان‌ها داده و این‌جوری دیگه حق کسی ضایع نمیشه و کسی نمی‌تونه اعتراض کنه. یعنی ممکنه امتحان یکی از 10 نمره باشه، امتحان یکی از 15 و یکی از 20 و دیگری از 100؛ لذا تکلیف کسی که استعداد کمتری داره با کسی که استعداد بیشتری داره، فرق میکنه.
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 اگر ما قبل این عالم در عالم زر و... بودیم اون موقع که بهشت وجهنم نبود.
با سلام خدمت شما. در پاسخ به سوال اولتون باید عرض کنم: این آیه که می‌فرماید: «قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا» ناظر به تکوین است، یعنی چون همه نیروها و توان‌ها و تمام افعال آدمی از خداوند متعال هست، پس هیچ حرکتی در عالم نمیشه مگر به اذن و اراده الهی، لذا هر چیزی که به انسان برسه از خوب و بد، با اذن و اراده الهی بوده و فاعل  بعید اون خداوند متعال هست. این مطلب در اصطلاح کلام و فلسفه به توحید افعالی معروفه؛ یعنی هیچ حرکتی و هیچ کاری در جهان هستی انجام نمیشه مگر اینکه خداوند متعال بخواد. این مطلب در مورد امور تکوینی درسته و حرفی در اون نیست. اما در اموری که مربوط به اختیار انسان هست، یه شرط دیگه لحاظ شده، و اون اختیار و تصمیم انسان هست، یعنی خود خداوند متعال اراده و اختیار انسان رو در مجرای اراده و اختیار خودش قرار داده، یعنی این‌گونه فرموده: این انسان آنچه که تو اراده کردی منم اراده می‌کنم و اجازه میدم، مثل این می مونه که خداوند متعال ابتدا بگه ای انسان چیکار می‌کنی، انسان بگه می‌خوام نماز بخونم، سپس خدا بگه اجازه دادم و اراده کردم برو نماز بخون. لذا این آیه که می‌فرماید: « وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ» موید همین سخن هست، یعنی چون خودت بدی رو انتخاب کردی و عمل نادرستی انجام دادی، فلان مصیبت به تو رسید، پس این‌گونه نیست که همه چیز در زندگی انسان به خدا بستگی داشته باشه، خیر همه چیز به اراده و انتخاب خود ما بستگی داره و خدا هم کمک خواهد کرد، هم در زمینه خوب کمک خواهد کرد و هم در زمینه بد، یعنی اگر کسی بدی رو انتخاب کنه و بخواد در مسیر بد حرکت کنه، خدا هم مشکلی براش پیش نمیاره، ومانع رو بر طرف میکنه تا بره و غرق بشه، چون خودش خواسته و انتخاب کرده. دقت کردید، پس در امور تکوینی و خلقت همه کاره خود خداست و هیچ چیز دیگری دخالت نداره، خودش بر اساس مصلحت و مفاسدی که خودش میدونه، خلق میکنه یا خلق نمی‌کنه، اما در امور اختیاری انسان، خود خداوند متعال اومده و اختیار انسان رو هم جزء علت ها قرار داده و انسان هم خودش باید بخواد تا کاری پیش بره یا نه. بر این اساس، گاهی انسان گناهی بزرگ انجام میده و همون گناه عاملی میشه برای انحرافات بعدی، و مصیبت هایی برای انسان، پس در واقع عامل اون گرفتاری ها و بدبختی ها خود انسان بوده نه خداوند متعال، گاهی هم برعکسه و انسان عمل خوبی انجام میده و همون عمل خیر باعث میشه بسیاری از گرفتاری هاشو خدا حل کنه و مسیر زندگیش روی ریل بیافته، اینجا هم در واقع عامل رفع گرفتاری ها خود او بوده است. این نکته هم لازمه تذکر داده بشه که گاهی انسان اعمالش خوبه، اما خداوند متعال به خاطر اینکه بخواد ازش امتحان بگیره اونو مبتلا میکنه به گرفتاری ها و سختی های زیادی مثل بیماری و مرگ عزیزان و ... تا ایمان طرف رو بسنجده که چقدر تحمل میکنه. پس هیچ گاهی یهویی و گتره ای زندگی مانند تغییر نمیکنه، همه چیز از قبل مشخصه، اما علمی که بر اساس اراده و اختیار ماست، نه اینکه جبری در کار باشه و ما مجبور باشیم، یعنی خدا می‌دونه من اینکار رو انجام میدم و بر اساس اون خدا نیز کار دیگه ای رو برای من رقم میزنه، لذا همه چیز از قبل تعیین شده اما بر اساس اختیار و اراده ما، خدا میدونه ما چه تصمیمی میگیریم.
