اگر شما بودید چبکار میکردین؟

21:25 - 1393/06/15

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک مرد بدجنس قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی مرد بدجنس طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و
دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و مرد بدجنس کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با
چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین مرد بدجنس خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس مرد بدجنس از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که مرد بدجنس تقلب کرده است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با مرد بدجنس ازدواج کند
تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر
منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را
نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن مرد بدجنس هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه
حیرت کرده است.

نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد. 

http://btid.org/node/39923

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 6 =
*****
تصویر شایسته.

جالب بود مروارید جان.ممنون

تصویر ali-dvb
نویسنده ali-dvb در

این داستان را یه دفعه دیگه خونده بودمش اما شاید برای دیگران جالب باشه

 

 

تصویر مروارید

خواهش میکنم قابلی نداشت. 

 من تو اتاق گفتگو از مطالب شما و کمک هاتون استفاده میکردم ازتون ممنونم. 

تصویر باران
نویسنده باران در

بسیار زیبا و عالی...

ممنون مروارید جان

تصویر آرام
نویسنده آرام در

ممنون مروارید جان...جالب بود و آفرین به هوش و ذکاوت این دختر...

تصویر یاسمین زهرا

به نام خدا

ممنون مروارید جان..نتیجه اخلاقی خوبی داشت.

اصولا من در این مواقع مخم هنگ میکنه و چشمتون روز بد نبینه ........cheeky

تصویر مروارید

یاسمین جان سلام 

خدا نکنه ادم تو این موقعیتا قرار بگیره ادم دچار کور رنگی میشهsad

تصویر بصیرت
نویسنده بصیرت در

راه حل من این بود:

دختر یه سنگ ریزه ی سفید رو برداره و تو دستش پنهان کنه. وقتی یکی از سنگ ریزه های داخل کیسه رو بیرون میاره قایمکی بندازتش دور و سنگ سفیدی که تو دستش بوده رو نشون بده...

اما حیله ی دختره خیلی بهتر از نظر من بود....

الحق که دخترا خیلی .... آره laugh

خداوکیلی ساده تر از پسرا بازم خود پسران smileywink

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

جناب بصیرت با این راه حل شما دختره الان به جرم کلاه برداری همراه پدرش تو زندان بود...:)))

(این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود.) آخه دختره چه جوری و کی خم شه بنده خدا سنگ ریزه سفید برداره اونم جلو چشم اون آقا...

تصویر مروارید

سلام جناب بصیرت

خب اگر زرنگ نبودن که دختر نبودن.blush