سيماي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در قرآن كريم (5)

23:31 - 1395/03/23

حسن عرفان
در شماره های گذشته به موضوع«سیمای رسول خدا  (صلی الله علیه وآله) در قرآن کریم» پرداخته شد و مباحث ارزشمندی ارائه گردید. اكنون به نمايي از خصوصيات اخلاقي و رفتاري پيامبر گرامي (صلی الله علیه وآله) توجه كنيم و سپس آداب ارتباط و رفتار با آن حضرت را بررسی می کنیم:
1. شرم و حیا؛
2. شجاعت؛
3. كَرَم؛
4. بلند همتي؛
5. پايداري و شكيبايي؛
6. عدالت؛
7. فصاحت و بلاغت؛
8. شعر نسرودن؛
9. توان مديريّت کلان يا سياست بي نظير؛
10. خنده رويي؛
11. گذشت؛
12. جوانمردي؛
13. عبوديّت؛
14. معرفت بي مانند؛
15. علم بي كران؛
16. نظم شگفتي زا؛
17. جنگ آوري؛
18. رعايت نظافت؛
19. خودآرايي (استعمال بوي خوش و...)؛
20. تملّق گريزي؛
21. فحش گريزي؛
22. رازداري؛
23. وفاداري؛
24. امانت داري؛
25. كودك دوستي و سلام به كودكان؛
26. فقيردوستي؛
27. همدردي، همنشيني و همساني با مستضعفان؛
28. زهد و بي رغبتي به دنيا؛
29. داشتن خشيّت الهی؛
30. قدرشناسي؛
31. كار، پيكار و سخت كوشي (كار در خانه و غير خانه)؛
32. قناعت؛
33. فروتني؛
34. توان عظيم تربيتي؛
35. اخلاق شگرف همسرداري؛
36. وحدت بخشي؛
37. ميهمان نوازي؛
38. همسايه نوازي؛
39. يتيم نوازي؛
40. كم خفتن؛
41. كم گفتن؛
42. خوب گوش دادن؛
43. حلقه وار نشستن؛
44. برخاك نشستن؛
45. كم خوردن؛
46. دوري از كينه ورزي؛
47. گريز از تحقير؛
48. دعوت پذيري؛
49. احترام به مردم؛
50. خويشاوند پروري (صلة رحم)؛
51. خنديدن در حدّ تبسم و گريستن بسيار؛
52. توجّه ويژه به جوانان؛
53. تكريم پيران؛
54. تكريم بانوان؛
55. حضور در برخی مسابقات سواركاري و تيراندازي؛
56. مبارزه با خرافات؛
57. محكم كاري؛
58. خلوت دوستي با حفظ برنامه هاي اجتماعي؛
59. گريز از مزاحهاي فراوان؛
60. عبادت پيوسته و اعتكاف چند روزه در هر سال؛
61. تفكّرپيشگي؛
62. احسانگري؛
63. ايثارگري؛
64. آسان گيري در امور شخصي؛
65. شرح صدر و تحمّل گسترده؛
66. رشد و بيدارگري عوام نه عوام گرايي؛
67. گريز از نفرين و لعنت؛
68. دوست نوازي؛
69. مشورت كردن؛
70. دعوت قولي و عملي.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در هنگام اجراي برنامه هاي مهمّ اجتماعي، سياسي و نظامي از برنامه هاي شخصي و خانوادگي غافل نمي شد، پاهايش را در محضر كسي دراز نمي كرد، سخن كسي را قطع نمی کرد، در مجلس به همه چشم مي انداخت، سخنرانيهايش كوتاه و سكوتش طولانی بود، از تمايز پرهيز مي كرد و در كارها با اصحابش همكاري داشت. ساعات شبانه  روز را با نظم تقسيم مي كرد، سخن رنجش آور به كسي نمي گفت، به زيارت دوستان و عيادت بيماران مي رفت، در سلام كردن از مردم پيشي مي گرفت، در تشييع جنازه ها شركت داشت، هيچگاه زني را طلاق نداد، او اهل يقين، شكر و مروّت بود، بر خشم خويش تسلط داشت، زود راضي مي گشت و عذرها را مي پذيرفت، او هرگز از روي سيري آروغ نزد، او هيچ گاه خدمتكارش را اذیّت نکرد، «حرّيت» و «ارادة قاطع» از خصوصيات او بود، به زنان سالمند و كودكان سلام مي كرد، به بوي خوش اهتمام مي ورزيد، به بهداشت شديداً اهميت مي داد.  
