سلام به همه اعضای این سایت. من دختری ۲۱ ساله هستم. چندوقت پیش یکی از بستگان مادرم ، پسری رو به ما معرفی کرد واسه ازدواج. پسره ۲۳ سالشه دانشجو ترم ۲ کارشناسی!!!!!! من ترم ۶ هستم. بعد اینکه دیپلم گرفته رفته سربازی (پس حتما درسشم بده چون کنکور قبول نشده). ۲سال بعد از سربازی رفته دانشگاه (پس این ۲سال رو چی کار میکرده؟؟؟!!!) حتما از اون دسته آدماست که به زور خانواده رفته دانشگاه!!
اینا دلایل من برای رد کردن این پسر هست البته دلیل اصلی اینه که اصلا علاقه ای به ازدواج ندارم. ازدواج از دیدگاه من کارگری تو خونه یه مرد غریبه‌ست! علاوه بر این تلاش برای جا باز کردن تو دل مادرشوهر (من اصلا خونگرم نیستم) و همچین دعواهای زن و شوهری. (سری که درد نمیکنه رو که دستمال نمیبندن)
ولی مادرم اصرار داره که باهاشون صحبت کنم چون پسره شاغله، خونه و ماشینم داره. (اینا کافیه؟!)
من سال دیگه لیسانسم رو میگیرم به نظرتون ارزش داره من ۲ سال الاف این پسر باشم تا درسش تموم شه؟
من قبلا نظر منفی‌مو به مادرم گفتم اما مادرم به اون شخص واسطه گفت شماره ما رو بده به خانواده پسره. دلیلش واسه این کار اینه که نباید کسی رو بدون شناخت رد کرد. اما من تا همین حدم که از این پسر اطلاعات به دست آوردم فهمیدم اون چیزی نیست که من میخوام.
به نظر شما باهاشون صحبت کنم؟
با رفتارهای مادرم چیکار کنم؟ اون به نظر من احترام نمیذاره
ممنون که وقت گذاشتید و خوندید.
سلام
بنظرم شما دچار يه توهم شدين و خودتون رو سرتر ميدونين دقيقا همون چيزي كه 10 سال پيش دچارش شدم و راهنماي درست و حسابي نداشتم...خواهر گلم اگه كسي درس نخونه دليلي بر تنبليش نيست. ..استعداد آدما با هم فرق ميكنه خدا هيچ كسي رو شش دانگ نيافريده. .ىغرور رو بذار كنار و عاقلانه فكر كن اين همه ابزار راهنمايي مثل اينترنت هست نگران چي هستي ؟ زندگيتو به خاطر تحصيلات فنا نكن كاري كه من كردم و الان هم افسوس ميخورم چرا راهنما نداشتم. ...نكن اي كار رو باخودت خدا رو در نظر داشته باش و بهش توكل كن. ..بذار همديگه رو ببينين و آشنا بشين اگه به درد هم نخوردين منفي پاسخ بدين.
سلام الهام خانوم
شما جریانتون چی شد؟ رفتین عروسی آشناتون.؟ زن داداشتون معرفیتون کرد؟ راستی مگه ده سال پیش نسبت به چه چه شخصیتی خودتونو بالاتر میدیدی؟
به نام خدا
سلام
به نطر من تا صحبت نکنی چیزی مشخص نمی شه، مهم اینه که ایشون یه سری شرایط ازدواج و داره و نباید بدون اینکه ببینی و صحبت کنی رد کنی الان چیزی مشخص نیست ولی چون شما سنت کمه و احتمالا ابتدای آمدن خواستگار، می خوای صد در صد اون کسی که توی ذهنته بیاد ولی با ندیدن و شنیدن یک سری خصوصیات نمی شه فهمید شخص معرفی شده مناسب هست یا نه
پس فکرش مثل ی بچه 3سالس
سلام
ایشون بسیار اهل حساب و کتاب و کاراگاه بازین . البته این خوبه اما آدم نباید دیگه همه چیز رو جناحی کنه .
بیشتر وقتها قضیه اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم ؛ لذا بهتره که یکمی مثبت اندیش باشیم .
سلام خدمت شما
خلاصه عرض کنم
تا وقتی انقدر طلبکار هستید ازدواج نکنید ..............................................!!!!!!!!!!
حتما به این توصیه فکر کنید
اگر با این طرز فکر ازدواج کنید مطمئن باشید به مشکل می خورید
فکرت مثل ی بچه 6سالس
اتفاقا بچه های 6 ساله همیشه دوست دارن عروس بشن حتی توی بازیهاشون همیشه نقش مامان رو بازی می کنن !!!