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 گناه کسی که نامشروع متولد شده چی هست؟
با سلام خدمت شما. ببنیید دوست عزیز، علت اینکه اونا امام حسین(ع) رو کشتن که زنا زاده بودنشون نیست، یعنی اینجوری نیست که چون زنا زاده بودن پس حتما باید میرفتن امام رو به شهادت میرسوندن، خیر کسی چنین حرفی نزده؛ اصلا ربطی به هم نداره. هیچ وقت زنا زاده بودن به معنای جبر و مجبور بودن نیست، یعنی این‌چنین نیست که زنازاده نتونه بیاد سمت خدا و بالاجبار باید گناه کنه، خیر این تفکر غلطه هر کسی هم گفته حرف درستی نزده، بلکه حرام زاده هم مثل همه مردم اراده و اخیتار داره و می‌تونه مسیر درست رو انتخاب کنه و به سمت خدا بیاد، چه بسیار حرام زاده هایی که در طول تاریخ آدم درستی شدن و اهل عبادت و اهل بهشت هستند. لذا حرام زاده بودن به معنای مجبور بودن نیست. نکته دوم: در روایات ما بیان شده حرام زاده چون نطفه او از حرام بسته شده مقداری گرایشش و ذاتش به سمت بدی ها و گناهان کشش داره، اما این کشش به معنای جبر نیست، یعنی کمی بیشتر از بقیه به سمت بدی ها گرایش داره، همین. لذا او نیز مثل بقیه می‌تونه به سمت خدا بیاد و از امام زمانش تبعیت کنه و یار امام زمانش بشه و درست زندگی کنه، این مسلمه. اما خداوند متعال نیز جبران می‌کنه و گفته شده اگر حرام زاده به سمت خدا بیاد خدا بیشتر به سمت او رو می‌کنه و بیشتر تقویتش می‌کنه تا عدالت رعایت بشه. این‌که برخی از حرام زادگان در کربلا بودن و باعث شهادت امام حسین(ع) شدن درسته، اما حلال زاده هم در کربلا زیاد بوده، گفته شده که حدود 30 هزار نفر در کربلا بودن، خوب، همه این‌ها که حرام زاده نبودن، لذا ما چه حلال زاده باشیم و چه حرام زاده اختیار داریم و مسیر زندگی مون رو خودمون باید رعایت کنیم.  