آداب ارتباط و رفتار با رسول خدا (صلی الله علیه وآله)
خداوند متعال، آداب و شيوه هاي ارتباط و رفتار مؤمنان با پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) را در چند آیه بيان كرده است:
“لِتُؤْمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ”؛  «تا به خدا و فرستاده اش ايمان بياوريد و رسولش را ياري دهيد و بزرگ داريد.»
خداوند متعال در اين آيه، به ياري دادن و بزرگ داشتن رسولش فرمان داده و در آيات ديگري، برخي آداب و شيوه هاي بزرگداشت را بيان كرده است.
آداب گفتار با رسول خدا (صلی الله علیه وآله)
خداوند متعال، روش مکالمه با پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) صدا نزدن آن حضرت را از بیرون خانه ها، شيوة نام بردن آن جناب و پرهيز از برخي واژه ها را در اين آداب، مطرح كرده است:
1. “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ”؛  «اي مؤمنان، آهنگ صدايتان را فراتر از صداي پيامبر نكنيد و با او بلند سخن مگوييد آن گونه كه با هم بلند حرف مي زنيد؛ مبادا ناآگاهانه اعمالتان تباه شود.»
2. “إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى  لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ”؛  «بي شك، آنان كه در محضر رسول خدا آهسته سخن مي گويند، همان كساني هستند كه خداوند، دلهايشان را براي تقواي الهي آزموده است. آمرزش و پاداش بزرگ نصيب آنان مي گردد.»
3. “إِنَّ الَّذينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ”؛  «محققاً كساني كه تو را از پشت حجره ها صدا مي كنند (فرياد مي زنند) بيش ترشان نمي فهمند.»
4. “وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ”؛  «و اگر آنان، شكيبايي مي كردند تا تو به سويشان بروي، بر ايشان بهتر بود و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
5. “لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضا”؛  «فرا خواندن و صدا زدن (نام بردن) رسول خدا را چونان صدا زدن يكديگر، قرار ندهيد.»
مجاهد و قتاده گفته اند: «اين آيه دستور مي دهد: پيامبر را با تعظيم نام ببريد و بگوييد: "يَا رسول ا لله" و "يا نبي الله" و نگوييد: يا محمد همان گونه كه شما يكديگر را نام مي بريد.» 
البته معاني ديگري بدين قرار براي اين آيه، گفته شده است.
1. نفرين پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) را همسان نفرين خودتان به يكديگر نگيريد (چون دعاي او مستجاب است).
2. دعوت پيامبر (مجموعة اوامر و نواهي)  را به گونه دعوت خودتان از يكديگر نگيريد.
در تأييد معناي نخست، نقل شده است كه حضرت فاطمه (علیها السلام) بعد از نزول اين آيه، ديگر، پدرشان را با تعبير «يا ابتاه» صدا نمي كردند و «يا رسول الله» مي گفتند. پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) به ايشان فرمودند: تو از اين آيه، استثنا مي شوي، تو بگو:  «يَا أَبَتِ! فَإِنَّهَا أَحْيَا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَى لِلرَّب ؛  «ای پدر! اين سخن، قلب را بيش تر زنده مي كند و خداوند را خشنودتر مي سازد.»
6. “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ”؛  «اي افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر، تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن مي كنيد) نگوييد: "راعنا"؛ بلكه بگوييد: "اُنظرنا" (زيرا كلمة اوّل، هم به معناي "ما را مهلت بده" و هم به معناي "ما را تحميق كن" مي باشد؛ و دستاويزي براي دشمنان است) و [آنچه به شما دستور داده مي شود] بشنويد و براي كافران (و استهزا كنندگان) عذاب دردناكي است.»  و صاحب قاموس قرآن، نوشته است: «براي روشن شدن اين آيه، لازم است آية ديگري را نقل كنيم.» 
