فرهادی حصاری محمدرضا
مطالب ارسالی
02 آذر، 1401
0
قصه شب | سلام بچههای خوب ایران زمین. حال و احوالتون چطوره؟ خوبین؟ خداروشکر! امیدوارم هرجا که هستین، تندرست و سلامت باشین.
باز امشب هم با یه قصه دیگه پیش شما اومدم.
روزی روزگاری، توی یه دشت بزرگ، شیرِ بدجنسی زندگی...
02 آذر، 1401
0
قصه شب | ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس
سلام به آسمون پرستاره. سلام به ماه زیبا. سلام به شما بچههای خندون و باصفا. عزیزای دلم امیدوارم حالتون خوب باشه. امشب با یه قصه دیگه از یه پشه کوچولو و شجاع پیش شما...
02 آذر، 1401
0
قصه شب مسابقه فوتسال و بچههای مدرسه معرفت | سلام به گلای باغِ امید و زندگی؛ کوچولوهای باطراوت و مؤدّب. حالتون چطوره؟ من که حالم خیلی خوبه؛ چون تونستم یه بار دیگه پیش شما بیام؛ اون هم با یه قصه زیبا و...
01 آذر، 1401
0
قصه شب | به نام خدا
سلام به ستارههای درخشون خونهها؛ بچههای باادب و باهوش. امیدوارم حال همهتون خوب باشه. امشب میخوام قصه «کلاغ و روباه و حیوونای جنگل» رو براتون تعریف کنم.
سالها پیش در جنگلی بزرگ،...
26 آبا، 1401
0
قصه شب | سلام به شما کوچولوهای مهربون و خوشاخلاق؛ بچههای عزیزی که همیشه و همهجا سعی میکنن تا به بقیه کمک کنن .
دوستای من! امشب با یه قصه از یه قهرمان شجاع و نوجوون پیش شما اومدم؛ قهرمانی که از یه انسان معمولی، به...
26 آبا، 1401
0
قصه شب | سلام به گُلای رنگارنگ و قشنگ زندگی؛ بچههای مهربون و خندون و باادب.
حال و احوال گلای من چطوره؟ شام خوردین؟ نکنه گرسنه باشین و بخوابین؟ آفرین به بچههایی که حرف مامان و بابا و بزرگترهاشون رو گوش میکنن و بدون...
24 آبا، 1401
0
سلام به همه نوگلای باغ زندگی؛ آقا پسرای مهربون و دخترخانمهای دلسوز. عزیزای من حالتون چطوره؟ سرحال هستین؟ بچهها توی این روز و شبها خیلی مواظب خودتون باشین؛ چون سرمای هوا به کسی رحم نمیکنه. راستی بچهها! امشب با یه...
23 آبا، 1401
0
قصه شب | «تالیا»؛ پیامبر بزرگ و مهربون
سلام به فسقلیهای باهوش و خندون. کوچولوهای عسلی و شیرین. بچهها! حال و احوالتون چطوره؟ امیدوارم لباتون همیشه خندون باشه و از چشم بد در اَمون باشین. باز امشب هم به لطفِ خدا...
21 آبا، 1401
0
قصه شب | سلام به گلای با طراوت و خوشعطر زندگی. بچههای با ادب و مهربون! عزیزای دلم! حالتون چطوره؟! قبراق و سرحالین! امیدوارم هرجا که هستین، سلامت و تندرست باشین. باز امشب با یه قصه دیگه پیش شما اومدم. اگه دوست دارین،...
21 آبا، 1401
0
قصه شب | «ذوالقرنین ؛ پادشاه مهربان و دلسوز»/ قسمت دوم
سلام به تکتک بچههای تیزهوش و خوشزبون. کوچولوهای ناز و قشنگ و مهربون. چطوره حالتون؟ خوب و سرحالین؟ خدا رو هزاران هزار بار شکر!
امشب با ادامه قصه «...