بعد از چهار سال اقا می خواد استخاره بگیره!

سلام. من در زمینه ای شدیدا نیاز به راهنمایی دارم و خواهش میکنم چون این مسئله به آینده من و یک عمر زندگیم مربوط میشه، برای خوندن این متن وقت بذارید و به من پاسخ بدین.

من احساس میکنم یک اشتباه بزرگ مرتکب شدم. مدت چهار سال است که با پسری آشنا هستم. بعد از این چهار سال، ایشون از من تقاضای ازدواج کردن اما گفتن خونوادشون فقط در صورتی میان خواستگاری که استخاره بگیریم و خوب دربیاد، بخاطر اینکه اونا از شهر دیگه ای هستن و ما مشهدی هستیم که البته دلیل اصلی شرط این خونواده، فاصله شهرها نیست چون خیلی به هم نزدیکن، بلکه یک تجربه نامطلوب در گذشته بخاطر وصلت با یک دختر مشهدی هست. اعتقاد خود این آقا هم همین بود که ما چون از آینده خبر نداریم و عقلمون ناقصه و نمیدونیم چی برای ما خوبه و چی بده، باید با خدا مشورت کنیم... خلاصه اینکه روز عید فطر که تعطیل بود، من و این آقا با دفتر آیت الله مکارم شیرازی در مشهد تماس گرفتیم. آقایی گوشی رو برداشت و گفتیم که لطفا یک استخاره برامون بگیرین. ایشون نپرسید استخاره برای چه کاری میخواین. گفت یک صلوات بفرستین و بعد از چند ثانیه سکوت گفت خوب نیست و بد هست. از اونجایی که من از ابتدا هم به استخاره برای ازدواج اعتقاد نداشتم و تحت تاثیر حرفهای این آقا قبول کردم استخاره بگیریم، گفتم نه من این استخاره رو قبول ندارم چون شاید اون فردی که استخاره گرفته، آدم پاکی نبوده چون ما نمیدونیم کی پشت تلفن بود... ایشون که اعتقاد راسخ داشتند اگر استخاره رو 10 بار دیگه هم تکرار کنیم باز هم بد خواهد اومد به من گفت اگر باور نداری، خودت 5 بار استخاره بگیر، حتی اگه یک بارش خوب اومد با هم ازدواج میکنیم (این حرفو زد چون فکر میکرد هیچوقت خوب نمیاد). من روز بعد، بین نماز مغرب و عشا، با این قرآنهایی که بالاشون خوب و بد و بسیار خوب و بسیار بد نوشته، نیت کردم و استخاره گرفتم و «خوب» اومد. روز بعد هم بین نماز ظهر و عصر دوباره استخاره گرفتم و «بسیار خوب» اومد. وقتی نتیجه رو به ایشون گفتم، اون اعتقاد راسخش درهم فروریخت و از طرفی هم چون با اون استخاره بد اول دلش چرکین شده بود، راضی به ازدواج نشد... مدتی در همین وضعیت معلق بودیم تا اینکه من با مشورت مادرم که اون هم درمانده شده بود تصمیم گرفتم، یک بار دیگه برای آخرین بار استخاره بگیرم و هرچی که اومد قبول کنم. و من دیشب حدود ساعت 1 نیمه شب، دو رکعت نماز خوندم و از خدا خواستم گناهان منو ببخشه و منو انسانی بدونه که قابل این هستم که جواب واقعی خدا رو بدونم. به خدا قول دادم که اگر بد اومد بپذیرم و اگر خوب اومد، به کمک خدا این وصلت سربگیره. من خدا رو به حضرت محمد، حضرت علی، حضرت داوود و حضرت عیسی که بیشتر از همه بهشون اعتقاد دارم قسم دادم که اونچه رو که واقعا در سرنوشتم و ته دل خدا هست به من نشون بده. و من باز با همون مدل قرآن استخاره گرفتم و «بد» اومد و این هیچی برام نداشت جز سردرگمی افزون تر و کلی غصه و ناراحتی که باید این آقا رو ترک کنم. من به ایشون خیلی علاقه دارم و ایشون هم من رو دوست داره. برای خودم متاسفم که نمیتونم تسلیم امر خدا باشم و همش دنبال راهی هستم که بتونه منو به ایشون برسونه.

حالا سوالم از شما اینه که با توجه به اشتباهات بزرگی که انجام دادم، من کدوم استخاره رو باید باور کنم؟ استخاره ای که دفتر مرجع تقلید گرفته یا استخاره های خودم که خوب بودن یا استخاره آخرم که خدا رو قسم دادم؟ این چه استخاره ایه که هر بار یک چیز متفاوت درمیاد؟ به خدا خیلی ناراحتم. شب و روز اشک میریزم و میخوام مطمئن بشم راه من کدوم یکیه. خدا منو ببخشه که هنوز شک دارم. لطفا راهنماییم کنید. باید ترکش کنم یا باید بمونم و صبر کنم خدا راه رو درست کنه؟ خیلی درمونده شدم. راهنماییم کنید... ممنون.