اَنْدَرْ فَوایِدِ دُخْتَرْ داشْتَنْ

10:19 - 1394/05/27

یک روز پدرم از میدان تره‌بار آمده بود و مقداری میوه خریده بود. وقتی از پله‌ها بالا آمد، توی هر دستش چند تا پلاستیک پر بود و عرق‌ریزان و نفس‌زنان گفت: یک نفر بیاید و به من کمک کند.
من فوری دویدم کفش‌های پدر را جفت کردم و رفتم پایین در ماشین را که باز بود، قفل کردم و آمدم بالا. پدرم با لحن گوشه‌داری گفت: فقط در ماشین را قفل کردی؟! پس بقیه چیزها چی؟!
من رفتم از بین خریدهای پدر، پفک و لواشکی را که سفارش داده بودم، برداشتم و نشستم روی صندلی آشپزخانه. پدر گفت: دختر! کلید ماشین را کجا گذاشتی؟ گفتم: کلید...!؟ همین‌الان تو دستم بود... نمی‌دانم.
پدر با تعجب گفت: یعنی چه؟ و بعد هر دو شروع کردیم به گشتن. روی درودیوار و کف اتاق. ... من نمی‌دانستم پدر زیر زبان چه می‌گوید. انگار بیشتر شبیه غرولند بود. بعد همین‌طور که مشغول جست‌وجو بودیم، یک‌مرتبه پدر فریاد دردناکی کشید و بر زمین نشست. گفتم: پدر جان!... خدا رو شکر بالاخره پیدا شد. این سوزن گلدوزی منه که دیروز گمش کرده بودم.
پدر سوزن را از پاشنه پایش بیرون کشید و اشاره کرد که چسب بیاورم. من رفتم توی کابینت دنبال چسب بگردم که یادم آمد چسب‌ها توی یخچال است. شیشه دارو دستم بود که یک‌مرتبه نمی‌دانم چه شد از دستم رها شد و ریخت کف آشپزخانه. پدر در حالی که پایش را با دستش گرفته بود، لنگ‌لنگان آمد توی آشپزخانه که سرش محکم خورد به در نیمه‌باز کابینت که من باز گذاشته بودم. در همین زمان، تلفن زنگ زد و من رفتم جواب بدهم. دوستم نسرین بود. حدود ده دقیقه‌ای طول کشید تا برای رفتن به جشن تولد یکی از دوستانمان قرار بگذاریم. تا گوشی را گذاشتم، زنگ آپارتمان به صدا درآمد. آیفون را برداشتم. آقای تمدن همسایه طبقه پایین بود. گفت: کلید را روی ماشین جا گذاشته‌اید. من گفتم: ای‌وای! ... باشد به پدرم می‌گویم.
پدرم برگشت و به من چپ‌چپ نگاهی کرد و با پای درب و داغانش از پله‌ها پایین رفت. بعد از چند دقیقه، درحالی‌که چند عدد بستنی توی پلاستیک بود و یک جعبه کیک خامه‌ای تو دستش بود، بالا آمد. من دویدم کفش‌های پدر را جفت کردم. بعد هم همه بستنی‌های آب‌شده را ریختم توی ظرفی و با چند عدد کیک خامه‌ای به هم چسبیده آوردم تا با پدر بخوریم.
پدر درحالی‌که لبخند خاصی روی لبش بود، گفت: بارک‌الله! آفرین بر این دختر! راست می‌گویند دختر داشتن هم بی‌فایده نیست. اگر تو نبودی، من چه‌کار می‌کردم.
اول نفهمیدم منظورش چیست، ولی بعد از چند لحظه، هر دو زدیم زیر خنده و مشغول خوردن شدیم.
 