7. “وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُم ...”؛  «و می گویند شنیدیم و مخالفت کردیم و [نیز می گویند] بشنو که هرگز نشنوی و [از روی تمسخر می گویند] راعنا (ما را تحمیق کن) تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند ولی اگر آنها [به جای این همه لجاجت] می گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده [تا حقایق را درک کنیم] برای آنها بهتر [و با واقعیت سازگارتر] بود.» آية اوّل دستور مي دهد كه به جاي «راعنا» بگويند: «اُنْظُرْنا»  و اگر عمل نكنند، آن، به حكم كفر است. در آية دوم، سخن يهود را نقل كرده كه مي گفتند: شنيديم و عصيان كرديم و بشنو اي كاش ناشنوا باشي و گويند: «راعنا» ما را مراعات كن و گفتارشان،  زبان بازي و طعنه و تمسخر به دين است... .
نقل شده است كه مسلمانان،  موقع سخن گفتن به آن حضرت مي گفتند: «يا رسول الله راعنا»؛ يعني حال ما را مراعات كن و مهلت بده تا بفهميم و اين لفظ، در ميان يهود و لغت آنها معناي فحش مي داد (و شايد معنايش اين بوده است: بشنو اي كاش ناشنوا باشي) يهود، از فرصت استفاده كرده و همان كلمه را دربارة حضرت، به كار مي بردند و از آن، ناسزا قصد مي كردند؛  از اين رو مسلمانان از به كار بردن آن كلمه، نهي شدند (تا يهود نيز به زبان نياورند) و دستور آمد كه به جاي «راعنا» بگوييد:  »انظرنا» يعني: منتظر ما باش و ما را مهلت بده تا سخن شما را درك كنيم.»  
آداب ميهماني رفتن به خانة رسول خدا (صلی الله علیه وآله)
خداوند متعال در راستای آداب مهمانی رفتن به خانة رسول خدا  (صلی الله علیه وآله) نی فرماید:
“يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى  طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي  مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْيي  مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن ”؛   «اي كساني كه ايمان آورده ايد در خانه هاي پيامبر، داخل نشويد مگر اينكه به شما براي صرف غذا رخصت داده شود بدون اينكه چشم به انتظار غذا پيش از موعد بنشينيد؛ ولي هرگاه دعوت شديد به درون اتاقها برويد وپس از صرف غذا اتاقها را ترك گوييد و به گفتگو با یکدیگر در خانه او مشغول شوید. اينها پيامبر را آزار مي دهد و او از شما شرم مي كند و خداوند، از ابراز حق شرم ندارد و هرگاه كالايي از همسران پيامبر خواستيد از پشت حجاب، طلب كنيد. اين كار بر دلهاي شما و دلهاي آنان، پاكيزه تر است.»
از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پيشي نگيريد
قرآن کریم در چند آیه به این نکته اشاره دارد که در امور،از پیامبر (صلی الله علیه وآله) پیشی نگیرید که به برخی از آنها اشاره می شود: 
1. “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَميعٌ عَليمٌ”؛  «اي كساني كه ايمان آورده ايد بر خدا و رسولش، پيشي نگيريد (چيزي را مقدّم نداريد) و از خدا نافرماني نكنيد، محققاً خداوند، شنوا و داناست.»
يعني: حكمي را در برابر حكم خدا و رسول مقدّم نداريد و پيش از داوري آنان، پيش داوري نكنيد و قبل از صدور فرمانشان به كاري دست نزنيد. 
2. “ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه ”؛  «روا نيست كه شهروندان مدينه و باديه نشينان كرانه هاي آن، از رسول خدا، تَخَلّف جويند و با پاسداري از جانهاي خويش، او را رها سازند و تنها واگذارند.»
مؤمنان همراه با پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) بايد از آن حضرت، براي ترك جمع، اذن بگيرند.
3. “إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى  أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَك ”؛  «تنها مؤمنان، كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند و هرگاه در كار همگاني، همراه او باشند، بدون رخصت او به جايي نمي روند. (اي پيامبر) كساني كه از تو اذن مي گيرند به خدا و رسولش ايمان دارند.»
بايد بگويم: خداوند متعال، براي آزمون اصحاب پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمان داد: كساني كه مي خواهند با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نجوا كنند، بايد صدقه بپردازند. اين حكم، بعداً نسخ شد. 