یه چیزیو خواهرانه بهت بگم
تا وقتی احساس نکردی که واقعا نیاز به ازدواج داری ازدواج نکن ، هر وقت دیدگاهت نسبت به ازدواج ، به مادر شوهر به زندگی و به هررررر چیزی که مربوط به ازدواج مثبت شد بعدش ازدواج کن ،
این همه آمار طلاق برا چیه ؟؟ چون طرف هنوز نفهمیده ازدواج کردن یک نعمته ، شریک داشتن سر و همسر داشتن یک نعمته ، تا تقی به توقی میخوره فوری میرن دادگاه و یا علی از تو مدد طلاق بگیریم ، حتی به فکرشونم نمیرسه شاید این مشکلات راه حل داشته باشه
هر وقت با تمام وجودت حس کردی دیگه نیاز به ازدواج و شریک داری ازدواج کن
اینکه انقدر راحت راجب تحصیلات و مادرشوهر و خونه 50 متری صحبت میکنی نشون میده به پختگی لازم نرسیدی ، نرسیدی به مرحله ای که متوجه بشی یه چیزایی هست که خیلی مهمتر از این حرفاس و انقدر مهمه که همه اینها رو تحت پوشش قرار میده
1-شما میگی خونه و ماشین مهم نیست، بعد میگی ماشینش قسطیه، خونش فلان جاست ولی چند سال ساخته
واقعا هم که مهم نیست براتون خونه و ماشین.
2- میگم یه راست برو سر امتحان یعنی کلاسا رو برو نه اینکه کلاسا رو غیبت کنی بعد صاف بری سر امتحان.
3- در مثل مناقشه نیست، حرفام در مورد رشته و دانشگاه برای انتقال شدت ناراحتیم از این نوع تفکره(خونه و ماشین و تحصیلات)بود و الا همه میدونن تنب کوچک دانشگاه نداره و رشته آبیاری بادنجان بم هم نداریم. می خواستم دقیق بگم که رشته شما هم رشته تاپی نیست که خیلی براش تلاش کرده باشین.
4- اون دوست شما هم شوهرش جنم کار نداشت و الا کار میکرد زنش رو میبرد خونه خودش، ولی کلا زندگی با سختی بهتره یا طلاق؟!؟! اینطوری باشه هر کی یه مشکل توی زندگیش پیش امد باید فرداش طلاق بگیره.
خوب هر رشته ای تو جامعه نیاز هست حرف شما درست نیست بگی رشته شما تاپ نیست یا نیم یقه و یقه هفت هست.
خوبه ما هم بگیم برق فقط دانشگاه شریف بقیه دانشگاه های سراسری مفت نمی ارزن برای برق خوبه شما ناراحت نمیشی.
خوبه منم بگم رشته ام ریاضی هست شما برق ها بدون ما هیچی نیستید.
خوب شما اگه برق خوندی عوضش املای خوبی نداری.
از من به شما نصیحت هیچوقت با خانم ها درنیفت اونم تو یه جمعی مثل اینجا که باز تعداد خانم ها زیاده و با هم اتحاد دارن.
بحث اینه که این خانوم از خواستگارش خوشش نیومده ممکنه شما هم بری خواستگاری از یه دختری خوشت نیاد.
خانم سوال کننده
این مورد رد کن
چون با افکار تو هم خوانی نداره
این پسر بعد از ازدواج قرار نیست بشه وزیرنفت نهایتش بتونه خیلی زرنگ باشه بشه کارمند ساده
پس شما اگر میتونی حراست بودنش بپذیری زنش بشو
نمیتونی بیخیالش شو
بعد شما دیدگاه خوبی نسبت به ازدواج نداری و فکر می کنی خانه داری یعنی کلفتی این باعث میشه زندگی به کام هردوتون تلخ بشه
حالا هی میخوای بگی دربون دربون و غروری برای مرذت نذاری فردا کارتون به جدایی میکشه
ازدواج یعنی ما
اگر تو به منیت خود بیشتر بها میدی نباید ازدواج کنی فعلا
ازدواج نکردن بهتر از بد ازدواج کردن هست
sadegh37 خدا نظر شما رو با خاک یکی کنه.
دلت چقدر از دانشگاه آزاد پره برادر ؟! به چه حقی در مورد دانشجوهای دانشگاه آزاد نظر می دی ؟؟؟؟؟؟
دوست داری بگم من و خیلیای دیگه حالمون از دانشجوهای برق دانشگاهی که شما توش درس می خونی بهم می خوره .
خانم دکتر هزار میلیون لایک دارید.
خدا دانشگاه آزاد رو آباد کنه خیلی بار علمی داره، کلا دانشگاه ها خیلی کاربردی هستن و دانشجوها بجز درس خوندن کاری نمی کنن و از صبح تا شب مشغول درس بحث مطالعه هستن. خوب شد.