زیرنویس:

روز ملی دختران، روز برداشتن برداشت‌های غلط از جامعه دختران است.
دختران یا بهتر بگوییم مادران آینده، بال‌های پرواز فرزندانشان به‌سوی کمال و سعادت خواهند بود؛ اگر بخواهند.
دخترم! وقتی تو اعتمادبه‌نفست را از دست می‌دهی و در پیله آهنین تنهایی فرو می‌روی، تنها کسی که از تو یاد می‌کند «انتظار بیهوده» است.
اگر بر زمینی به نام قانون گام بگذاری و از راه‌های مطمئن عبور کنی، آنگاه به دختر بودنت افتخار خواهی کرد.
روز ملی دختران، روز هم­زبانی، همدلی، هم‌پیمانی، همنوایی و همبستگی دختران ِ ایرانی است.
این حقیقتی است که فواید دختران از ده انگشت دست همه مردم دنیا بیشتر است.
روز ملی دختران، فرصتی است که دختران نگاهشان را به‌دقت نگاه کنند!
دختران شاد و دختران غمگین! آیا شما برای شادی‌ها و غم‌هایتان دلیل عاقلانه‌ای دارید؟
دخترانه بکوشیم. چنان باشیم که به هر کس بگوییم مثل من رفتار کن.
دخترانه بکوشیم. رفتارمان را اصلاح کنیم که از شکل و اندام خوب بهتر است.
پرفایده بودنِ تو، زمانی بر اطرافیانت آشکار می‌شود که در مقابلِ فرمانِ عقلت، سر تعظیم فرود آوری.
اکنون‌که خداوند «دختر بودن» را به تو هدیه کرده است، سپاس‌گزار باش و این عطیه را قدر بدان و در حفظ آن بکوش!
جامعه خوب، دخترانی خوب تربیت می‌کند، و دختران خوب، جامعه خوب را.

......................
نوشته: نیلوفر حیدری
منبع: گلبرگ، آبان ۱۳۸۷، شماره ۱۰۳ - روز ملی دختران

http://btid.org/node/71841

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****
تصویر sagheh
نویسنده sagheh در

روز ملی بدبخت ترین موجود زمین
روز ملی گدایان ثروتمند نما
روز ملی درد مند ترین خلق زمین
روز ملی اشک ها
روز ملی تنهاترین ها
روز ملی ساده ترین ها
روز ملی...

تصویر barfi
نویسنده barfi در

عزیزم تمام اینها شاید درسته اما 

خدا که ما رو این طوری نیافریده

دنیای جاهلیت مدرن ما رو به این مصادیقی که گفته (البته نه همه شون) تبدیل کرده...

 

تصویر sagheh
نویسنده sagheh در

اگه چیزی هم هست محض اینه که به مرد جماعت بد نگذره وگرنه برا زن جماعت جز بدبختی چیزی نیست...ذوق و هنر و سلیقه مال شما ...خیر و برکت و...به نفع مرده...6دنگ عالم به نام مرد...
دختر نماد بدبختی ,بی کسی و هزاران دست نیاز مند که رد شده
اگه دختر خلق شد محض زایش و خوش گذرنی مرد
وگرنه خودش که خیری از زن بودنش نبرده
چن تا مرد رومیشناسین که ارزوی زن بودن بکنه هیچ کس نبوده چون میدونه زن بدبخت

تصویر معین شرافتی

دختران امروز، مادران فردای جامعه‌­اند و جامعه سازان فردایند؛ که فرزندان آنها اداره جامعه را در دست خواهند گرفت.
دختران، آیینه تمام­‌نمای لطافت و احساسند. مراقب باشیم این آینه­‌های پاک، زنگار نگیرند.
خدای بزرگ، ذوق و سلیقه و هنر را در وجود دختر، به حد اعلای آن رسانده است.
دختر، منشأ خیر و برکت و نیکی است.
دختر مومن نماد حجب، حیا و پاکدامنی است.
دختر الگویی چون حضرت فاطمه معصومه(س) دارد.
دختران، گل­های خوشبوی باغ زندگانی و فرشتگان عطوفت و مهربانی اند.

تصویر معین شرافتی

دختران امروز، مادران فردای جامعه‌­اند و جامعه سازان فردایند؛ که فرزندان آنها اداره جامعه را در دست خواهند گرفت.
دختران، آیینه تمام­‌نمای لطافت و احساسند. مراقب باشیم این آینه­‌های پاک، زنگار نگیرند.
خدای بزرگ، ذوق و سلیقه و هنر را در وجود دختر، به حد اعلای آن رسانده است.
دختر، منشأ خیر و برکت و نیکی است.
دختر مومن نماد حجب، حیا و پاکدامنی است.
دختر الگویی چون حضرت فاطمه معصومه(س) دارد.
دختران، گل­های خوشبوی باغ زندگانی و فرشتگان عطوفت و مهربانی اند.