عطایای الهی
الطاف خداوندي به رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) متعدد و فراوان است که به چند نمونه آن اشاره می شود:
1. نصرت
نصرت و تأييد الهي که شامل پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) شد، از مسائلي است كه در قرآن، به آن تصريح شده است. قرآن كريم، هم نصرت عمومي پيامبران و مؤمنان و هم نصرت خاص حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) را بيان كرده است؛ در اینجا به چند آیه اشاره می شود:
1. “إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ”؛  «ما محققاً پيامبران خود و كساني را كه ايمان آورده اند در زندگي دنيا و در روز رستاخيز، روزي كه گواهان به پا مي خيزند، ياري مي كنيم.»
2. “كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلي  إِنَّ اللهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ”؛  «خداوند، به عنوان قانون حتمي نگاشته است كه مؤكّداً من و پيامبرانم پيروز مي شويم، بي شك خداوند، توانمند و نستوه است.»
3. “وَ يَنْصُرَكَ اللهُ نَصْراً عَزيزاً”؛  «و خداوند، تو را ياري مي كند، نصرت نستوه و گرانمايه اي.»
4. “إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى  وَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللهُ عَزيزٌ حَكيمٌ”؛  «اگر شما ياريش نكنيد، محققاً خداوند، او را ياري خواهد كرد هنگامي كه كافران او را از شهر بيرونش كردند و او به همراه خود که در غار بودند مي گفت: اندوهگين مباش، خدا با ماست. پس خداوند، آرامش و سكينة خويش را بر او فرو فرستاد و با سپاهياني كه مشاهده نمی کردید، او را ياري داد و گفتار(هدف) كفرپيشگان را فرو دست و پست قرار داد و سخن خدا، را والا است و خداوند، نستوه و حكيم است.»
5. “وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللهُ هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ”؛  «و اگر بخواهند تو را فريب دهند، خداوند، تو را بسنده است. او همان كسي است كه تو را با نصرت خويش و ياوري مؤمنان، تقويت كرد.»
خرد برانگيز است كه در دعاي ندبه مي خوانيم: «وَ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ؛ خدايا! تو پيامبرت را با القاي ترس، در دل كفّار، ياري كردي.»
قرآن کریم نیز در چند مورد، می فرماید: ما در دل کفار، ترس انداختیم.  و در حديثي منقول از رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «اُعْطِيتُ مَا لَمْ يُعْطَ اَحَدٌ مِنَ الاَنْبِيَاءِ قَبْلِي: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ اُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الْاَرْضِ، وَ سُميّتُ اَحْمَدَ  وَ جُعِلَ لِي التُرَابُ طَهُوراً وَ جُعِلَتْ اُمَّتِي خَيْرَ الْاُمَمْ؛  به من، چيزهايي داده شد كه به هيچ كدام از پيامبران پيشين داده نشده بود. من به كمك ترسي كه در دل دشمنان مي افتاد، ياري شدم. كليدهاي زمين به من عطا شد، احمد نام گرفتم و خاك برايم پاك كننده گشت و امّتم بهترين امّتها گرديد.»
2. پيروزي آشكار
“إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً”؛  خداوند متعال، پيامبرش را ياري داد و علي رغم طوفانها، سيلهاي خانه برانداز و... او را بر ستيغ بلند پيروزي نشاند.
علاّمة طباطبايي (رحمه الله) نوشته اند: «مقصود از اين پيروزي آشكار، بر اساس آنچه از قرينه هاي كلامي بر مي آيد، پيروزي در صلح حديبيّه است.» 
و پيروزي آشكار بودن صلح حديبيه، از اين رو بود كه پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله) با همراهي هزار و چهار صد نفر به سوي مكّه حركت كردند و مشركان با كينه ها، شمشيرها و قواي خويش آماده بودند كه با رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) نبرد كنند.
نيروي مسلمانان در برابر نيروهاي مشركان اندك مي نمود به علاوه آنها در آستانة خانة خويش بودند؛ ولي مشركان به جاي يك جنگ پيروز، پيشنهاد صلح كردند و اين صلح، زمينه ساز پيروزيهاي بزرگ و از جمله، فتح شكوهمند مكّه شد؛ به گونه اي كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) در فتح مكّه توانست ده هزار يا دوازده هزار نفر را همراه خويش به مكّه ببرد. در فاصلة اين دو سال، خيبر فتح شد. بسياري از مشركان، مسلمان شدند و اسلام، بسياري از سرزمينها را فتح كرد. 