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 تأثیر دعا در سرنوشت انسان
با سلام خدمت شما. در مورد سوال بالا باید گفت اگر چیزی از امام معصوم رسیده باشه و سندش درست باشه و ضعیف نباشه و مطمئن باشه، بدون شک تاثیر داره و دفع بلا خواهد شد. اما چرا اینجوریه، علتش اینه که خداوند متعال نظام عالم رو نظام اسباب مسببات قرار داده، مثلا آتش رو سبب سوزاندن قرار داده، لذا فرق نمی‌کنه انسان باشه یا چوب، خصوصیات آتش اینه که بسوزونه و سنت خدا بر اینه که نظام اسباب مسببات تغییر نکنه و هر سببی، مسبب خودش رو به دنبال داشته باشه مگر در شرایطی خاص که خود خدا جلوی اون سبب رو بگیره به خاطر مصحلتی که لازمه. اینجا هم میگیم: ما که از اسرار عالم خبر نداریم، علم امام معصوم، متصل به علم خداست و تمام اسرار هستی رو می‌دونه، وقتی میگه که این ذکر مانع تصادفه، این ذکر عمر رو زیاد می‌کنه، یعنی یکی از اسباب هست، اسباب که فقط مادی نیست، هم مادی هست و هم معنوی، لذا بدون شک اون ذکر مانع میشه و طوری شرایط و خصوصیات رو تغییر میده که ما تصادف نکنیم. پس دعا و ذکر و کارهای نیک دیگه مثل صدقه دادن، صله رحم، نماز خوندن و... اسباب معنوی هستن که تاثیر دارن و باعث میشن کارهای دیگه ای به وجود نیاد. پس پذیرفتن این موارد مشکلی نداره و با رابطه علت و معلول هم مشکلی نداره.
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 قدر یعنی حد واندازه وماهیت یک شی حالا این سنت ها قدر وماهیت ها برای چه هستند؟
با سلام خدمت شما. ببنید دوست عزیز برای خداوند متعال وجود خارجی داشتن با وجود نداشتن مساوی هست، در علم ازلی الهی، همه چیز با تمام جزئیات و تمام ویژگی ها و مشخصات وجود دارد. این نکته اول. نکته دوم اینکه این مطلب بین ما انسان‌ها نیز جریان داره، مثلا یک مهندس وقتی می‌خواد یک برج رو طراحی کنه، ابتدا نقشه اون رو با تمام جزئیات و ویژگی ها و خصوصیات و رنگ و ... طراحی می‌کنه، سپس همون چیزی که طراحی کرده رو در خارج محقق میکنه و کارگران نیز بر طبق همون نقشه و ماکتی که مهندس طراحی کرده پیش میرن و اون برج رو در خارج محقق می‌کنن. شبیه همین چیز رو در مورد خداوند متعال میشه تصور کرد البته بلا تشبیه، خداوند متعال ذهن و نفس نداره که تصویری از اون رو ابتدا تصور کرده باشه، اما خداوند متعال نیز قبل از خلقت تمام خصوصیات و تمام جزئیات اشیا رو می‌دونه و بر اساس اونا مخلوق رو در خارج محقق می‌کنه. لذا هیچ مشکلی از این باب نیست، به همین خاطر علمای کلام قضا و قدر رو به علمی و عینی تقسیم کرده‌اند و گفته‌اند اون قضا و قدری که تنها در علم خداست و هنوز جنبه بیرونی پیدا نکرده رو علمی می‌گوییم، مثلا خدا می‌دونه 1000 سال آینده چه انسانی با چه خصوصیات و ویژگی‌هایی متولد میشه، لذا در علمش هم اندازه رو می‌دونه و هم حکمش رو، این قضا و قدر را علمی می‌گویند و هر وقت در خارج محقق هم بشه و به وجود بیاد، قضا و قدر و عینی و خارجی نیز محقق شده است. سنت های الهی نیز همین گونه هستن خدا می‌دونه که مثلا این خصوصیت برای زمین لازمه و قبل از خلقت زمین در علم او بوده و مشمول قضا و قدر علمی و بعد از خلقت زمین و وجود آن سنت در او عینی نیز میشه. مثلا خدا می‌دونه که برای زندگی بر روی زمین، جو لازمه، جاذبه زمین لازمه، آب دریاها لازمه و ... خوب این‌ها را تقدیر می‌کنه و بعد از خلقت و در حین خلقت زمین این موارد رو لحاظ می‌کنه، و موقع تحقق خارجی زمین، زمینی با این خصوصیات تحقق پیدا می‌کنه.  
