دختری هستم 24 ساله
سه سال پیش با یکی از همکلاسی هام که قصدش ازدواج بود رفتیم بیرون با هم صحبت کنیم ولی از شانس بدمون پلیس گیر داد بهمون و ازش پرسید چه نسبتی با هم دارید اون گفته بود خواهرمه ولی من گفتم همکلاسمه و اون مامور برخورد بدی داشت و همکلاسم باهاش درگیر شد همین حرکتش باعث شد ما رو ببرن کلانتری و دادگاه تشکیل بشه من هرچی بهشون التماس کردم و ازشون عذر خواستم فایده نداشت و اسممون تو نیرو انتظامی ثبت شد ولی سوپیشینه نشد بخاطر اون قضییه خیلی افسرده شدم باهاش یه کلمه حرفم دیگه نزدم و تا یک سال بعد از درسم دنبال کار هم نرفتم و خواستگارامم رد کردم ولی حالا یه خواستگار دارم که وکیله و همه شرایطش خوبه و عاشقم شده ولی نمیدونم چیکار کنم آیا از قضییه کلانتری چیزی بهش بگم یا نه؟میترسم بهش بگم و همه چی خراب شه و به کسی چیزی در این رابطه بگه چون تا حالا به کسی چیزی نگفتم و از اینم میترسم که بهش نگم و بریم تو زندگی و بعدش یه طوری بفهمه و زندگیم خراب شه.لطفا منو راهنمایی کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم
جمع بندی نهایی:
سلام
از همه دوستانی که در این بحث شرکت کردند و نظر دادن تشکر میکنیم و برای اینکه سوال کننده به پاسخ خودش بره، پاسخ دوستان رو جمع بندی میکنیم.
همونطور که بعضی از دوستان اشاره کردن گفتن این مسئله ضرورتی نداره. چون با گفتن این قضیه نه تنها چیزی حل نمیشه بلکه مشکلات زیادی مثل سلب اعتماد طرف به شما نیز ایجاد خواهد شد.
بله اگه در مواردی احتمال اینکه طرف این قضیه رو بفهمه خیلی زیاد باشه، در اون صورت با روش خاصی باید قبل از اینکه بفهمه شما بهش بگی؛ که در مورد شما این فرض متصور نیست؛ چون احتمال اینکه بفهمه خیلی کمه.
پیروز و سربلند
گفتن گذشته فقط در صورتیه که به حق همسر ایندتون ظلم بشه منظورمو که متوجه شدید بقیه چیز ها باید توی همون گذشته بمونه بنظر من جیزی در این مورد بهش نگو
آخه این چه فکراییه که میکنید!!! نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت!؟ بد بینی؟بددلی؟؟ چی؟؟؟؟؟؟؟
شما اگه اصل اون قضیه رو بدونید دیگه در ادامش هزار تا فکر مضخرف نمیکنید! البته اگه فرصتی برای گفتنش پیش بیاد!
سلام چه کاریه بزنی همه چیو خراب کنی.اولا که گذشته شما ربطی به خواستگارتون نداره در ثانی شما حرکت زشتی انجام ندادید که بخاید به خاطرش آینده تونو تباه کنید.http://rs64.mihanblog.com
ممنون از همه نظراتتون
همه رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که در موردش صحبتی نکنم بهتره و گفتنش دردی رو دوا نمیکنه و اگه هم بعدا تو زندگی قضیه رو فهمید سعی میکنم با صحبت قانعش کنم اگه خدایی نکرده قانع نشد میگم بره کلانتری مربوطه و پرونده رو بکشه بیرون و متنشو بخونه، البته خواستگارم وکالت خونده و با این طور مسئله ها کاملا اشنایی داره و آدم منطقی هستش
امیدوارم هیچ مشکلی پیش نیاد به خدا توکل میکنم
آره عزیزم نگی بهتره نهایتا اگه یه روز فهمید میگی بهش اصلا مسئله مهمی نبوده که بخوای بگیو فکرشو مشغول کنی چون سوئ تفاهم بوده اگه بگی فک میکنه قضیه خیلی بیشتر از یه سوئ تفاهم بوده فکرشو درگیر میکنه الکی
دوست عزیز بالاخره هر چیزی رو باید گفت ....
اما چه موقع و در چه شرایطیش خیلی مهمه ....
شما میتونید از این موضوع طوری استفاده کنید که در اینده به بنیان خانواده تون کمک کنه ...
حالا چند تا نکته خدمتتون عرض میکنم ...
اگه احتمال اشکار شدن این قضیه وجود داره .....باید قبل از ازدواج به ایشون بگید ....
اما اگه هیچ احتمالی وجود نداره ...لازم نیست فعلا به ایشون بگید و میتونید پس از ازدواج به شکلی درست این موضوع رو مطرح کنید ...
یاحق
سلام
همانگونه که دوستان فرمودند نیازی نیست شما این رابطه رو به ایشان بازگو کنید. همه ما انسانها در زندگی، اشتباهاتی رو مرتکب شدیم و قطعا ایشان هم در زندگی خودشان نکات منفی زیادی دارند. و فکر نکنم چنین اطلاعاتی رو نیروی انتظامی به فردی بده که اگر چنین کنند باید مورد مواخذه قرا گیرند. و برای آرامش خاطر بیشتر گرچه نیاز نیست با کلانتری مربوطه تماس بگیرید اگر چنین پرونده ای موجود بود شرایط موجود را بگوئید و درخواست حذف پرونده بکنید. البته نیازی به اینکار هم نیست. و شایدم اصلا چنین پرونده ای ندارید.
صرفا جهت آرامش خاطر عرض کردم که دچار استرس و افسردگی نشوید.