من رفتم پیش پسر داییم برق آزاده، جمع برداری سال دوم دبیرستان، امتحان ترم 7ش بوده، مونده بودم سرم رو بزنم به دیوار یا قالی رو قورت بدم.
اصل بحثم روی خونه و ماشین و مدرک تحصیلیه،
خدا این دانشگاه آزاد رو با خاک یکسان کن دیگه پز این مسخره بازی ها رو کسی نده.(ترم 6 مترجمی تهران مرکز)(اینم شد رشته و دانشگاه!!!!)
بابا من خودم دانشجو دانشگاه دولتی هستم برق، ولی میگم تحصیلات هیچ ربطی به شعور شخص نداره، مدرک یعنی چند شب امتحان درس خوندن و بس،(دانشگاه آزاد که صبح امتحان)(مترجمی که برو سر جلسه یک راست)
خدا نسل این دخترهایی رو که از پسرا خونه و ماشین میخوان رو قطع کنه یه وقت نرم خواستگاریشون. بابا دین ندارین آزاده باشین، پسر 23 ساله از 15سالگی هم کار کرده باشه نمی تونه از خودش خونه و ماشین داشته باشه. مگه توی کار قاچاق مواد باشه والا.
اگه هم میخواید باباش واسش خونه و ماشین بخره، پس به پسرا نگید خونه داری، ماشین داری؟
راحت کنید خودتونو بگید بابات خونه و ماشین اضافی داره بده به تو!
طرف یه خواستگار فوق لیسانس رشته آبیاری بادنجون بم از دانشگاه آزاد تب کوچک داره آمده میگه خواستگار فوق لیسانس داشتم، خب زنش می شدی!
والا چی بگم، دخترا فک میکنن ما بدبختا همش پی بیکاری هستیم. ولا من 18-19 سالم بود روزایی بود که 14-15 ساعت کار میکردم، کاری که یکی 5 ساعت می امد ول میکرد در رفتا. بعد الان برم خواستگاری یه دختر بهم بگه کو خونه و ماشینت؟! مگه من میتونم معجزه کنم!
به پسره میگه درب بونه( مگه کار عاره، نون حلال مگه در نمیاره!) خوبه یه شمال شهری که توی کار واردات قاچاق کالای چینیه ولی در اصل کارش بیکار کردن کارگرای ایرانیه بیاد خواستگاریت! (خونش 1000 متر الیه کوچه گلپاد، ماشینش هم z4)
آروم باش
سه تا نفس عمیق بکش
به مادرتون هم بگید یه گل گاوزبون براتون دم کنه .
چون من خودم تو دانشگاه آزاد درس خوندم. میگم که بار علمی دانشگاه آزاد خوبه. بهترین کارگاه ها و آزمایشگاههارو داره. ما واسه رباتیک هیچی از جیب خودمون هزینه نکردیم و دانشگاه تا الان واسه رباتمون حدود 60میلیون در اختیارمون گذاشته. حرف شما جنگ بین دانشگاهها نیست. من میدونم. اما بعضی افراد یه رفتارایی دارن که وادارت میکنن اینو بگی. طرف مقابل من شخصی بود که سال اول مهندسی پزشکی آزاد قبول شد تصمیم داشت بره، از من راهنمایی خواست که برم؟ گفتم نگین خانوم شما هرررر رشته ای تو هرررر دانشگاهی بخونید واسه من ارزش داره اما مهندسی پزشکی بازار کارش مثل مهندسی مکانیک و برق زیاد نیست، چون حتی کالاهای پزشکی رو هم بیشتر مهندسای مکانیک و برق میسازن و اگر هم بنا به کار باشه آخرش به صنعت ختم میشه و صنعت واسه یه خانوم سخته در حالی که واسه مرد جای پیشرفت داره.
دوباره پرسید پس اگه به نظرتون یه سال دیگه پشت کنکور باشم بد نیست؟ گفتم. چه عیبی داره اصلنم بد نیست.
خلاصه بهتون بگم همین شخصی که مهندسی پزشکی قبول شده بود و خوشحال بود که بره، با راهنمایی خوده من! یه سال دیگه نشست تو خونه درس خپند سال بعدش داروسازی غیرانتفاعی قبول شد. بعد خوده همین شخص بهم گفت احسان به دلم نمیشینی من از تحصیلاتت و از کارت خوشم نمیاد من بمیرمم زن آدمی مثل تو نمیشم!
