گفته میشه یکی از مولفه های لازم برای ازدواج ؛ شکل گیری شخصیته
میگن مثلا تو شخصیتت شکل نگرفته ؛ الان یه بینش و سلیقه و هدفی داری برای انتخاب همسر ؛ ازدواج میکنی تو اوج جوونی و بعدا که پخته تر شدی ؛ افق دیدت بالا تر میره . بعد پشیمون میشی .
منطقی بنظر میرسه .
به نظرتون مولفه های شکل گیری شخصیت فرد چیا هست ؟
از کجا معلوم طرف 5 سال دیگه کلا فکرش نسبت به زندگی عوض نشه ؟ فکر کنم فقط در یک صورت عوض نمیشه که شخصیتش (بتون آرمه) شده باشه ؟!!
یا این حرفا فقط روی کاغذن و چرت و پرتن ؟
هر دفعه یکی تو دل ادمو خالی میکنه .
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
سلام
مهمترین مولفه ازدواج انتخاب درست و براساس تناسبهای لازم اصلی ازدواج است،اگر انتخاب درست باشد و شما از نظر فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری مناسب هم باشید و شایستگی های مورد نظر هرکدومتان در طرف مقابل باشد دلیلی ندارد که بعد ازدواج او از شما زده بشود،
شاید بگویید که ممکن است به دلیل سن کم نتونیم درست انتخاب کنیم چون هنوز شخصیتمان کاملا شکل نگرفته است و ممکن است در آینده با توجه به تغییر شخصیت در انتخابمان درچار اشتباه شویم ، جوابش این که اگر صرفا عشق و علاقه رو برای ازدواج در نظر بگیرید و به حرف بزرگترها گوش ندید ممکن است چنین اتفاقی بیفتد اما اگر از علم و تجربه پدر مادرها و حتی مشاور - در صورت لزوم- استفاده کنید درصد خطای شما در انتخاب به حد اقل می رسد، چون شخصیت این افراد کاملاشکل گرفته است در واقع شما از شخصیت و تجربه این افراد کمک می گیرید و در نتیجه زندگی خوبی خواهید داشت چون وقتی زن و شوهر از نظر فکری و اعتقادی و اخلاقی و رفتاری مناسب هم باشند هرچه که می گذرد علاقه شان به هم بیشتر می شود .
اگر این تغییر شخصیت به صورت جزئی باشد (چون خیلی بعیده انسان به یکمرتبه شخصیتش کلا عوض شود در نتیجه تغییر شخصیت یاکثرا بصورت جزیی است)یعنی اعتقادات و اخلاق و رفتارش به صورت کلی عوض نشود و فقط ملاکهاش در زمینه انتخاب همسر تغییر کند و در نتیجه ظاهر یا اخلاق و رفتار منو نپسنده و احساس کند اشتباه کرده که با من ازدواج کرده در این مورد باید عرض کنم: اصلی ترین ملاکهای انتخاب همسر تناسب بین طرفینه یعنی هرکس فردی رو انتخاب می کند که افکار و اخلاق و رفتارش بهش بخورد و مناسبش باشد پس اگر کسی در این جهات عوض نشود دلیلی ندارد که ملاکهاش تغییر کند و احساس کند ضرر کرده است ، البته یک احتمال هست که مرد با دیدن دخترای دیگر احساس کند که همسر او از اونا پایین تر است و به خودش می گوید : اگر صبر می کردم مورد بهتری نصیبم می شد، اما باید توجه داشته باشید که این مساله فقط در مورد افراد خاصی اتفاق می افتد که اولا: همسرشون مناسبشان نباشه و عشق و علاقشان کمرنگ باشه که در این صورت ممکن دخترا و زنهای دیگر برای مرد جلوه کنن و زمینه زدگی از همسر فراهم بشود و ثانیا: مرد تعهد دینی و اخلاقی نداشته باشد و اهل دیدن صورتهای زیبا و ارتباط و صمیمیت با جنس مخالف باشد که در این صورت امکان دارد ظاهر دخترها و زنها برایش جلوه کند یا اینکه ارتباط عاطفی با او برقرار کندو در نتیجه از همسرش زده بشود.
پس مشاهده می کنید مواردی که سبب می شود مرد احساس کند در زمینه انتخاب همسر اشتباه کرده باشد ربطی به سن ندارد بلکه اولا: به درستی و نادرستی انتخاب و ثانیا: به تعهد اخلاقی و دینی مرد در زمینه نگاه و ارتباط با جنس مخالف بستگی دارد پس اگر این دو مورد باشه مرد در هر سنی که باشه ممکن است از همسرش زده و به سمت جنس مخالف کشیده بشود.
خیلی خیلی ممنونم
کلاً یک نفر که شخصیتش شکل گرفته خیلی به حرفاش نگاه نکنید. به این نگاه کنید که
در انجام کارها چقدر "صبر" دارد؟
چقدر موقع حرف زدن یا عمل، اعتماد به نفس دارد؟ (چه در خیر چه در شر)
قبل از تصمیم چقدر "مشورت" میگیرد؟
چقدر فکر و مطالعه و تحقیق میکند تا یک کار را بدون نقص انجام دهد؟
برای انجام کارهای روزانه، برنامهریزی مکتوب دارد؟
صفاتی رو که بیانگر ثبات است در فرد جستجو کنید... .
