1- یکی از موارد استثنائات غیبت، غیبت افراد متجاهر به فسق است. یعنی اینکه شخص پروایی نداشته باشد از اینکه مردم (ولوتعداد کم باشد) گناهش را ببینند یا بفهمند؛ مانند کسی که آشکارا شراب مینوشد.
2- کسی که آشکارا گناه میکند، فقط در همان گناهی که تجاهر کرده، غیبتش جایز است و نمیتوان تمام اسرار و گناهان او را فاش کرد.اما کسی که پرده حیا را دریده و جسورانه دست به هر گناهی میزند این شخص در هیچ چیز احترامی ندارد و افشاگری دربارهاش ضروری است تا افراد ناآگاه از خطرات او آکاه شوند.
3- کسی تجاهر به گناه دارد نمیتوان اسم یا لقب بد برای او قرار داد زیرا ممکن است در آینده از عمل خود پشیمان شود ولی دیگر اصلاح آن لقب بد دشوار است.
4- کسی نماز نمیخواند اما این گناه را آشکار نمیکند غیبتکردنش جایز نیست.
5- قاعده کلی : کسی فاسق باشد و اصرار بر فسق هم داشته باشد اما فسق خود را آشکار نمیکند غیبت جایز نیست.
6- شخصی که گناه خود را توجیح میکند و عذر میآورد، در واقع دوست ندارد مردم از گناهش با خبر شوند غیبت آن جایز نیست.
7- در مشورت دادن ، نصیحت و راهنمایی مثل ازدواج و معاملات چون مصلحت دارد غیبت و آشکار شدن عیب فرد اشکال ندارد.
بنابراین غیبت آن است که انسان پشت سر کسی که عیب و عملش پوشیده است سخنی بگوید که اگر به گوش او برسد ناراحت شود. این عیب چه در بدن باشد چه در نسب یا در صفات مانند حسود بودن بداخلاق بودن باشد یا عیب در افعال یا اقوال مانند لکنت زبان داشتن، یا عیب در امور دینی باشد مانند ترک نماز اشکال دارد و جایز نیست.
نکته پایانی صحبت کردن درباره اقوام، تقلید لهجهها و یا هر جمع و گروه دیگر اگرچه مصداق غیبت نیست بلکه اگر مصداق عیبجویی و مسخره کردن باشد حرام است و اگر این موارد نباشد اشکالی ندارد.
با عرض سلام و ادب خدمت کاربر گرامی
در باب غیبت به چند نکته اشاره میکنم:
1- یکی از موارد استثنائات غیبت، غیبت افراد متجاهر به فسق است. یعنی اینکه شخص پروایی نداشته باشد از اینکه مردم (ولوتعداد کم باشد) گناهش را ببینند یا بفهمند؛ مانند کسی که آشکارا شراب مینوشد.
2- کسی که آشکارا گناه میکند، فقط در همان گناهی که تجاهر کرده، غیبتش جایز است و نمیتوان تمام اسرار و گناهان او را فاش کرد.اما کسی که پرده حیا را دریده و جسورانه دست به هر گناهی میزند این شخص در هیچ چیز احترامی ندارد و افشاگری دربارهاش ضروری است تا افراد ناآگاه از خطرات او آکاه شوند.
3- کسی تجاهر به گناه دارد نمیتوان اسم یا لقب بد برای او قرار داد زیرا ممکن است در آینده از عمل خود پشیمان شود ولی دیگر اصلاح آن لقب بد دشوار است.
4- کسی نماز نمیخواند اما این گناه را آشکار نمیکند غیبتکردنش جایز نیست.
5- قاعده کلی : کسی فاسق باشد و اصرار بر فسق هم داشته باشد اما فسق خود را آشکار نمیکند غیبت جایز نیست.
6- شخصی که گناه خود را توجیح میکند و عذر میآورد، در واقع دوست ندارد مردم از گناهش با خبر شوند غیبت آن جایز نیست.
7- در مشورت دادن ، نصیحت و راهنمایی مثل ازدواج و معاملات چون مصلحت دارد غیبت و آشکار شدن عیب فرد اشکال ندارد.
بنابراین غیبت آن است که انسان پشت سر کسی که عیب و عملش پوشیده است سخنی بگوید که اگر به گوش او برسد ناراحت شود. این عیب چه در بدن باشد چه در نسب یا در صفات مانند حسود بودن بداخلاق بودن باشد یا عیب در افعال یا اقوال مانند لکنت زبان داشتن، یا عیب در امور دینی باشد مانند ترک نماز اشکال دارد و جایز نیست.
نکته پایانی صحبت کردن درباره اقوام، تقلید لهجهها و یا هر جمع و گروه دیگر اگرچه مصداق غیبت نیست بلکه اگر مصداق عیبجویی و مسخره کردن باشد حرام است و اگر این موارد نباشد اشکالی ندارد.