چنین اشخاصی وادارت میکنن که به دانشگاه و رشتشون توهین کنی تا یه وقت فکر نکنن خیلی بالان
داداش دمت گرم م م م م م! گل گفتی! این حرفا همش تو دل منم بود
منم بابت همین چیزا از طرف مقابلم ضربه خوردم
شما دیدگاهتون نسبت به دانشگاه آزاد خیلی خنده داره. دانشگاه آزاد الان کنکور نداره اما دانشگاه آزاد تهران و 4،5 تا شهر دیگه با کنکور سراسری یکی شده. پس تا دانشگاه آزاد داریم تا دانشگاه آزاد!!!! شما حتما داری با علی آباد کتول مقایسه میکنی :D
من یک برگه غیر تخصصی به شما میدم اگه شما تونستی بی اشتباه ترجمه کنی هرچقدر پول بخواید بهتونمیدم (البته کار خودتون)
اون خواستگاری که من رد کردم رشته ش مهندسی مکانیک بود (صرفا جهت اطلاع)
خونه و ماشینم ملاک نیست اما وسیله ای برای زندگی بهتره. مورد داشتیم دختره یک سالو نیم تو خونه مادرشوهرش زندگی کرده چون شوهرش یک قرون پول تو جیبش نبود. اون دختر دوست صمیمی من بود و الان یک سال مطلقه ست!!
شما همچین جبهه گرفتی، گفتم کی هستی!!!
خوب حالا باید دید که هی میگن این اقا خونه داره خونه اش کجاست و چند متره؟ شما تو چه خونه ای بزرگ شدی مسکن این اقا جای معقولی هست یا نه اگه مسکنش خوب باشه میشه روی شغلش فکر کرد ولی اگه یه خونه بدرد نخور داشته باشه اطراف شهر و با متراژ پایین من بودم قبول نمیکردم. اگه شما تو سن بیست و یک سالگی خواستگار داری حالا تا دوسه سال دیگه صبر کن شاید یه مورد بهتر اومد سراغت که شغلش هم خوب باشه.
ده سال پیش بعضی ها فکر میکردن پسر خونه داشته باشه کافیه دوست من اومد رفت با یه اقایی ازدواج کرد که یه خونه پنجاه متری داشت ولی دختر خانوم تو خونه هزار متری بزرگ شده بود شاید سرویس بهداشتی خونه باباش بزرگتر از خونه شوهرش بود یعنی ده سال عذاب کشید تا پدرش براشون خونه خرید و حالا پسره هم شاکیه که دوماد سرخونه هست. ( این مثال رو زدم که بگم خونه داشتن کافی نیست.) اتفاقا شوهر این خانوم هم یه کارمند معمولی بود فرض کن دختره خونه باباش تو بهترین امکانات بود حالا باید با یه حقوق معمولی زندگی میکرد شوهرشون هم بهشون بر میخورد که پدر زنش کمکشون کنه دختره حتی اگه با رشته خودش کار میکرد میتونست درامد خوب داشته باشه ولی شوهرش نمیذاره کار کنه. دوست منم سنش پایین بود ازدواج کرد با همین حرف مردم که بیچاره ازدواج کن حالا یه لیسانس داری مگه چی کار کردی و پسره خونه داره با همین حرفهای بی پایه و اساس خودش رو بدبخت کرد.
من نگفتم یه پسر هم وضع مالی خوب داشته باشه هم دکترا.
گفتم یا وضع مالی خوب داشته باشه یا اینکه دکتر باشه.
اتفاقا ما تو اشناهامون زیاد داریم کسانی که ارث های کلون بهشون رسیده یا پدر طرف کارخونه دار هست یا برج ساز هست.
حالامن هنوز تصمیم نگرفتم که با یه ادمی که دیپلم یا لیسانس هست ولی پولداره ازدواج کنم یا با کسی که تازه دکتریش رو گرفته و ده سال اینده از نظر شغلی موفق میشه. ( اونی هم که دکتری گرفته فقط این امتیاز رو پیش من داره که خیلی از مخارج اولیه رو کوتاه میام تا بعدا جبران کنه.)
اتفاقا دوستم بعد ده سال به شوهرش میگه تو چطور جرات کردی بیایی خواستگاری من برای همین من میگم ادم باید قبل ازدواج این چیزهارو رعایت کنه که بعدا همش زنه شوهره رو شرمنده نکنه.
در مورد از خودراضی بودن و مغرور بودن من عیب نداره هر کی هر چی میخواد فکر کنه من کلا اخلاقم همینطوری هست نمیتونم نقش بازی کنم وگرنه کسی اگه یه مدت بگذره میفهمه کلا همینطوری ام و قصدم فخرفروشی نیست.