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 01 شهر, 1400 امتحان الهی و اختیار انسان
با سلام خدمت شما. بدون شک چون خداوند متعال حکیم است، تمام کارهایی که توسط خداوند متعال انجام میشه از روی حکمت هست، این امور رو امور تکوینی میگن، مثلا خلقت درخت، خلقت مورجه، آمدن باران، آمدن برف و ... اینها همه به اراده الهی است و همه از روی حکمت است. اما امور مربوط به انسان که افعال اختیاری انسان محسوب میشن، اینها چون از اراده و اختیار انسان ناشی میشن، از اون حکم استثنا میشن، یعنی خداوند متعال دستور داده بر اساس حکمت، مثلا نماز بخونید، این دیگه خود انسان هست که تصمیم می‌گیره و نماز می‌خونه یا نه. در این موردی هم که شما مثال زدی که اصلا حکمتی نیست، به انسان ربط داره. پس اعمال اختیاری انسان به اراده و تصمیم انسان بر می‌گرده و خداوند متعال انسان رو آزاد گذاشته که هر تصمیمی که خواست بگیره و خودش انجام بده. در پاسخ به سوال دومتون هم باید گفت: چون امتحانات الهی به خدا بر می‌گرده و فعل خداست، بدون شک دارای علت و حکمت است و هیچ وقت گتره‌ای و یهویی نبوده است، خداوند متعال حتی قبل از خلقت انسان می‌داند که ظرفیت وجودی او چه مقدار است و بر اساس آن ظرفیت، امتحان می‌گیره. یعنی کاملا مشخص و معلومه. فقط نکته‌ای که باید دقت کنیم اینه که برخی از مصیبت‌هایی که برامون پیش میاد، امتحان الهی نیست، بلکه نتیجه اعمال خودمون هست، یعنی کار بدی انجام دادیم و نتیجه اون عمل زشت، این مصیبتی است که دچار اون شدیم. پس اگر مصیبتی یا هر نوع امتحانی از جانب خدا برسه، بر اساس حکمت هست و بر اساس ظرفیت وجودی ما، لذا می بینیم امتحانات و ابتلائات انبیا بسیار بیشتر از انسان های عادی است.  
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 31 مرد, 1400 سنت های الهی کجای قضاوقدرقرارمیگیرد
با سلام خدمت شما. قدر یعنی اندازه گیری، یعنی خدا می‌داند و اندازه هم می‌گیره که تمام مخلوقاتش با چه صورتی و در چه اندازه ای در زمین محقق شوند. قضا هم یعنی وقتی همه شرایط محقق شد، خداوند حکم می‌کنه که محقق بشه. لذا خداوند متعال نیز در قدر خود همه شرایط و مقتضیات رو در نظر می‌گیره و جزء قدر قرار میده و هنگامی‌که محقق شدن، قضا هم می‌کنه، یعنی حکم می‌کنه که محقق بشه در خارج. بهتره قضا و قدر رو در دو حیطه بررسی کنیم: حیطه تکوینیات و حیطه تشریعیات؛ در حیطه تکوینیات همه چیز به اراده و حکم خداوند متعال بستگی داره، مثلا این درخت خلق بشه یا نه، این سوسک این گوسفند، این شیر، پلنگ، کوه، دشت، گل و ... در خارج تحقق پیدا کنه یا نه، اینها به اراده الهی است، حتی خلقت انسان و نوع صورت بندی او نیز به اراده الهی است و خدا همه چیز رو در قدر در نظر می‌گیره و در صورت وجود تمام متقضیات، حکم هم می‌کنه و قضا میشه و آن شی در خارج محقق میشه. اگر هم مقتضی نباشه و وسط کار مشکلی پیش بیاد، همون هم در نظر گرفته شده و حکم میشه که به وجود نیاد، لذا در امور تکوینی و خلقت صفر تا صد در دست خداوند متعال و بر اساس مصلحت و مفسده خود خلقت است، گاهی چیزی مصلحت داره خدا اراده می‌کنه به وجود بیاد، گاهی مفسده داره و خدا اراده می‌کنه به وجود نیاد. اما در امور تشریعی خود