و اينها مقدمه شد براي مژدة بزرگ يعني فتح مكّه كه در قرآن كريم اين گونه آمده است: “إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي  دِينِ اللهِِ أَفْوَاجَاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً”؛  «هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد و ببيني كه مردم، گروه گروه به دين خدا مي گرايند، خدا را تسبيح گويان ستايش كن و از او آمرزش بخواه محققاً او بسيار توبه پذير است.»
اين سوره، تصويري از فتح مكّه است.
3. حراست و نگهباني
قرآن کریم در چند مورد به این اشاره می فرماید:
1. “وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس ”؛  «و خداوند، تو را از كينه ورزيهاي مردم، پاس مي دارد.»
پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) با كيش و آيين جاهليّت نبرد مي كرد، بتها، بت تراشيها و بت پرستيها را تباه مي ساخت و شب پرستان و نگهبانان تاريكي را مي كشت و با فرهنگ ستم و اسارت، به ستيز مي پرداخت.
بي شك اين رسالتِ آزادي بخش، دشمن ساز بود. دشمنان و كينه توزان همدست مي شدند، آتشها مي افروختند، توطئه ها مي كردند و نيزه ها مي افراشتند؛ ولي چشم بيدار حق و دست نگهدار او، پيوسته، رسول اعظم (صلی الله علیه وآله) را از گردباد فاجعه ها نگهداري مي كرد و از خطر گرايشها و گزندهاي معنوي نيز پاس مي داشت.
در قرآن كريم، چندين آيه، اين حفاظتِ خداوندي را جلوه مي دهد اين حفاظتها جسم و جان پيامبر را فرا مي گيرد:
2. “وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ ءٍ”؛  «و اگر فضل و رحمت خداوند، تو را فرا نمي گرفت، گروهي از آنان، تصميم داشتند تو را منحرف سازند. آنان تنها خودشان را گمراه مي كنند و هيچ آسيبي به تو نمي رسانند.» 
3. “وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً”؛  «و اگر ما تو را استوار نساخته بوديم نزديك بود اندكي به سوي آنان بگرايي (تمايل پيدا كني).»
4. “إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ”؛  «ما تو را از گزند استهزاكنندگان پاس داشتيم.»
4. غفران، اتمام نعمت و هدايت 
خداوند متعال در آغاز سورة فتح، پس از اينكه سخن از پيروزي آشكار، به ميان مي آورد، مي فرمايد: 
“لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً”؛  «اين فتح بزرگ را به تو داديم تا خداوند، گناهان و برچسبهايي را كه به تو نسبت داده اند و مي دهند را ببخشايد (بزدايد) و نعمتش را بر تو تمام سازد و تو را به راه راست رهنمون گردد.»
از تفسير حضرت علاّمة طباطبايي بر مي آيد كه  «ذنب» در اينجا به معناي چيزي است كه بازتاب بدي داشته باشد و آن چيز، نهضت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) بود كه نتايج بدي را براي كفّار داشت. «غفران» در اينجا به معناي پوشاندن آن است بدين گونه كه خداوند متعال، با از بين بردن قدرت كفّار، عكس العمل و واكنش آنها را نابود مي سازد.
دعوت و نهضت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ستيز او با كفر و شرك، پيش و پس از هجرت و جنگهاي حضرت و بعد از هجرت، بازتابهاي بدي براي كفّار و مشركان داشت و تا هنگامي كه صاحب قدرت بودند، اين مسائل را نمي بخشيدند و كشته شدن پهلوانانشان را فراموش نمي كردند. خداوند متعال با صلح حديبيه ـ كه مقدمة فتح مكّه بود ـ  شوكت آنان را از بين برد و آتش آنان را خاموش ساخت و توان واكنش را از آنان گرفت.
5. عزّت و گرانقدري
یکی دیگر از الطاف خداوند متعال بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) عزّت بخشیدن به آن حضرت بود؛ چنانچه قرآن کریم می فرماید:
“وَ للهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ”؛  «عزّت و گرانقدر بودن، مخصوص خدا، فرستادة او و مؤمنان است، ولي دو رويان نمي دانند.»