ولی خداییش یه موقع اسم دکتر میومد ما همه هنگ میکردیم چقدر به طرف احترام میذاشتیم ولی الان طرف هر چی مدرکش پایین تره بیش تر به دکترها توهین میکنه کلا همه نسبت به کسایی که فوق لیسانس و دکتری خوندن گارد میگیرن.
حرفات بد نیستا منطقیم هست
ولی بد بیانش می کنی و طوری حرف میزنی همه فکر می کنن دختر از خود راضی و مغروری هست
ولی خب حرف منطقی هست چون وقتی یک نفر مرفه بی درد بوده نباید با یک کارمند ساده ازدواج کنه یعنی همون کبوتر با کبوتر باش
هرچی هم کفو تر زندگی بهتر و با آرامش تر
اما اینم در نظر بگیر که واقعیت ها را هم در نظر بگیر یک پسر نیمتونه هم وضع مالی خوب داشته باش هم دکترا مگر اینکه ارثی بهش رسیده باش
خانم دکتر !!!! شما چقدر دوست دارید !!!!! اکثر پستهایی که می گذارید از اتفاقاتی که برای دوستانتون افتاده تعریف می کنید !!!!! که اتفاقا خیلی هم به مطالبی که در موردشون نظر می دین شبیه !!!!!
خانم دکتر !!!!!! آواز دهل شنیدن از دور خوش است !!!!!
شما هنوز وارد زندگی متاهلی نشدی ، پس سعی نکن با لقب خانم دکتر دیگران رو از ازدواج دور کنی .
در ضمن شما تنها خانم دکتری هستی که همیشه آنلاینی و داخل سایت مشاوره فعالیت مستمر و فعال داری . و اکثرا هم از ازدواج های رویاگونه ای که خودت آرزو داری و یا اتفاقات ناراحت کننده ای که برای دوستانت افتاده تعریف می کنی و یا از فعالیت دیگر کاربران خرده می گیری .
برخلاف لقبت ، طرز صحبت و نوشته هات اصلا شبیه یه دکتر نیست . و بیشتر به یه فرد عامی و عادی که در وهم و خیالات و رویا به سر می بره و منتظره تا شاهزاده با اسب سفید برسه شبیهی .
اره تندیس جون من خیلی دوست زیاد دارم اگه همه صد تا دوست دارن من دو هزار تا دوست دارم و ادم ماجراجویی هستم.
دوست دارم اگه کمکی از دستم برمیاد به دوستهام بدم از ازدواج های خاله زنکی هم خیلی بدم میاد که یارو دختره رو تو صف سبزی فروشی میبینه و میگه شمارتون رو بده بیام خواستگاری ازدواج باید روی اصول باشه البته نظر همه محترمه.
در ضمن من دکتر ریاضی ام هیچ ادعایی تو مشاوره ندارم.
منتظر اسب سفید هم نیستم چون خودم انقدر شرایط مالیم خوبه که هزار تا جفت رو میتون سوار اسب سفید بکنم.
چون دلم نمیخواد کار کنم و اهل کارهای و فعالیت بیخودی هم نیستم دلم میخوادبیام اینجا دوست پیدا کنم و اگه دشمن هم ببینم جوابشون رو میدم من دشمنهام رو هم دوست دارم.
ولی نظرم اینه که تا جایی که امکانش هست بهتره ادم برای خودش دشمن تراشی نکنه.
اول از همه بگم، از شما و همه اعضای این سایت بابت راهنمایی هاتون ممنونم.
این پسر ترم ۲ رشته کسب و کار از دانشگاه علمی کاربردی هست. درآمدش اون طور که مادرش میگفت الان یک میلیون هست ولی زمانی که لیسانس بگیره هم شغلش عوض میشه و هم درآمدش (البته اگه وعده سر خرمن نباشه). خونه‌ش هم ۵۰ متره اما منطقه‌ش بد نیست(البته فکر نکنم نوساز یا حداقل کم سال ساخت باشه).
از دیروز که دارم با خودم سبک سنگین میکنم میبینم اون در حد و اندازه من نیست.
من یه خواستگار فوق لیسانس رد کردم. یه خواستگار دیگه که اونم خونه و ماشین داشت رو به خاطر 9 سال اختلاف سنی رد کردم. نمیدونم چرا اصلا به این فکر کردم!!!!
پس باین حرف هی که زدین بایدبگم بیخیال این مورد شو چون این بنده خدا نمی تونه نیازها وتوقعات شمارو برطرف کنه .
