هدیه‌ای ابالفضلی

08:36 - 1394/05/19

آن روزهایی که مرز ایران و عراق تازه باز شده بود، قرار شد بنیادشهید خانواده های دو شهید داده را ببرد  زیارت کربـلا .حدود ۹،۸ خانواده  عازم عتبات شدیم. در حرم حضرت عبـاس(علیه السلام)،  مادرم از «آقا » خواست که جنازه ی ابراهیم را به او هدیه بدهد. سـفر تمام شد و به ایـران برگشتیم.
۳،۲ ماه از این سفـر گذشته بود که از طرف بنیاد شهـید با من تماس گرفتند و گفتند: جسد برادرتان پیـدا شده اما فعلاً حرفی نزنید تا دو سه روز دیگر.
شهـید ما را همراه با دیگر شهـدا به مشهد و بارگاه حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) و شهـرهای مختلف ایـران بردند و برگرداندند بهبهان.
برای دیدن جنـازه ی برادرم به بنیادشهـید رفتیم، دیدم روی کفن شهید تاریخی زده اند. پرسیدم این چه تاریخیه؟ گفتند تاریخ پیدا شدن جنازه است. چیزی به ذهنم رسید. رفتم و به مدارکم سر زدم. باورش برای بعضی ها سخت است اما تاریخ پیدا شدن جسـد شهـید درست، مصادف با همان ایامی بود که به زیارت کربلا رفته بودیم . این طوری شد که مادرم هدیه اش را از حضرت عباس(صلوات الله علیه) گرفت.

*** ابراهیم نیکپور به سال ۱۳۳۹ در بهبهان متولد شد و ۲۴ سال بعد ، در لباس پاسداری از انقلاب اسلامی ، در عملیات «بدر » ، طی نبرد با دشمنانی که از سوی نزدیک به ۴۰ کشور دنیا پشتیبانی می شدند ، خرقه ی شهادت پوشید. ابراهیم در زمان شهادت ، جانشین فرماندهی گردان فجر (متشکل از پاسداران و بسیجیان بهبهانی ) را بر عهده داشت.

آخرین یادداشت شهید ابراهیم نیکپور:
می روم با سینه ای کاملا پاک و خالص به جبهه نبرد با کفر، باطل ، ظلم و ستم تا انتقام خون شهدای جنگ احد ، تا کربلا و تا کربلاهای امروز را از کفار و مشرکین بگیرم. امام بزرگوارم! با لبیک به ندای تو به پیش می روم. سرانجام پیروزی از آن اسلام است و بس.

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/71137

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 5 =
*****