افزودن دیدگاه

تصویر متفکّر

سلام؛ با توجه به اینکه فرمودید: «خسته شده ام. تا به امروز خودم رو از گناه دور کرده ام و صبر کرده ام تا عشقی پاک نصیبم شود اما این اواخر انگار صبرم دیگه تموم شده و احساس پوچی میکنم... این موضوع از جایی شروع شد که در دانشگاه از پسری خوشم میومد که از هر نظر خوب بود»؛ حکایت از این دارد که رسیدن شما به پوچی علت اصلی‌اش نرسیدن به فرد مورد نظرتان است!
اینکه شما بر اساسِ سنّ جوانی که دارید، ناگهان و یک طرفه، مجذوب شخصی مومن و باوقار شدید، شاید در ابتدای کار بتوان آن را به نوعی «حادثه» دانست که ممکن است برای خیلی از افراد پیش آید؛ منتها بعد از اینکه به هر دلیل متوجه شدید ایشان با فرد دیگری که اتفاقا او هم با وقار و متدیّن است صحبت‌هایی را دارند دیگر مشغول کردن ذهن‌تان به ایشان یقینا صحیح نخواهد بود و اگر به این روال ادامه بفرمائید، یقینا مشکلات روحی بیشتری برای شما ایجاد خواهد شد.
ولی این هم که بگوئیم ناگهان و سریعا او را فراموش کنید، قبول داریم خواسته‌ای بزرگ برای شما خواهد بود؛ خصوصا این که ما هم یقین نداریم این دو نفر واقعا به قصد ازدواج با یکدیگر ارتباط داشته باشند و شاید ارتباط آنها صرفا کاری یا درسی بوده باشد؛ لذا پیشنهاد داده می‌شود با مراجعه به نهاد دانشگاه و مشاورین حاضر در آنجا ماجرا را با آنها در میان گذاشته و بخواهید تحقیقی را انجام و به شما نیز نتیجه تحقیق را بیان کنند؛ اگر به هر دلیل آن دو قصد ازدواج دارند که دیگر فکر کردن به آنها مطلقا صحیح نخواهد بود و اگر قصد ازدواج نداشته باشند، مشاورین دانشگاه از طریق راه‌هایی که خودشان بلد هستند می‌توانند نظر این پسر را نسبت به شما مطّلع گردند.

به هر حال امیدوارم بهترین قسمت، نصیب‌تان گردد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 13 =
*****