خب حالا شما یه خورده از خودت بگو . از کارهایی که می تونی انجام بدی و بلدی . از رشته ی تحصیلیت . از اینکه بعد از گرفتن لیسانس می خوای چیکار کنی ؟ اینکه چطور میخوای زندگیتو اداره کنی ؟ اینکه همین مدرک لیسانس دقیقا کجای زندگیت مشکلات رو حل می کنه ؟
من ترم ۶ مترجمی انگلیسی ام از دانشگاه تهران مرکز. معلم آموزشگاه زبان هستم. درآمدم به عنوان یه دختر خوبه( من قرار نیست خرج خونه و زندگی بدم، همین که از پس خرج خودم برمیام و از این بابت مستقل هستم خیلی خوبه) ساکن یه منطقه خوب تو تهران.
اینم بگم من کار خونه بلد نیستم :))
خیلی ممنون بابت بیوگرافیی که از خودت گذاشتی .
با توجه به بیوگرافیت و با توجه به توضیحاتی که در مورد اون پسر دادی که اگه لیسانسش رو بگیره شغل و درآمدش عوض میشه . خب میشه گفت این یه مورد مثبت هست .
به نظر من حتما با خودش یکی دو جلسه صحبت کن . ببین ظاهر ، رفتار و اخلاقش چطوره.طرز فکرش چطوره . واقع بینه ؟ و کلا حواست بهش باشه .
اگه مومن باشه و خوش اخلاق و خسیس هم نباشه ( در مورد فرد خسیس حدیث داریم که دختر بهش ندن ) خیلی می تونی روی زندگی با این آدم حساب کنی . در ضمن از مادر و خواهرش هم که خوشت اومده . مادرشوهر و خواهرشوهر !!!
خوب فکراتو بکن . سبک سنگین کن . خواسته هات و همه ی نقاط منفی و مثبت خودتو اون پسر رو روی کاغذ بنویس . اگه مثبتها بیشتر بود می تونی شک و تردید رو کنار بزاری .
خدمت کاربر یه دختر
شما نگران ازدواج من نباشین من اگه ازدواج نکردم خودم دلم نخواسته تو فامیل و اشناهای ما طبیعی هست اونها به نظر دختراشون احترام میذارن.
من اگه با عشق ازدواج کنم همیشه به شوهرم احترام میذارم و اصلا از این ادمها نیستم که بخوان به شوهرم بگن زن ذلیل من اگه به شوهرم بی احترامی کنم یا به هرکس دیگه یعنی بی احترامی به شخصیت خودم.
حرف من اشتباه نیست که میگم باید خانواده ها شبیه هم باشن یعنی از لحاظ فرهنگی شبیه هم باشن.
شما چرا انقدر امروز از دست من ناراحتی همش میخوای یه چیزی بگی من عصبانی بشم من کلا ادمی هستم که عصبانی نمیشم.
حتی دوتا خواهر برادر هم امکان داره فرهنگشون با هم متفاوت باشه . دیگه دوتا خانواده غریبه که جای خود داره . پنج تا انگشت شبیه هم نیستن .
تندیس جون نظر شما در مورد اختلاف فرهنگی در ازدواج چی هست؟ خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.
به نظر من تشابه فرهنگی خیلی مهمه اگه کسی از نظر فرهنگی به ادم شبیه باشه میشه از نظر اختلاف تحصیلی و اختلاف طبقاتی کوتاه اومد.
یعنی شما نظرت در مورد ازدواج اینه حمالی تو خونه شوهر؟جاباز کردن تو دل مادر شوهر؟دعواهای زن وشوهری؟؟؟
بعد اونوقت شوهر بیرون خونه جون نمی کنه که شکم شمارو سیر کنه؟
یعنی شما واسه سیر کردن خودتم که آشپزی کنی اسمش میشه حمالی کردن واسه خودم!
یعنی مثلا اگه بخوای بایکی دوست بشی وارتباط خوب برقرار کنی اسمش میشه جاباز کردن تو دل ی غریبه!
تو تاحالا با خواهرت ،بابات، مادرت ، داداشت به عنوان کسی که داری باهاشون زندگی می کنی دعوات نشده؟
فکرت در مورد ازدواج که خیلی اشتباهه
در مورد خاستگارتم به نظر من حرف مادرت درسته ندیده ردش نکن
پری ناز اگر به همین روند ادامه بدی مجردی ات طول میکشه پسرا تا وقتی بی پول و امکانات هستن خواستگاری همه دخترا میرن اما وقتی همه چی دارند یا حالا حالاها سراغ ازدواج نمیرن یا سراغ هر کس نمیرن عزیزم نازم مهربونم عسلم.
آره ه ه ه راس میگیدااا
خیلی جالبن واقعا!!
