افزودن دیدگاه

تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

سلام.

درسته متوجه شدم منظورتون چیه.اما من یه سوال از شما میکنم.

بچه ای که خطایی میکنه و اونو پنهان میکنه معناش چیه.؟! ایا غیر اینه که خودش میدونه کاری کرده که نباید میکرده؟!

مثالی شما زدید خب اون دختر بچه نمیدونسته نماز بهش واجبه ولی بچه ای که خطایی میکنه و پنهانش میکنه یعنی کاملا میدونه و نیاز به این نداره که کسی بهش بگه.

اما غرق شدن در گناه هم که میگید در صحبت کردن میشه اینجوری بیان کرد.ولی در عمل چرا اخه باید همچین اتفاقی بیافته و دقیقا منظورتون چه کاریه.اغلب انحرافات این سن جنسی و تمایل به دخانیاته دیگه.یعنی اون که شما مورد نظرتون هست و در سطح خانواده هایی که سالم هستند.حالا ممکنه یوقت بچه غرق دزدی کردن بشه که اون کلا بحثش جداست حتما خانواده مشکل اساسی داشته اما در مورد خانواده های سالم چون انحراف جنسی و اعتیاد خیلی چراغ خاموش گرفتار میکنه.

به قول خانم مسیح غیر مستقیم بچه رو در مسیر اموزش گذاشتن خیلی بهتره.و البته همیشه به راحتی چیزی که خانم مسیح مثال زد هم نیست.خصوصا  اگه کمی دیر شده باشه و بچه لذت ناهنجاری رو چشیده باشه.

اما در مجموع من خودم به این نتیجه رسیدم که خیلی جاها باید توکل کرد.این نیست که کسی بتونه بچه ای رو درست و بدون خطا تربیت کنه.فقط شدتو ضعف داره.خود من مثلا گرفتاریم با بچه سر علاقه هاشه.علاقه مند رپ خونی و شعرهای بی سروته این جماعت شده .یا کتاب هری پاتر میخونه.از  نظر خود من این انحرافه.اوایل سعی کردم کاری کنم که بیخیال این چیزا بشه دیدم نمیشه.بعدفکر کردم دیدم دیگه دارم زور میگم انگار.خب من میگم انحراف ولی معلوم نیست حتما انحراف باشه یا لااقل از یه سطح خیلی بالا نگاه میکنم به ماجرا  .برای همین دیگه کاریش ندارم و تا نشانه ای که نشه لاپوشونی کرد از انحراف جنسی یا مسائل سیگارو این چیزا ازش ندیدم هم بنا رو میزارم به اینکه مشکلی نیست.

سیزده سالشه ولی خب میدونه خودش و گفتن یا نگفتن من هم نمیتونه تاثیر چندانی داشته باشه.باید خودم جوری رفتار کنم که  همین حیا از بین نره.و این کافیه.تا وقتی تلاش میکنه من متوجه خطای اون نشم این خودش خیلی عالیه.

چند وقت پیش یکی داشت از دست پسرش مینالید .حالا گله ای که داشت جالب بود.هر دوشون اعتیاد دارن.پسر شونزده ساله و پدر ۴۵ساله.سر یه ماجرایی پسره یمدت مواد پدر رو تامین میکرده.بعد یبار منت گذاشته سرش گفته خرج تو رو هم من میدم.حالا بابا شاکی بود میگفت بچه شعور نداره اون سری ساعت ۴صبح رفتم براش دوا خریدم حالش بد بود این چیزا یادش رفته و....

یعنی شکایت پدر از پسر شونزده ساله ش سر این بود که چرا پسرم دو هفته مواد منو تهیه کرده انقدر بی جنبه ست و ...

خب با توجه به این مسائل و روابطی که میبینیم در جامعه .پدر جرات نداره به بچه ش بگه چرا فلان کارو کردی.مرده و زنده واسه باباش نمیذاره ...

دیگه خوب خوبه شون اینه که وقتی از روابط نامشروعشون جلو پدر حرف میزنن خجالت نمیکشن.اصلا جزو فرهنگشون شده.که عکس دوست دخترش تو صفحه ی اول گوشیش باشه پدر هم میدونه اصلا کاری نداره.دختر هایی که سر استفاده کردن از لوازم ارایش مادراشون همیشه بحث دارن.یا خلاصه همین جامعه ای که میبینیم دیگه.با توجه به این مسائل  اگه پدر یا مادری جوری رفتار کنند که بچه لااقل خجالت بکشه و حیا رو نگه داره کافیه.مطمئن باشید همچین پدر مادری جزو والدین موفق محسوب میشن.فراموش نکنید بچه هم انسان و مستقل هستش.توقع زیادیه که تو هر چیزی بخواییم اعمال نظر کنیم.خودش میفهمه.و حق داره انتخاب کنه.دخالت بیش از حد و نظارت کردن زیاد هیچ چیو تغییر نمیده که خرابتر هم میکنه.

مهمترین وظیفه ی پدر و مادر اینه خودشون درست رفتارکنند و زمانی که سن بچه کمه با تعریف کردن قصه پیامهایی رو که لازمه رو بهش منتقل کنند.حرف زدنی که شما میگید هم اشکالی نداره گاهی اوقات من چند ساعت با پسرم حرف میزنم.نه که زورکی .گفتگو میکنیم و برای اونم جذابه اخرش گاهی خودم خسته میشم گاهی اون و تموم میکنیم.تقریبا همه ی افکار منو از حفظه.اگه بپرسید بابا در فلان موضوع چی میگه کامل براتون توضیح میده.به نظرم این کافیه.حالا در مجموع من دوست نداشتم هری پاتر بخونه ولی اون دوست داشته.خب دیگه کاری نمیشد بکنم.حتی با جزییات هم میدونه چرا میگم هری پاتر نخون ولی میگم نظر من اینه که خوبه.میبینم راست میگه دیگه نظرشه.و واقعا به همین راضیم که کارهایی که میدونه من ناراحت میشم رو حداقل علنی انجام نمیده.واین کافیه.باقیش با خداست ..هدایت که دست منو شما نیست.ما فقط وسیله هستیم .و مامور به انجام تکلیف.دیگه از نوح نبی ع که بالاتر نیستیم.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 0 =
*****