به نظر من چیزایی که روی کاغذ هستن، بیشترش عمل نیست ولی فقط حرف هم نیست و چرت و پرت نیست.
اونها نظریه و اعتقاد است که موقع تفاوتها بر مبنای اونا استناد میشه، ولو ناخودگاه. به شرطی که شفاف باشه و نخوایم سر خودمون کلاه بذاریم.
اون شکل گیری شخصیت واقعا آموزش میخواد و نقش پدر و مادر خیلی مهمه. بخشی از شخصیت رو باید در پدر و مادر طرف جستجو کرد.
اینکه کسی حرفش رو عوض کنه، معنی اش این نیست که شخصیتش شکل نگرفته، بعضی ها هستن که توی 30 سالگی، دمدمی مزاج هستن و اعتقاد به تغییر دارن یعنی شخصیتش با عوض شدن عجین شده! مثلاً مبلمان خونه شون رو هر دو سه سال عوض میکنه.
و گاهی این تغییر فاز با این مبنا عوض میشه که طرف سرپوش بذاره روی اشتباهات قبلیش و صرفاً میخواد ذهن اطرافیان رو متوجه اون فاز جدید کنه.
گاهی اوقات هم واقعاً برای اصلاح و توبه است.
این تغییر فاز پی در پی، ممکنه خودش یک منش بشه (متأسفانه) و در خانمها ذاتاً هست. دلشون میخواد دکوراسیون خونه رو عوض کنن همش! اما برای یک مرد، عیب بزرگتری محسوب میشه.
در خودشناسی وقتی روی کاغذ مینویسید به استنادها تون نگاه کنید، مثلاً اگر یک خانم ها میخواهد ازدواج کند و به این استناد میکند که همه دوستانش ازدواج کرده اند، خب پس فردا دوستانش شاید چیزی بگویند که نظرش را عوض کنند، اما اگر به این استناد میکند که یک شوهر بالای سرش باشد تا به او تکیه کند، این قابل قبولتر است.
خوب اثبات تکامل شخصیت چطور ممکنه ؟
شما چطور میتونین ثابت کنین شخصیتتون حد اقل 70 درصدش شکل گرفته ؟
یه ورق بزارین جلوتون تا 21 روز مشخصات همسر دلخواهتون رو بنویسید تو این 21 روز یه چیزایی کم میشه یه چیزایی زیاد
اون مواردی که تو اکثر این مدت نوشته شده تعیین میکنه شما واقعا چی میخواین.
اینکارا رو کردم
چیزی که هستم
چیزی که میخوام باشم
چیزی که نمیپسندم تو خودم و میخوام تغییرش بدم
و ... چیزی که مد نظرمه(از طرفم) (اون ملاک هایی که نمیتونم ازشون دست بردارم)
تغییر خاصی نمیکنه !
راه کارایی رو میگم که مشاورم همیشه میگه
دو سه تا صندلی بزار جلوت رو یکیش بشین و اون حسینی که هستی باشه
رو اون یکی حسین ایده ال رو فرض کن.
شما باهم صحبت میکنین خودت باید جواب خودتو بدی.این خیلی به من کمک کرد.
یعنی شخصیت حسین در حال حاضر با شخصیت ایده ال اون باهم صحبت میکنن.
خوب بعدش چی ؟
بعدش میفهمی چیزی که هستی با چیزی که میخوای باشه چقدر فاصله داره.
اونش رو که میدونم . زیاد نیست .
ولی مساله اینه ! میگن تو شخصیتت شکل نگرفته !
اگه بیشتر از 20 یا 21 ندارین خب تاحدی به نظر عادی میرسه چون تازه از دوران نوجوانی رد شدی.
بعدش اول باید مورد تایید خودت قرار بگیری نه اطرافیات.
شکل نگرفتن شخصیت تو این سن انقدرام عجیب نیست.فقط نیاز به زمان و تلاش خودت داره.مشخص کن دقیقا تو زندگیت چی میخوای
به طور کلی تغییر مسیر واسه هرکسی ممکنه پیش بیاد، ولی باید دقت داشت که قبل ازدواج، عقاید به هم نزدیک باشه و فرهنگ خانواده ها نیز، تا احتمال اختلاف پایین بیاد
مثلا فردی بود بعد از ازدواج با مشورت همرش تصمیم میگیرد طلبه شود.
یا فردی چند سال بعد از ازدواج متوجه میشه، رشته تحصیلی اش را باید عوض کند.
خود تغییر شاید فی نفسه چیز بدی نباشد، اما پیشبینی وقوع آن و تفاهم دو طرف برای پذیرش تغییر، خیلی مهم است.
حتی گاهی اوقات مثلا اول ازدواج یک زن قبول میکند تا تغییر در حجاب بدهد و بیشتر رعایت کند، اما بعد سهل انگاری میکند.
اینها ریشه در عقاید بنیادی و البته محیط دارد. که فقط با خودشناسی و کندوکاو محیط حاصل میشود.
اینکه بعد از چند سال به این نتیجه میرسن که مناسب هم نبودند به این دلیل است که
هنوز به ثبات شخصیت نرسیدن.
برای ازدواج ابتدا باید خود را شناخت .سپس دست به انتخاب زد.
وعه