مرحبا به تشخیصتون
با سلام
بستگی به خودشما دارد که هدفتون از ازدواج چی باشه؟اگرهدف رسیدن به معیارهای مادی وبه آرامش رسیدن توسط این معیارهاست پس از نظر بنده این شخص مناسب شما نیستند.چون نمی تونند توقعات شمارو برآورده کن
اگرهدف از ازداوج رسیدن به کمال وسعادت بیشتره و ایمان ومعنویت طرف براتون مهمتر از مادیات هست .مناسب هست
فهم وشعور یک نفر به تحصیلات عالیه نیست جسارت نباشه شما باوجود اینکه تحصیل کرده هستین .اما ازدواج رو یعنی کارگری کردن توخونه شوهر میدونی به نظرتون این طرز تفکر مناسب هست برای یک دختر تحصیل کرده؟شما فورا جواب رد نده سبک سنگین کن ببین اگه این بنده خدا ایمان داره ،اخلاق داره،معنویت داره ،چقدر به اصول اولیه دین پایبندهست از نظر مالی همین که مخارج خانه رو تامین کنه کافیه اونم ازراه حلالش این اقا هم خونه داره وهم ماشین وهم کار
حالا اگه شغل حراست یا به قول شما همون دربون برای شما عیب هست اون دیگه حرفی نمی مونه واسه گفتن
حرف اخر کسی که کاستی های همسره آینده شو قبول نداشته باشه نمی تونه خوشبختش کنه
همه قبول دارید که زندگی آدمهای تحصیلکرده کیفیت بهتری نسبت به زندگی با آدمهای کم سواد داره یا نه ؟
تا اسم دانشگاه و مدرک میاد خیلیا می پرن وسط تا فهم و شعور سنجی کنند! باطن و ظاهر انسان دست شرایطیه که توش زندگی کرده و خلق و خوش شکل گرفته حالا چه ربطی به دانشگاه رفتنش داره . منم لیسانس دارم برام سخته با زیر دیپلم ازدواج کنم مگه اینکه بعد از ازدواج بخواد به دانشگاه بره . خودم از بچگی آرزوم بود والدینم باسواد بودند حداقل سواد خواندن و نوشتن.
خوب من اگه جای شما بودم قبل اینکه تصمیم به ازدواج داشته باشم اول یه برنامه برای اینده خودم میریختم مثلا من از سن پانزده سالگی رشته دانشگاه و گرایشمم تعیین کرده بودم تقریبا میدونستم که تا فلان سن ازدواج نمیکنم میخواد خواستگار خوب باشه یا بد قصد داشتم تا دکتری بخونم و اصلا به کارشناسی و کارشناسی ارشد راضی نبودم خوب شما اول مشخص کن که تا چه مقطعی میخوای درس بخونی شرایط ازدواج تو فامیل شما چطوریه معمولا توقعات دخترهای فامیلتون در چه حد هست که بعدش احساس حقارت جلوی فامیل نکنی هی بگی شوهر دختر خاله و شوهر دختر عموم بهتر از شوهر منه. اینکه میخوای بری سرکار و یا میخوای خانه دار باشی.
کلا شوهری انتخاب کن که همه جا با افتخار بتونی در کنارش راه بری و بگی ایشون شوهر منه و پدر بچمه.
کلا برای اینکه خیال خودت و شوهرت بچه های اینده تون راحت باشه با یه خانواده مثل خانواده خودتون وصلت کن نه بالاتر نه پایین تر.
خط آخرت که نوشتی با خانواده ایی مثل خانواده خودت وصلت کن انگاری دست خودشه ک همچین خانواده ای پیدا کنه و باهاش وصلت کنه اهه زکی... !!!
خوب ادم عاقل میتونه یه کسی رو پیدا کنه که شبیه خانواده خودش باشه.
فکر نمیکنم کار سختی باشه.
اگر سخت نیست چرا تا حالا نتونستی یک خانواده همسطح خودت پیدا کنی ؟؟؟. زندگی با امثال شمام کمی سخته ها پسری که به طرف شما بیاد باید زن زلیل باشه وگرنه به مشکل می خورید
پریناز خانم. کاری به این آقا ندادم. کلا بدون بررسی تایید یا رد نکنید.
بررسی کنید. بگید خودش بیاد.
امروز اومدن خونمون. من و پسره هنوز همو ندیدیم اما مادر پسره و خواهرش OK دادن. پسره تو شرکت گاز تو بخش حراست کار میکنه ( دربون هست درواقع) اما از مادر و خواهرش خوشم اومد. اوضاع مالی خانواده شون هم تعریفی نداره، خود پسره از دار دنیا یه ماشین از خودش داره اونم داره قسطشو میده. خونه هم واسه باباشه که میده به پسرش واسه خودشون یه خونه جدید خریدن.
به جز کارش بقیه ش خوبه. شما باشید چه جوابی میدید؟
پریناز جون من اگه جای تو بودم فعلا ازدواج نمیکردم.
من خودم تا سن بیست و شش سالگی افکار شمارو داشتم میدونستم اگه ازدواج کنم هم خودمو بدبخت کردم هم اون پسر بیچاره رو که میخواد با هزار تا امید و ارزو ازدواج کنه. یه ذره به خودت فرصت بده که بهتر بتونی تصمیم بگیری.
اصلا یه طوری صحبت میکنی که انگار قراره همیشه قسط ماشین بدین و. همینجور ادامه بدین! انگار داری تخم مرغ شانسی انتخاب میکنی و میخای بگی باشه جهنمو ضرر همینو بر میدارم یا برنمیدارم .. یعنی چی این رفتار؟ حب آدم هو زندگیش پیشرفت میکنه دیگه! خب تو خودت چی هستی؟ ببخشید که عینو میگم اما یه جوری رفتار میکنی که انگار اخلاق نداری! انسانی که اخلاق نداره هیچی نداره!
سلام خانم پریناز
همون طور گفتم شما اول راجب ازدواج و فلسفه ازدواج در تمامی ابعادش مطالعه داشته باش، این طور هم که از حرف زدنت مشخصه خیلی تمایلی نداری...
حالا اگر بازم تمایل کوچیکی هست، فرصت بگیر اول رو خودت کار کن بعد جوابشونو بده
خواهر من یکم سنت کمه و تازه وارد مقوله ازدواج شدی
دغدغه هات طبیعه
این دوسال یا تحقیق کن یا از خودش بپرس تامشخص بشه. اصلا تا دلیلش ندونی حق قضاوت نداری
البته دلیل اصلی اینه که اصلا علاقه ای به ازدواج ندارم. ازدواج از دیدگاه من کارگری تو خونه یه مرد غریبه‌ست! علاوه بر این تلاش برای جا باز کردن تو دل مادرشوهر (من اصلا خونگرم نیستم) و همچین دعواهای زن و شوهری. (سری که درد نمیکنه رو که دستمال نمیبندن)
موارد بالا نشون میده که تو اصلا نمیدونی ازدواج چی هست برای چی باید ازدواج کرد و به قولی فلسفه ازدواج چی هست اگر امادگی برای ازدواج نداری ازداج نکن.
پسره شاغل خونه و ماشین دارد پس درس خوندن اون لطمه ای به زندگیتون نمیزنه
بعد شما که آکسفور نمیخونی یک رشته ای معمولی معلوم هم نیست کدوم دانشگاه
پس خیلی رو درس تاکید نکنید
حرف زدن ایراد نداره حرف بزنید باهاش
فکر میکنی بعد از اینکه لیسانست رو گرفتی چه اتفاق خاصی قراره بیفته؟
اینقدر به درس دل نبند، فردا تو زندگی که نمیخواین مدرکهای همدیگه رو به رخ همدیگه بکشید
زندگی یعنی مرد تکیه گاه زن و زن هم تکیه گاه مرد، یعنی درک این جمله اینقدر سخته؟
بعداً هم مطمئن باش خدا یکی رو برات میفرسته که آه در بساط نداره ولی لیسانس یا فوق لیسانسه و ماهی 600 الی 700 حقوق میگیره و خونه و ماشین هم نداره
اون موقع میخوام مدرک طرفت رو حلوا حلوا کنی؟
استیو جابز که بنیان گذار شرکت اپل هست ترک تحصیل کرد و رفت سراغ ایده هاش، حالا چون ترک تحصیل کرد از نظر شما یه فرد عیاش به حساب میاد؟
یا مثلا بیل گیتس که ثروتمندترین فرد جهان هست و شرکت مایکروسافت رو داره ترک تحصیل کرده بود و حتی لیسانسش رو نگرفته بود و رفته بود سراغ ایده هاش، و همین چند وقت پیش لیسانسش رو گرفت اونم به زور
مدرک رو بنداز دور بابا، ببین طرفت شعورش چقدره و چقد تو کارش موفقه و میتونه یه زندگی با آسایش و آرامش رو برات فراهم کنه یا نه
دوره کار دولتی هم تموم شد، کار دولتی الان ارزشش اندازه کار یه کارگر هست، چون زیر 1 میلیون حقوق میدن بهت و استخدام هم نمیکنن
یه فردی که لیسانس بگیره تو سن 22 سالگی و تازه وارد بازار کار بشه چندین و چند سال باید کار کنه تا بتونه نصف پول خرید یه پراید رو جمع کنه
و شاید شاید 100 سال بعدش بتونه یه خونه نقلی بخره (البته در صورتی که قیمتا همینجوری بمونه)
چیزایی که شما داری ازش میگذری آرزوی یه فرد لیسانسه بابا
صفحه‌ها