باز تاکید میکنم این مورد رو با خواستگارتان مطرح نکنید. و زندگی گذشته شما هیچ ربطی به ایشان ندارد. قبل از ازدواج دستشان باز است و میتوانند خودشان تحقیق کنند. و نیازی نیست شما چیزی بگوئید.
والا این که نگفتی این آقا غیره منطقیه ولی کلا اگه نگه مسئله ای پیش نمیاد خب نگه ولی اگه میخواد بگه یه جوره درستی بگه که یه وقت طرف مقابل فکره بد نکنه
خب هانابنظرت ادم غیرمنطقی فرق این دوتارو میدونه؟
منظورم اینه که بگه خواستگاره رسمی بوده نه همکلاسیش
نه نه به هیچ وج هاناجون،اگه پای مادرشوبکشه پسط وضع خراب میشه چون خیلی ازخانواده هاهنوزبه این فرهنگ نرسیدن.اونموقع شخصیت مادرتون میره زیره سوال.واحترامی که ایشون بایدبه مادرتون بذاره ازبین میره
ببینید طرف مقابلتون چجوریه؟اگه منطقی نیس یکم کارتون سخته،چون تکلیفش باخودش مشخص نیس،اصلا نگید،چون بفهمه وضعتون خراب میشه،چون ادم منطقی نیس درک وفهم این موضوع براش سخته،به فرض شماباهاش ازدواج کنیدبهدمدتی بفهمه شما اولا بهش میگیدگذشته خودم بوده زندگی شخصیه خودم بوده وخودم مسئولشم،شما ازوقتی بامن هستیدخطایی دیدید؟اگه دیدید اره حق داری بازخواستم کنی.دومااگه بازهم نشدبذاریدبره به ته موضوع برسه،شماکه ترسی ندارید،خطای بزرگی نکردید،مشکلی هم پیش نمیاد.اگه ادم منطقی باشه بازهم بنظرمن نگید،چون دربحث های دیگه بادوستان درمورداین موضوع همه میگفتن ازومی نداره بگید،گذشته هاگذشته،البته گذشته شماچندان بدهم نبوده،مث همه ماجوونابادوستتون میگشتید ولی بدشانسی اوردید همین.این حق همه هست،قرارنیس همه ماها بخاطرگذشته خودمون بازخواست بشیم.همه خطاکردن درگذشته بعدعبرت گرفتن.
ادم منطقی هرموقع هم که این موضوعو بدونه مشکلی نداره،شایدخودشم درگذشتش خطاهلیی کرده وشماخبرندارید،قرارهم نیس شمابدونیدحالاهرخطایی،نبایدم ازش درموردگذشتش بپرسید.ولی اگه باز تصمیم شمااین شدکه بگید بایدعواقبش م درنظربگیرید،یاازدستش میدید یاهمه چی درست میشه،درهرحال بذاریدواسه موقع خوب،رسیدیم به سوال شما.بذارید همه چی طبق روالش پیش بره،ازدواج کنید وبچسب به زندگیت،درطول نامزدی سعی کنیدبگید،بایکم مقدمه چینی درموردجوونا.نه درموردرابطه بادوستت/به هیچ وجه/ موضوع روبگیداما نه همش،فقط اصل مسئله،یعنی فقط جایی ازموضوع که فکرمیکنیدممکنه دراینده براتون مشکل ایجادکنه،همین گفتن کامل گذشته اصلا وابدا کارموردپسندی نیس،فقط به ضررخودشماست.
مطمئن باش هرکس اشتباهاتی کرده ولی قرار نیست به همه بگه که اونم گذشته ای که ربطی به زندگیه الانتون نداره شاید اگه بگی حتی خودشم بهت بگه نباید میگفتی چون فقط فکرشو زیاد میکنی
سلام
با توجه به مطالبی که بیان کردید امکان لو رفتن قضیه خیلی کمه لذا دلیلی برای گفتن وجود ندارد و نگرانی شما وجهی ندارد
با شوخی بهش بگو مثلا حرفه نیرو انتضامیو پیش بکش یا چندتا خاطره ازش بگو بعدش بگو یه خواستگار داشتم یه بار با مامانم هماهنگ کرد بریم بیرون تا نشستیم تو کافیشاپ پلیس اومد شما هم که بی تجربه بودید ترسیدید اوناهم اومدن سراغه شما با خنده بگو تا فک نکنه خبری بوده ولی آخه چطوری گرفتنتون ؟کجا بودید مگه؟؟آخه من اصلا نمیبینم همینجوری الکی کسیو بگیرن ...حالا اگه نگی مشکلی پیش میاد؟؟اگر پیش نمیاد نگو الکی نگرانش میکنی وکلا خودشون یخورده بدبینیو دارن هرچند شدیدا منطقی هستن ولی تا اصله یه قضیه رو کشف نکنن ول نمیکنن
اگه فکرمیکنی طرف مقابلت ادم منطقی هست ازالان نگو.بذارواسه یه فرصت دیگه،این گذشته شمابوده وربطی به ایشون نداره،ایشوت بایدزندگی حال شماروبدونن نه گذشته،همه ماگذشته داشتیم ولزومی نداره بگیم،لطفا برو قسمت پایین بحث /بارقیبم ارتباط داشته/همه نظراتوبخون،فکرکنم مشکلت حل شه،ولی بیش ازحدحساسی،بیخیال شو.اون گذشته خودت بوده و خودت مسئولش بودی
ممنون از راهنماییتون
بحث با رقیبم ارتباط داشته رو هم خوندم و از این میترسم مثل همون مورد ایشون هم بعد از فهمیدن موضوع علاقه شون نسبت به من کم بشه
شما گفتید در فرصت دیگه بگم؛میشه بگید فرصت دیگه چه زمانی میشه؟