امام شناسی

چکیده: هارون الرشید سوالاتی را از امام کاظم پرسید و با جواب‌های دندان‌شکنی مواجه شد و با وجود آن‌که به امام کاظم(علیه‌السلام) امان داده بود، از شدت خشم، ایشان را به دست سندی بن شاهک ملعون سپرد تا ایشان را به قتل برساند.

چکیده: زیارت جامعه کبیره اقیانوسی از معارف الهی و مضامین عالی در معرفی مقام ائمه اطهار(علیهم‌السلام) است. این زیارت‌نامه حاوی یک دوره مباحث امام شناسی در قالب عبارات فصیح و دل‌نشین‌ به حساب آورد.

چکیده: امام هادی(علیه‌السلام) تحت کنترل شدید خلفای عباسی بود، آنان به بهانه تعلیم، او را در حصار انداختند و به جنیدی متعصب سپردند، اما طولی نکشید که جنیدی به علم و عظمت امام اعتراف کرد و به امامت او معتقد شد.

چکیده: مهم‌ترین مسائل اعتقادی در دوره حضرت هادی(عليه‌السلام)، رشد اندیشه جبرگرایی و نفی اختیار بود که به شدت در میان فرقه‌ها و مذاهب مختلف، شیوع پیدا کرده بود، از این روی امام هادی(علیه‌السلام) نامه‌ای به مردم اهواز نوشت...

چکیده: معرفی اهل بيت(عليهم‌السلام) به عنوان فرزندان پيامبر، يكی از اهدافی است كه ائمه اطهار(عليهم‌السلام) در طول حياتشان در پي اثبات آن بوده‌اند؛ از جمله آن بزرگوران امام كاظم(عليه‌السلام) است كه در زمان‌ها و موقعيت‌های مختلف به آن پرداخته است.

چکیده: شیخ بهائی که در مبانی فقهی خود معتقد به اصل ولایت فقیه بود، با پذیرش سمت «شیخ الاسلامی» توانست تأثیر بسزایی در حکومت صفوی گذاشته و فقه جعفری را در جامعه اجرا نماید.

خلاصه: با وجود آن‌همه اختناق در عصر امام کاظم(علیه‌السلام) همواره حضرت با این انحرافات در مورد امامت و مهدویت به مبارزه می‌پرداخت. از جمله مبارزات ایشان، تبیین مصداق مهدویت است چنان‌که احادیثی در مورد مهدویت حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) فرمودند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:

چکیده: در یكی از سال‌ها حکومت مهدی عباسی(خلیفه خونخوار عباسی) او به قصد حج وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) با امام كاظم(علیه‌السلام) ملاقات كرد و برای آن كه به گمان خود از نظر علمی آن حضرت را آزمایش كند گفت...

چکیده: ابویوسف از این پاسخ دندان شكن، شرمنده و خجالت زده شد. مهدی عباسی به او گفت: می‎خواستی كاری كنی كه موجب سرشكستگی امام شود، ولی نتوانستی.

چکیده: پس چون از مردم در مورد آن مرد عرب پرسیدند،‌ گفتند: این شخص موسی بن جعفر(علیه‌السلام) است. هارون گفت: به خدا قسم من می‎دانستم چنین شخصی، باید میوه شجره طیّبه باشد.

چکیده: با فقرا می‌نشست و از بينوايان دل‌جويی می‌کرد، بنده را با آزاد مساوی می‌دانست و می‌فرمود همه، فرزندان آدم و آفريده‌های خدایند.

چکیده: سندی بن شاهک با امام خیلی بد رفتار می‌نمود. به گونه‌ای که امام، دست به دعا برداشت و فرمود «يَا سَيِّدِي خَلِّصْنِي مِنْ يَدِ هَارُون‏؛[6] خدایا مرا از دست هارون خلاص کن».