با سلام ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
چه بسا ریشه این تفکرات و نگرشهای شما، ناشی از این است که محل کارشما تبدیل شده به تمام زندگی شما، برای همین هرگونه مسألهای که در محیط کاری شما پیش میآید برای شما اهمیت زیادی پیدا میکند و تاحدودی نسبت به اتفاقاتو جریانات محیط کاری حساس شدهاید. از طرفی دیگر، اعتماد به نفس نسبتا پایین در این مسأله نیز تاثیر گذار است و فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، معمولا از اینکه دوستان خود را ازدست بدهد نگران است و یا اینکه در انتخاب دوست به صورت منفعل عمل میکند و ...
برای این منظور بهتر است که شما اولا سعی کنید اعتماد به نفس خود را ارتقا دهید؛ (زیرا بالا رفتن اعتماد به نفس شما باعث میشود که برای شما اهمیت چندانی پیدا نکند که چرا دوست سابق شما با کسی دیگری طرح دوستی ریخته است. همچنین ارتقا اعتماد به نفس باعث میشود در مقابل دیگر همکارتان احساس ضعف نکنید و ...) سپس توجه به این داشته باشید که نباید زندگی شما به گونهای شود که اولویت اول شما محیط کاری و یا اینکه فکر بکنید تمام زندگی شما در محیط کاری شما خلاصه میشود. شاید بگویید که اصلا اینطور نیست که شما میگویید ولی توجه کنید که گاهی اوقات در برهههای مختلف زندگی به طور ناخواسته و ناخودآگاه محدوده زندگیمان کوچک میشود.
مطمئن باشید که هرگاه محدوده زندگی شما کوچک شود، اتفاقات کوچک در آن برای شما بزرگ جلوه پیدا میکند ولی اگر محدوده زندگی شما بزرگتر شود، مسلما اتفاقات بوجود آمده در آن برای شما کوچک میشود.
تا به حال توجه کردهاید که وقتی کره زمین را مشاهده میکنید، چقدر شهرها و کشورها و ... برای شما کوچک میشوند و اگر فرض بگیریم هنگام مشاهده شما، در یک جایی و در یک منطقهای از این کره زمین اتفاقی یا رخدادی بوجود بیاید، چقدر این مسأله برای شما کوچک و چه بسا اهمیت جلوه پیدا میکند.
بنابراین سعی کنید محدوده زندگی خود را گسترش دهید؛ محدوده زندگی شما میتواند در درجه اول خانواده باشد و بعد محلهای که در آن زندگی میکنید؛ یعنی همسایگان، اقوام و فامیل، مسجد محلهتان، محیط کاریتان، شهرتان، کشورتان ....
هر چقدر محدوده زندگیتان بزرگتر باشد، جزئیات آن برای شما کوچکتر خواهد شد. پس نوع نگاهتان را تغییر دهید.
لطفا به این راهکارها توجه داشته باشید و بکار ببندید؛
1. مسلما، بودن شما در کنار دوست سابقتان، تاحدودی باعث بوجود آمدن سوءتفاهم، نگرش و افکار منفی و ... میشود، پس بهتر است (برای یک مدتی) از بودن در کنار ایشان خودداری کنید تا زمینه اینگونه افکار و نگرشهای آزار دهنده، در ذهن شما ایجاد نشود. البته منظورم، قهر و جدایی نیست؛ بلکه سعی کنید روابطتان را تا میتوانید به حداقل برسانید؛ بنابراین بعد از مدتی که کمتر ایشان را ببینید، کمتر دچار تنش میشوید و افکار منفی هم کمتر سراغ شما خواهند آمد.
2. سعی کنید به این مسأله به عنوان یک فرصت برای ارتقاء مهارتهای زندگی و ارتباطی خود نگاه کنید و تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف،مطالعه، ارتقاء مهارتهای ارتباطی درست و... بالا ببرید.
3. در نشستهای دوستان(البته به شرط اینکه هدفمند باشد و حرفهای خاله زنکی نباشد) و نشستهای فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی، اجتماعی و همچنین باعث بالا رفتن اعتمادبه نفس شما میشود.
نکته: وقتی به اندازه کافی اعتماد به نفس شما بالا رود، باعث میشود که شما به تدریج نسبت به رفتارهای اطرافیانتان حساسیت نداشته باشید. البته ارتقاء اعتماد به نفس، کاری زمان بر و نیازمند پشتکار و حوصله است.
4. سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به اطرافیانتان میشود، جدا خودداری کنید.
5.سعی کنید با حفظ خونسردی و به صورت منطقی به قضیه نگاه کنید و نهایتا طرف مقابلتان را با قبول خصلت و ویژگیای که دارد، بپذیرید؛ یعنی ایشان را به عنوان فردی با ویژگی منفی بپذیرید. نکته: بسیاری از اوقات به دلیل نداشتن توقع و انتظار از رفتارهای نادرست اطرافیانمان، دچار خود آزاری و ناراحتی خود میشویم، در حالیکه اگر اطرافیان خود را با قبول ویژگیهایی که دارند خواه مثبت و خواه منفی، آنها را با همان ویژگی بپذیریم، کمتر دچار خودآزاری و ناراحتی خود میشویم.
6. ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید و سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.