خداوند متعال، اراده و تصمیم انسان رو هم جزء شرایط و مقتضیات قرار داده، لذا انسان هم باید بخواد تا محقق بشه، مثلا خدا اراده کرده انسان ها نماز بخوانند، اینجا خود انسان هم باید بخواد و تصمیم هم بگیره تا قضای الهی محقق بشه و در خارج انسان نماز بخونه، اما اگر تصمیم نگرفت و نخواد نماز بخونه، اینجا خدا نیز حکم می‌کنه که نماز در خارج محقق نشه. سنت‌های الهی نیز جز همان قدر قرار می‌گیرند، مثلا سنت خدا بر اینه که آتش بسوزونه، خوب اگر انسان دست خودش رو گذاست توی آتش، همه چیز برای سوختن دست انسان محققه و حکم هم میشه که دست انسان بسوزه، پس آن‌ها هم جز قدر قرار می‌گیرن، البته خود سنت‌ها جزء قضای تکوینی الهی هستند، یعنی خدا خواسته که این‌چنین باشن، مثلا زمین جاذبه داشته باشه، پس حکم و قضای الهی هستن و ربطی به انسان و اراده او ندارن. در مثالی که شما نوشتید توبه و استغفار که سبب نزول رحمت است خودش سنت الهی و قضای تکوینی الهی است و ربطی به اراده و تصمیم انسان نداره، حال خداوند قدر می‌کند که اگر انسان آمد و توبه کرد، این برکات شامل او نیز بشه، اگر توبه و استغفار نکرد، شامل او نشه، اما اینکه تصمیم به توبه بگیرد یا نه، دست خود انسان هست و بعد از تصمیم، قضای الهی می‌آید، یعنی مثلا توبه می‌کند، سپس خداوند می‌فرماید چون توبه کرد برکات آن نیز شاملش بشود، یعنی قضای الهی بر شمول برکات قرار گرفت.  
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 31 مرد, 1400 بزرگ‌ترین اشتباه شیعیان کوفه عدم یاری سفیر امام بود!
با سلام خدمت شما. سند تاریخی آن، قضیه سلیمان بن صرد است، او با مسلم به نیت امام حسین(ع) بیعت کرد، اما چون مسلم به حمایت از هانی قیام کرد، او اطاعت نکرد و در شمار یاران مسلم قرار نگرفت، با این بهانه که مسلم معصوم نیست و این قیام اشتباه است و باید سکوت کنیم تا خود امام بیاید، لذا اولین تفرقه در بین صفوف شیعه ایجاد شد. همچنین مختار نیز در کوفه نبود و خود را به مسلم نرساند و در زمره یاران مسلم نبود، این موارد دستمایه خیلی خوبی بود برای ابن زیاد که سپاه مسلم را در هم بشکند. منبع: سایت ویکی فقه
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 31 مرد, 1400 ایا امامان علم خدادادی را به صورت بالقوه داشتند
با سلام خدمت شما. نکته ای که باید به اون دقت کنیم اینه که این مطالب عقلی نیست، از حیث عقلی لازم نیست امام از آینده خبر داشته باشه، بلکه تنها چیزی که امام باید بدونه علم کامل به شریعت هست. اما اگر به روایات دقت کنیم می بینیم در روایات گفته شده که خداوند متعال این علم تام رو در اختیار امام قرار داده و امام معصوم از همان ابتدای تولد این مباحث را می داند. روایات در این زمینه هم بسیار زیاد است. حتی در برخی روایات از علم «ما کان و مایکون» که علمی تام و کامل به تمام اشیا و اتفاقات گذشته و حال و آینده است برای معصومین(علیهم‌السلام) خبر داده شده است، به طور مثال امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «همانا من آن‌چه در آسمان است و آن‌چه در زمین است می‌دانم؛ آن‌چه در بهشت است و آن‌چه در جهنم است می‌دانم؛ آن‌چه در گذشته بوده و آن‌چه در آینده اتفاق خواهد افتاد را می‌دانم؛ سپس مقداری مکث کرد و چون دید که این سخن برای کسانی‌که این سخن را شنیدند سنگین و غیر قابل هضم است؛ فرمود این موارد را از کتاب خدا می‌دانم، چرا که خداوند متعال در آن فرموده است: «فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ». لذا طبق این گونه روایات امام علمی تام و گسترده دارد که خداوند متعال در اختیار او قرار داده است. اما بر برخی روایات اومده که امام اگر بخواهد، میداند، یعنی دانستن امام منوط به اراده خود امام است، یعنی اگر امام معصوم بخواهد از چیزی آگاهی پیدا کنم، همان آن مطلع میگردد.  در رابطه با جزئیات کربلا هم باید گفت: یدون شک امام حسین(ع) از تمام اتفاقات کربلا اطلاع داشته است، اما موظف بوده مانند یک انسان عادی و معمولی و بدون علم غیب عمل کند. لذا همه چیز عادی و معمولی پیش می‌رود. برای مطالعه بیشتر به این مطالب مراجعه کنید: https://btid.org/fa/news/94812 https://btid.org/fa/news/47092 https://btid.org/fa/news/144069 https://btid.org/fa/news/52652 https://btid.org/fa/news/143130  
تصویر محمد فرضی پوریان محمد فرضی پوریان 30 مرد, 1400 از کجا بدانیم کدام دین برحق است!؟
با سلام خدمت شما. در واقع پاسخ به سوال شما چندین جلد کتاب هستش، آیت الله سبحانی 4 جلد کتاب را در پاسخ به سوال شما نوشته است به نام «الهیات علی هدی کتاب و السنه»؛ آیت الله مصباح یزدی یک جلد کتاب در پاسخ به سوال شما نوشته است به نام «آموزش عقاید»؛ شهید مطهری کتاب های زیادی در این زمینه نوشته است، مانند کتاب خاتمیت، کتاب مجموعه جهان بینی اسلامی، اسلام و مقتضیات اسلام و ....؛ حجه الاسلام ربانی گلپایگانی کتابی به نام «عقاید استدلالی» در دو جلد نوشته است. لذا شما را به خواندن این کتاب ها توصیه می‌کنم. اما به طور خلاصه عرض کنم: دلیل صدق نبوت یک پیامبر یکی از این 3 مورد است: 1. معجزه 2. بیان پیامبر قبلی 3. محتوای دعوت. اما جالب است که هر سه مورد در رابطه با پیامبر اکرم(ص) وجود دارد، اولا: بیش از 4000 معجزه برای حضرت در کتب روایی و تاریخی بیان شده، دوما: در کتب مسیحیت و یهود به آمدن ایشان با نام احمد نوید داده شده است، سوما: اوضاع و احوال و شرایط و محتوای دعوت را که ملاحظه کنیم بدون شک به حقانیت و الهی بودن پیامبر اکرم(ص) و اسلام پی خواهیم برد. نکته دوم: قرآن کریم به عنوان معجزه جاوید پیامبر اکرم(ص) در دست ماست، این کتاب بیش از 1400 سال است که ندا داده و مبارزه طلبی کرده که اگر شک و شبهه ای دارید یک سوره مانند این کتاب بیاورید، و هنوز بعد از 1400 سال هنوز کسی نتوانسته است یک سوره مانند آن بیاورد. پس قرآن نیز معجزه است. با توجه به این نکات و اینکه اسلام دینی جامع و کامل و عالی است و به همه جنبه های انسانی پرداخته است، دیگر جایی برای شک و شبهه نمی ماند؟ شما تحقیق کن که الان بیش از 29 انجیل وجود داره و تورات های مختلفی و خود مسیحیان و یهودیان هم قبول دارن که تورات و انجیل نوشته دست خود بشره. در ضمن در متن بالا هم آمده مطالب بسیاری از تورات و انجیل با ادله صریح عقلی مخالف هستند که دال بر اینه که دین الهی نیستند، بر این اساس معلومه که بر حق نیستند.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1