راغب اصفهاني گفته است: «عزّت، حالتي است كه از مغلوب شدن انسان جلوگيري مي كند.» 
علّامة طباطبايي در تفسير «عِزّ» گفته اند: «عِزّ» بودن چيز، به گونه اي است كه دستيابي به آن، مشكل باشد و از اين رو به چيزي كه كم باشد «عزيز الوجود» مي گويند؛ يعني دستيابي به آن، دشوار است. 
6. شرح صدر
“أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ”؛  «آيا ما سينة تو را گسترده نگردانيديم.»
شرح صدر، گشادگي سينه، ظرفيت و تحمّل والا براي معارف گسترده و عظيم إلهي و براي مصائب جان شكاف، يكي از عطاهاي بزرگ خداوند متعال به رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) بود.
حضرت موساي كليم (علیه السلام) ازخداوند خواست تا سينة او را گسترده گرداند  و امام علي (علیه السلام) گشادگي سينه و ظرفيت زياد براي تحمّل دشمنيها، انتقادها و عيب گيريها را از ابزار مديريت و رياست دانست. او فرمود: «آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْر.»ِ.  
خداوند متعال نیز مي فرمايد: “فَمَنْ يُرِدِ اللهُ اَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ”؛  «پس هر كس را كه خداوند بخواهد هدايت كند سينه اش را براي (پذيرش) اسلام، گشاده مي سازد.»
7. برداشتن وزر
“وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ”؛  «آيا ما بار سنگين تو را برنداشتيم همان باري كه بر پشتت در اوج سختي سنگيني مي كرد و پشتت را مي شكست.»
مفسّران گفته اند: اين بارِ سخت، رسالت بود كه حضرت را بي طاقت مي ساخت و از سوي ديگر، مردم، دعوت آن جناب را نمي پذيرفتند. خداوند متعال به وي گستردگي سينه و افزوني تحمّل داد و دعوتش را گستراند.
مردم بسياري، دعوت او را پذيرفتند و فرمانش را اجرا كردند و بدين سان، اين بار سنگين برداشته شد. 
8. نام بلند و آوازة شكوهمند
“وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ”؛  خداوند متعال به نام حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) رفعت و بلندي بخشيد و آن را در اذان و اقامه، در تشهّد همة نمازها و در بسياري از آيات، قرين نام خويش ساخته است و اين شكوه و رفعت خداوندي است كه در طول تاريخ و در گسترة خاك، پيوسته بر بلنداي همة مأذنه ها و از دهان بلند مناره ها نام او را همراه نام خداوند متعال فرياد مي كنند و امروز، رسانه هاي عمومي در ده ها كشور مسلمان و غير مسلمان، در هنگام نمازهاي پنج گانه، نام برين او را در كنار نام خداوند متعال در تمام جهان منعكس مي كنند. 
اكنون، شمار راديوها و تلويزيونهايي كه اذان پخش مي كنند بسيار بسيار زياد است و همة اين امواج راديويي “وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ” را تفسير مي كنند.
در روايتي آمده است: «اَتَانِي جِبْرِيْلَ، فَقَالَ: إِنَّ رَبِّي وَ رَبَّكَ يَقُولُ لَكَ: تَدْرِي كَيْفَ رَفَعْتُ ذِكْرَكَ؟ قُلْتُ: اللهُ اَعْلَمُ. قَالَ: لَا اُذْكُرْ اِلَّا ذُكِرْتَ مَعِي؛  جبرئيل پيشم آمد و گفت: پروردگار من و تو مي پرسد: آيا مي داني چگونه نام تو را رفعت بخشيده ام؟ پاسخ دادم:  خداوند، داناتر است او (از قول خداوند) گفت: نام من ذكر نمي شود، مگر اينكه نام تو نيز همراه نام من مي آيد.»
مصطفي را وعده داد الطاف حق
گر بميري تو نميرد اين سَبَق

رونقت را روز روز افزون كنم
نام تو بر زرّ و بر نقره زنم

منبر و محراب سازم بهر تو
در محبت قهر من شد قهر تو 

ادامه دارد. ...