با سلام ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
چه بسا ریشه این تفکرات و نگرشهای شما، ناشی از این است که محل کارشما تبدیل شده به تمام زندگی شما، برای همین هرگونه مسألهای که در محیط کاری شما پیش میآید برای شما اهمیت زیادی پیدا میکند و تاحدودی نسبت به اتفاقاتو جریانات محیط کاری حساس شدهاید. از طرفی دیگر، اعتماد به نفس نسبتا پایین در این مسأله نیز تاثیر گذار است و فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، معمولا از اینکه دوستان خود را ازدست بدهد نگران است و یا اینکه در انتخاب دوست به صورت منفعل عمل میکند و ...
برای این منظور بهتر است که شما اولا سعی کنید اعتماد به نفس خود را ارتقا دهید؛ (زیرا بالا رفتن اعتماد به نفس شما باعث میشود که برای شما اهمیت چندانی پیدا نکند که چرا دوست سابق شما با کسی دیگری طرح دوستی ریخته است. همچنین ارتقا اعتماد به نفس باعث میشود در مقابل دیگر همکارتان احساس ضعف نکنید و ...) سپس توجه به این داشته باشید که نباید زندگی شما به گونهای شود که اولویت اول شما محیط کاری و یا اینکه فکر بکنید تمام زندگی شما در محیط کاری شما خلاصه میشود. شاید بگویید که اصلا اینطور نیست که شما میگویید ولی توجه کنید که گاهی اوقات در برهههای مختلف زندگی به طور ناخواسته و ناخودآگاه محدوده زندگیمان کوچک میشود.
مطمئن باشید که هرگاه محدوده زندگی شما کوچک شود، اتفاقات کوچک در آن برای شما بزرگ جلوه پیدا میکند ولی اگر محدوده زندگی شما بزرگتر شود، مسلما اتفاقات بوجود آمده در آن برای شما کوچک میشود.
تا به حال توجه کردهاید که وقتی کره زمین را مشاهده میکنید، چقدر شهرها و کشورها و ... برای شما کوچک میشوند و اگر فرض بگیریم هنگام مشاهده شما، در یک جایی و در یک منطقهای از این کره زمین اتفاقی یا رخدادی بوجود بیاید، چقدر این مسأله برای شما کوچک و چه بسا اهمیت جلوه پیدا میکند.
بنابراین سعی کنید محدوده زندگی خود را گسترش دهید؛ محدوده زندگی شما میتواند در درجه اول خانواده باشد و بعد محلهای که در آن زندگی میکنید؛ یعنی همسایگان، اقوام و فامیل، مسجد محلهتان، محیط کاریتان، شهرتان، کشورتان ....
هر چقدر محدوده زندگیتان بزرگتر باشد، جزئیات آن برای شما کوچکتر خواهد شد. پس نوع نگاهتان را تغییر دهید.
لطفا به این راهکارها توجه داشته باشید و بکار ببندید؛
1. مسلما، بودن شما در کنار دوست سابقتان، تاحدودی باعث بوجود آمدن سوءتفاهم، نگرش و افکار منفی و ... میشود، پس بهتر است (برای یک مدتی) از بودن در کنار ایشان خودداری کنید تا زمینه اینگونه افکار و نگرشهای آزار دهنده، در ذهن شما ایجاد نشود. البته منظورم، قهر و جدایی نیست؛ بلکه سعی کنید روابطتان را تا میتوانید به حداقل برسانید؛ بنابراین بعد از مدتی که کمتر ایشان را ببینید، کمتر دچار تنش میشوید و افکار منفی هم کمتر سراغ شما خواهند آمد.
2. سعی کنید به این مسأله به عنوان یک فرصت برای ارتقاء مهارتهای زندگی و ارتباطی خود نگاه کنید و تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف،مطالعه، ارتقاء مهارتهای ارتباطی درست و... بالا ببرید.
3. در نشستهای دوستان(البته به شرط اینکه هدفمند باشد و حرفهای خاله زنکی نباشد) و نشستهای فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی، اجتماعی و همچنین باعث بالا رفتن اعتمادبه نفس شما میشود.
نکته: وقتی به اندازه کافی اعتماد به نفس شما بالا رود، باعث میشود که شما به تدریج نسبت به رفتارهای اطرافیانتان حساسیت نداشته باشید. البته ارتقاء اعتماد به نفس، کاری زمان بر و نیازمند پشتکار و حوصله است.
4. سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به اطرافیانتان میشود، جدا خودداری کنید.
5.سعی کنید با حفظ خونسردی و به صورت منطقی به قضیه نگاه کنید و نهایتا طرف مقابلتان را با قبول خصلت و ویژگیای که دارد، بپذیرید؛ یعنی ایشان را به عنوان فردی با ویژگی منفی بپذیرید.
نکته: بسیاری از اوقات به دلیل نداشتن توقع و انتظار از رفتارهای نادرست اطرافیانمان، دچار خود آزاری و ناراحتی خود میشویم، در حالیکه اگر اطرافیان خود را با قبول ویژگیهایی که دارند خواه مثبت و خواه منفی، آنها را با همان ویژگی بپذیریم، کمتر دچار خودآزاری و ناراحتی خود میشویم.
6. ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید و سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.
با آرزوی موفقیت