- ظلم ستیزی در سیره امام کاظم جایگاه ویژهای داشته و حضرت بر اثر همین ظلم ستیزیها، سالها به زندان افتادند و در نهایت مانند دیگر ائمه طعم شهادت را چشیدند.
سالها زندان و تبعید و در نهایت شهادت در زندان برای امام کاظم(علیهالسلام) نشانه محکمی از اوج ظلم ستیزی ایشان بود. سیره حضرت مانند تمامی اهل بیت و پیشوایان الهی(علیهمالسلام) مقابله با ظلم و فساد بود و برایشان فرق نداشت که اینها در رفتار فردی باشد یا رفتار حکومتی. حکومت نیز مرتباً برخوردهای بسیار سختی با ایشان نشان میداد و در نهایت زندان و شهادت خاتمه عمر مبارک ایشان شد. در این یادداشت به چند برخورد حضرت در زمینه مبارزه با ظلم و فساد حکومتی میپردازیم.
زیر سؤال بردن تمامیت حکومت جور
مهدی عباسي، سومین خلیفه بني العباس، در اقدامي توأم با عوام فریبي اعلام كرد كه هر كس حقوقی بر گردن نظام حكومتی دارد، ميتواند برای رسیدن به حق خود اقدام كرده و آن حق را مطالبه کند. مردم براي دریافت آن حقوق با درخواستهای متفاوت مراجعه میکردند و او هم به گفتهاش عمل میکرد. در این میان، امام کاظم(علیهالسلام) نیز براي اين مساله مراجعه كرد و خواستار حق ضایع شده خویش شد. خلیفه عباسی نیز از امام خواست تا حق ضایع شده خود را معرفی کند. حضرت در پاسخ فرمود: فدک!. مهدی عباسی باز میپرسد: محدوده آن کجاست تا به تو برگردانم. در این هنگام امام هفتم ما شیعیان میفرماید: «حَدٌّ مِنْهَا جَبَلُ أُحُدٍ وَ حَدٌّ مِنْهَا عَرِيشُ مِصْرَ وَ حَدٌّ مِنْهَا سِيفُ الْبَحْرِ وَ حَدٌّ مِنْهَا دُومَةُ الْجَنْدَل[۱] مرز اول آن کوه احد، مرز دوم آن عریش مصر، مرز بعدی آن دریای خزر و مرز دیگر آن سرزمين عراق است!» مهدی عباسی که ناراحت و متعجب شده بود؛ پرسید همه اینها؟ سپس امام فرمود: بله، تمام آنها! سپس خلیفه عباسی که آثار خشم و غضب در چهرهاش نمایان شده بود؛ گفت: زیاد است باید فکر کنم.[۲]
در اصل در این ماجرا امام کاظم(علیهالسلام) تمام حدود مملکت اسلامی را نام میبرد و این نکته را علنی میسازد که تمام این حکومت غصبی و بر اثر تضییع حقوق اهل بیت(علیهمالسلام) شکل گرفته و باید به صاحبان اصلی آن بازگردانده شود.
شکستن ادعای فضلیت هارونی
در سفر حج، هارون الرشید برای زیارت پیامبر اقدام میکند، جمعیت زیادی از اهالی مدینه و غیر آنها در مسجد النبی حضور داشتند. هنگامی که هارون روبروی قبر مطهر حضرت میرسد؛ اینگونه پیامبر را مورد خطاب قرار داده و زیارت میخواند: «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللهِ يَابْن عَمّي اِفْتِخاراً عَلَى منْ حَوْلِهِ[۳] سلام بر تو ای رسول خدا، ای فرزند عمویم، افتخاری برای من هستی نسبت به افرادی که اطرافت هستند.» هارون که از این زیارت بیشتر به دنبال فضیلت سازی برای خودش بود و میخواست مقام خود را به مردم معرفی کند. در مقابل، امام کاظم(علیهالسلام) نزدیک شد و اینگونه زیارت خواند: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ يا أَبَة[۴] سلام بر تو ای رسول خدا، ای پدرم.» در این نوع زیارت کردن، حضرت نه تنها خشوع خود را نمایان ساخت؛ بلکه به هارون و همه جمعیت فهماند که در اطراف قبر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هستند افرادی که بسیار بسیار از هارون نزدیکتر به پیامبرند. در اصل با این زیارت، بر فضیلت تراشی هارون خط بطلان کشید.
نامه به هارون
مردم نسبت به امام کاظم اقبال بینظیری داشتند و از تمام بلاد اسلامی برای ایشان وجوهات شرعی میفرستادند. مبارزات امام با ظلم و ستم نیز بر محبوبیت ایشان میافزود. این مهر و محبت مردمی، مورد حسادت حاکمان و فرمانداران بنی عباس میشد. هارون که از قیام حضرت میترسید؛ بالاخره دستور به دستگیری امام و زندانی کردن ایشان داد[۵]. اما امام از همان زندان نیز دست از مبارزه نکشید. حضرت از زندان نامهای برای هارون میفرستد که عیش هارون را بر هم زده و در نهایت کوتاهی، حاوی نکته مهمی برای تمام ستمگران است. حضرت چنین نوشتند: «أَنَّهُ لَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي يَوْمٌ مِنَ الْبَلَاءِ إِلَّا انْقَضَى عَنْكَ مَعَهُ يَوْمٌ مِنَ الرَّخَاءِ حَتَّى نَقْضِيَ جَمِيعاً إِلَى يَوْمَ لَيْسَ لَهُ انْقِضَاءٌ يَخْسَرُ فِيهِ الْمُبْطِلُون[۶] هیچ روز سخت و پر محنتی بر من نميگذرد، مگر اینكه روزی از راحتی و آسایش و رفاه تو كم ميشوى؛ امّا بدان كه هر دو، رهسپار روزی هستیم كه پایان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهكاران زیانكار و بیچاره خواهند بود.» در این نامه، حضرت قیامت را یادآوری کرده و بیان داشتند که اگر در دنیا بر ظالمان آسان گرفته شود؛ پایان پذیر است و در نهایت تنها سرای ابدی، بهشت یا جهنم است که ظالمان و اهل باطل با قضاوت الهی، جهنمی خواهند شد.
