اونها ادعاشون میشد ایمان دارن، اما فقط به وسایل خونه نگاه کردن و رفتن.
حتی با من هم کلام هم نشدن و حتی منو ندیدن. چون منتظر بودم مادرم منو صدا کنه.
اون وقت از کجا قیافه و اخلاق منو فهمیدن؟
برخوردم با مادرم هم به خودم مربوطه.
بچه هم دوست ندارم. شما برو یه گردان بچه بیار.
بچه نخواستن عیب و ایراده؟؟؟
اونها ادعاشون میشد ایمان دارن، اما فقط به وسایل خونه نگاه کردن و رفتن.
حتی با من هم کلام هم نشدن و حتی منو ندیدن. چون منتظر بودم مادرم منو صدا کنه.
اون وقت از کجا قیافه و اخلاق منو فهمیدن؟
برخوردم با مادرم هم به خودم مربوطه.
بچه هم دوست ندارم. شما برو یه گردان بچه بیار.
بچه نخواستن عیب و ایراده؟؟؟