ممانعت از کمک به ستمگران
یکی از راههای مبارزه حضرت با حکومت غاصب و ستمگر بنی عباس، ممانعت از کمک و حمایت شیعیان از بقای آن حکومت بود. یکی از دوستان امام "صفوان جمّال" بود. وی شترهای زیادی داشت و از کرایه دادن آنها به کاروانهای تجاری و زیارتی، کسب درآمد میکرد. روزی امام کاظم(علیهالسلام) به او میفرماید: «تمام رفتار و کردارهایت زیباست به جز یک کار تو» صفوان از امام میخواهد تا آن کار ناپسند را معرفی کند و امام در پاسخ میفرمایند: «إِكْرَاؤُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُون[۷] کرایه دادن شترهایت به این مرد، یعنی هارون»
صفوان به امام عرض ميكند: «به خدا سوگند! من آن را برای فسق، فجور، شكار و لهو كرایه ندادم، بلكه برای زیارت بیت الله اجاره دادهام. خودم هم أنها را همراهي نكردم و غلامم را با آنها فرستادم.
امام که در مییابد صفوان منظورش را درک نکرده، از او میپرسد: آیا دوست داری کرایهات را بدهند؟ آیا دوست داری که زنده برگردند و کرایه تو را بپردازند؟
صفوان پاسخ هر دو پرسش را مثبت اعلام میکند. سپس امام به وی میفرماید: «فَمَنْ أَحَبَّ بَقاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَمَنْ كانَ مِنْهُمْ كانَ وَرَدَ النّار[۸] هر كس زنده ماندن ستمگران را دوست داشته باشد، از آنان محسوب ميشود و هر كس از آنان محسوب شود، داخل آتش خواهد شد.» مطمئناً با کمک نکردن به ظالمان، عمر حکومتی آنها هم زودتر به پایان میرسد و از این رو امام این اصل مهم را بیان کردند.
كلام و نكته نهايي
امام کاظم(علیهالسلام) مانند دیگر ائمه اهل مبارزه با ستمگران بود و مانند آنها شهید راه ظلم ستیزی شد. کاری که اگر مسلمانان در پیش بگیرند هیچ ظالمی باقی نخواهد ماند و حکومت آنها یکی پس از دیگری نابود خواهد شد.
حضرت به همگان اثبات کرد که حتی از زندان هم میتوان دست از مبارزه با ظلم و فساد بر نداشت و راه حق را رها نکرد.
ما که پیروان حضرتیم، باید با شناخت حاکمان جور و استعمارگران ستمگر در عصر خویش، به مبارزه با آنان بشتابیم و راه آنها را ادامه دهیم؛ معنای تشیع این است.
پینوشت
[۱]- الكافي،كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۵۴۳.
[۲]- همان.
[۳]- دلائل الإمامة، طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، بعثت، قم، ۱۴۱۳ ق، ص۲۵.
[۴]- همان.
[۵]- رک: تاریخ البغداد، خطیب بغدادی، ج۱۳، ص۳۳.
[۶]- كشف الغمة في معرفة الأئمة، اربلى، على بن عيسى، بنى هاشمى، تبريز، ۱۳۸۱ ق، ج۲، ص۲۱۸.
[۷]- وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، ۱۴۰۹ ق، ج۱۷، ص۱۸۲.
[۸]- همان.
تمام پیشوایان راستین الهی ظلم ستیزی را سرلوحه کارهای خویش قرار میدادند. اما با توجه به شرایط، نوع فعالیت متفاوت بود. امام کاظم(علیهالسلام) نیز این مهم را عملیاتی کردند و براثر آن اقدامات سالهای زیادی از عمر خویش را در زندانها به سر بردند.
حضرت روزی تمام حکومت عباسیان را غاصبانه خواندند و آن را حقی گرفته شده از خاندان عصمت معرفی کردند و روزی بطلان ادعای فضیلت هارون الرشید را علنی ساختند. حتی حضرت در زندان نیز راضی نمیشد کسی از شیعیان و دوستانش به آن حاکمان ظالم کمک کند. حضرت کسانی را که دوست دارند ظالمان چند روزی بیشتر عمر کنند را اهل آتش معرفی کرده و فرمودند: «فَمَنْ أَحَبَّ بَقاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَمَنْ كانَ مِنْهُمْ كانَ وَرَدَ النّار؛ هر كس بقای ستمگران را دوست داشته باشد، از آنان است و هر كس از آنان باشد، داخل آتش خواهد شد.» (وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲)