تصورات من کجا و واقعیت امر کجا!

23:29 - 1395/06/04

سلام ببخشید من مشکلم رو توضیح میدهم خواهش میکنم راهنماییم کنید من شب ها اصلا خواب ندارم و سرم داره منفجر میشه از فکر کردن من خب چطوری بگم من یه خاستگاه دارم که خودم نسبت بهش تصور خوبی داشتم همیشه و خیلی هم خیال بافی میکردم ازش تو ذهنم از آشنایان هم هست ولی حالا که آمده خاستگاری من پدر و مادرم و آشنایان نسبت به ایشون حرف هایی بهم زدن که خیلی منطقی پذیرفتم که بدرد هم نمیخوریم و اینکه خودم هم تحقیق کوچیکی انجام دادم تا بفهمم چطور شخصیتی داره مثلا مکالمه هاش با یک نفر رودیدم و شوکه شدم اصلاباورم نمیشد خیلی راحت الفاظ زشت رو به کار میبرد و من الآن دارم دیوونه میشم چون من نسبت به ایشون تصور خوبی داشتم و بر اساس همین تصور علاقه ای از ایشون تو من به وجود آمده بود و من الآن تو ذهنم از یه طرف اینه که خب الآن اکثرا همچین حرف هایی رو میزنن با هم تو مکالمه هاشون و از یه طرف اینکه میفهمم بدرد هم نمیخوریم و ازدواجی صورت نمیگیره ولی همش تو ذهنم باخودم فکر میکنم که آیا دلیل اصلی اینه که دیدم همچین حرف هایی رو تو مکالمه هاش میزنه یعنی به خاطر این دارم ردش میکنم، خب اگه دوباره خاستگارداشتم و بازم فهمیدم که همینجوریه چی اصلا من. الآن فهمیدم قبل عقد چون از آشنا هامون بود ولی اگه غریب بود و عقد کرده بودم چی بازم به خاطر چیزی که اصلا شاید قبلا اینطور بوده و الآن درست شده باید بهم بزنم همه چی رو ؟؟چون من اولش. براساس یه سری تصورا هایی که نسبت بهش داشتم احساس خوبی داشتم بهش و الآن به خاطر اینکه ازش انتظار نداشتم همچین رفتاری رو نسبت بهش هیچ احساسی نداشته باشم پس علاقه چطور بوجود میاد علاقه ی درست و حسابی؟ ؟؟؟من متوجه اشتباهم شدم که نباید نسبت بهش همچین تصوری میکردم و آگر این اتفاق هم نمی افتاد (مکالمه هاش رو نمیدویم )باز با هم ازدواج نمیکردیم به خاطر دلایل منطقی که اطرافیان بهم گفتن ولی الآن با خودم همش تو فکرم که حالا که تو این مورد قبل عقد فهمیدم ولی اگه موردی پیش بیاد که. بعد ها بفهمم چی من به خاطر این خودم تصورم نسبت بهش خراب شد که فهمیدم خیلی راحت حرف های زشت میزنه (به خاطر همین الان با خودم میگم که اکثرا همچین حرف ها یی رو میزنن حالا اگه موردی پیش بیاد که بعدش بفهمم شاید با خودم پشیمون بشم که دلیل خوبی نبود که ردش کردم )

http://btid.org/node/97484

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 2 =
*****
تصویر miss..merida

سلام

زندگی مشترک ارتباط مستقیم با شعور وادب طرف مقابل داره..

بشخصه بشدت بیزارم از ادمایی که ادعای شعورشون میشه ولی تو دعوا انگار وسط چاله میدون هستن..

ادب رو جایی میشه فهمید که طرف حتی موقع دعوا هم رعایت میکنه.حداقل من خودم ادب و شعور طرف رو دست کم نمیگیرم چون اینده فرزندم هم مهمه فرزند من میشه ایینه رفتاری پدرش...خیلی ها رو سراغ دارم موقع بحث بازم صبورن و بد حرف نمیزن.نمیشه گفت همه اینطورن.

بهرحال بنظرم با توجه به نظر خانواده و این موضوعی که عنوان کردید شما چیزی رو از دست ندادید.

موفق باشید

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

پاسخ به fatemeh.00

با یک جستجو در اینترنت می‌توان توضیحاتی کاملی درباره دو شخصیت درون گرا و برون گرا بدست آورد ولی به طور کلی شخصیت درون گرا به کسی می‌گویند که چنین فردی در تنهایی و دور از جمع، لذت و آرامش بیشتری پیدا می‌کند اما کسی که برون گرا باشد کسی است که در اجتماع و بودن در جمع لذت و آرامش بیشتری دارد. حال یکی از زوجین درون گرای شدید و طرف مقابل هم برون گرای شدید باشند، این دو مطمئنا در زندگی دچار مشکل خواهند شد؛ چرا که یکی تمایل به مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن دارد و دیگری تمایل ندارد و ... امّا اگر طرفین علیرغم درون گرایی و برون گرایی که دارند، شدید نباشد و متعادل رفتار کنند و متوجه ودرک متقابلی از همدیگر داشته باشند، در زندگی مشترک مشکل ساز نخواهد بود.

بنابراین؛

برونگراها: برونگراها انرژی خود را از برخوردها و روابط اجتماعی بیشتر و حضور در جمع به دست می‌اورند و علاقه زیادی به فعالیتهای دسته جمعی دارند. مجلس گردانی، شوخ طبعی و بذله گویی از خصوصیات بارز این افراد است.

درونگراها: گاهی تصور می‌شود درونگراها علاقه‌ای به ارتباط با دیگران ندارند، امّا چنین نیست؛ زیرا برای رفع خستگی، به دست آوردن دوباره انرژی جسمانی و روانی و شادابی‌شان نیاز دارند زمانی را به خود اختصاص دهند یا به اصطلاح با خود خلوت کنند. انسان‌های درونگرا از دید دیگر افراد جامعه معمولاً خجالتی و حتی گاهی مغرور به نظر می‌آیند، امّا لزوما خجالتی و مغرور نیستند، گرچه شاید درک این رفتارها برای دیگران مشکل باشد.

همسرانی که یکی از آن ها برونگرا و دیگری درونگراست 4 مشکل اساسی خواهند داشت:

1- تفاوت در تفریح ها: یکی از طرفین به مهمانی های شلوغ علاقه دارد ولی دیگری علاقه مند است در یک محیط آرام و با یک دوست صمیمی خوشگذرانی کند. مکان های تفریحی مورد علاقه این دو کاملا متفاوت است.

2- شیوه بیان احساسات: یک درونگرا ممکن است کمی در بیان احساساتش مشکل داشته باشد در حالی که یک فرد برونگرا درباره همه چیز راحت صحبت می کند.

3- شیوه ارتباطی: فرد برونگرا علاقه مند است تمام اتفاق هایی که در طول روز افتاده، برای همسرش تعریف کند، موسیقی گوش دهد یا صدای تلویزیون را بالا ببرد ولی یک درونگرا ترجیح می دهد با ورود به خانه به استراحت بپردازد، کمتر صحبت کند و هر وقت میلش کشید حرف بزند.

4- شیوه حل مسائل: یک فرد برونگرا دوست دارد وقتی مشکلی بروز می کند، به سرعت وارد عمل شود و موضوع را فیصله دهد در صورتی که فرد درونگرا به آرامش نیاز دارد و از دیگری اجتناب می کند.

این ها موارد پررنگ و پرتعارض زندگی چنین زوج هایی هستند و بخش مهمی از داستان زندگی بسیاری از چنین زوج هایی را که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، به خود اختصاص می دهند.

امّا درباره ملاکهای اصلی و ترجیحی در ازدواج، گرچه در سایت، مطالب زیادی می‌توانید بدست آورید ولی بازهم برای شما توضیح خواهم داد.

ملاک اصلی آن است که نبود آن به پایداری خانواده معمول مردم لطمه می‌زند و رضایتمندی و دلخوشی آنها را از زندگی از بین می‌برد و سبب اختلاف شدید شده و زندگی را غیر قابل تحمل می‌کند و یا منجر به جدایی می‌شود. در برابر ملاکهای اصلی، ملاکهای ترجیحی وجود دارد که بودن آن بهتر است؛ بدلیل اینکه  وجودش در پایدارتر کردن و نیز موفقیت بیشتر و رشد و بالندگی خانواده موثر است، ولی نبود آن قابل تحمل بوده؛ مثل تناسب سن، تحصیلات و تفاوت کم در زمینه فرهنگ.

ملاکهای اصلی ازدواج عبارتنداز:
1. تناسب و شایستگی فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری و خانوادگی
مراد از تناسب ،ان است که طرفین از نظر علایق و سلایق فکری اخلاقی و رفتاری و همچنین از نظر خانوادگی شبیه هم باشند و مراد از شایستگی ان است که هرکدام از انها طرف مقابل را در زمینه دارا بودن نقاط مثبت و نداشتن نقاط منفی فکری، اخلاقی و رفتاری طرف مقابل را شایسته بداند.

2. عفت و پاکدامنی

3. پسند قلبی طرف مقابل برای ازدواج

4. سلامت از اعتیاد به مواد مخدر

5. وجود مسئولیت پذیری و داشتن جوهره کار

نکته: باید توجه داشت که ذکر ملاکهایی مثل؛ سلامت جسم و روان لزومی ندارد؛ بخاطر اینکه این موارد جزء واضحات است و هرکس می فهمد که طرف او باید از نظر جسم و روان سالم باشد.

ملاکهای ترجیحی هم همانطور که اشاره شد منظور ملاکهایی است که بودن آن بهتر است، ولی نبود آن برای فرد قابل تحمل است. پس ملاکهای ترجیحی بستگی به خود فرد دارد که چقدر برای او اهمیت دارند که واقعا موردی برای فرد بسیار با اهمیت باشد در آن صورت آن ملاک ترجیحی نیست بلکه ملاک اصلی است. اما ملاکهای ترجیحی عبارتند از؛ تناسب سن، تحصیلات و تفاوت کم در زمینه فرهنگ. 

نکته: گاهی بعضی از ملاکهای ترجیحی به ملاکهای اصلی تبدیل می‌شوند که این بستگی به درجه حساسیت فرد نسبت به ملاکهای خود دارد. در موارد زیر ممکن است فردی به علت شرایط خاصی که ایجاد می‌شود، نقاط ضعف طرف مقابل برای او غیرقابل تحمل باشد که بر این اساس ملاکهای ترجیحی به اصلی مبدل می‌شود؛

1. شدید بودن بعضی از نقاط ضعف طرف مقابل؛ مثل غرور زیاد، دروغ گویی زیاد، لجبازی، یا تنبلی و مسئولیت نپذیرفتن، و وسواس شدید و ...

2. زیاد بودن تعداد نقاط ضعف طرف مقابل به حدی که مجموع انها قابل تحمل نباشد.

3. اهمیت زیاد داشتن بعضی از موارد برای فرد؛ مثل علاقه مندی زیاد به نظافت، تنفر از سیگار، وسواس و...

بنابراین ملاکهای اصلی به ملاکهایی گفته می‌شوند که فرد نسبت به آنها حساسیت زیادی دارد بطوری که نبود آنها برای او در زندگی مشترک غیرقابل تحمل است. ملاکهای ترجیحی هم ملاکهایی هستند که بودنشان برای فرد خوب است ولی نبودشان چندان مشکل ساز نیست.

تصویر fatemeh.00
نویسنده fatemeh.00 در

خیلی ممنون و سپاس فراوان از زحمات شما

تصویر Mr_Ali
نویسنده Mr_Ali در

به نظرم فقط اینکه ایشون توی مکالمه با یه نفر یا چند نفر (مثلا رفیقاشون) از این الفاظ استفاده میکنن دلیل نمیشه شخصیتشون بد باشه...

خیلی از پسرا اینطورین که با رفقاشون اینطوری راحتن...(حالا شاید نشه گفت راحت بودن ولی اینطورین)

خلاصه این دلیل بر بی شخصیتی نیست.باید به چیزهای دیگه نگاه کنید و دقت کنید...

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

همانطور که بارها اعلام کردیم دختر و پسر برای اینکه همدیگر را برای ازدواج انتخاب کنند علاوه بر پسند طرف مقابل می‌بایست از جهت اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی، فکری و خانوادگی تناسب داشته باشند. منظور از تناسب هم همان تشابه و هماهنگی میان طرفین است. مثلا اگر یکی درون گراست دیگری هم بهتر است درون گرا باشد. اما در مورد خواستگار شما که اشاره کردید که ایشان را به دلایل منطقی رد کردید و صرفا به خاطر حرفهای زشتی که در گفتگوی ایشان با شخص دیگر دیدید، نبوده است، اگر آن دلایل منطقی که دیگران هم در ایجاد آن نقش داشته‌اند مربوط به عدم تناسب میان شما وایشان بوده، پس دلیلی برای پشیمانی شما از جواب ردی که به ایشان داد‌ه‌اید وجود ندارد.

همانطور که خودتان هم اشاره کردید، علت دلخوری شما بیشتر به این دلیل است که چرا تصور ذهنی که شما سابق براین از خواستگارتان داشتید با واقعیت سازگار نداشت و از آنجایی که درباره ایشان در ذهن خود رویا پردازی کردید، برای فراموش کردن آن، نیاز به گذشت زمان دارید تا با این مسئله به تدریج کنار بیایید. همچنین برای اینکه بهتر با این مسئله کنار بیایید به این فکر کنید که اگر شما وارد زندگی مشترک با او می‌شدید و بعد از آن متوجه عدم تناسبات خود با او می‌شدید چقدر باید ایشان را تحمل می‌کردید و زندگی برای شما چقدر آزاردهنده بود؛ بنابراین خدا را شکر کنید که قبل از ورود به زندگی مشترک متوجه شدید که ایشان مناسب شما نیست.

در مورد اینکه چطور درباره خواستگار آینده تان(اگر غریبه باشد) متوجه تناسب و عدم تناسب با او شوید با اینکه شناخت خاصی از طرف مقابل ندارید، باید عرض کنم: بارها برای این مسئله مطلب زده شد که برای این کار بهتر است علیرغم تحقیق از طرف مقابل و مشورت از دیگران، طرفین برای مدتی جهت شناخت بیشتر با خلق و خوی همدیگر، تحت نظارت خانواده با هم در ارتباط باشند تا بعد از گذشت مدت زمانی، وقتی طرفین به این نتیجه رسیدند که مناسب هم هستند برای ازدواج اقدام کنند. 

البته برای شناخت طرف مقابل لازم نیست که به صورت ریز و دقیق طرف مقابل را شناسایی و مورد بررسی قرار داد، بلکه همین قدر که در بررسی‌ها طرفین به این نتیجه رسیدند که در ملاکهای اصلی مشکلی نیست و ملاکهای ترجیحی برایشان قابل قبول است می توانند ازدواج کنند.
لازم به تذکر است که دقت نقادانه در بررسی عیوب برای قبل از شروع ازدواج است و در زمان ورود به زندگی باید آن را کنار گذاشت و با پذیرش احتمال عیوب و تحمل آن، طرفین زندگی را شروع کنند؛ بخاطر اینکه تناسب صد در صد ممکن نیست؛ بنابراین وقتی که تا حد ممکن دقت کردند باید بعد از ازدواج، پذیرش را جایگزین دید نقادانه کنند؛ چون ممکن است علی رغم دقت به بعضی از موارد توجه نکرده باشند یا اینکه بعضی از موارد بعد از ازدواج ایجاد یا مشخص شود. از طرفی ریز شدن در شناخت طرف مقابل ممکن است سبب حساسیت بیش از حد طرفین و ترس ان‌ها و در نتیجه ایجاد وسواس در انتخاب همسر شود. لذا به همین مقدار کفایت کنید که بررسی کنید از جهت ملاکهای اصلی چقدر تناسب میانتان برقرار است و اینکه ملاکهای ترجیحی چقدر برای شما اهمیت دارد.

علاوه بر گفتگو، از راه تحقیق و سوال از دوستان و آشنایان طرف مقابل در محل کار و زندگی و تحصیل می توان پی به شناخت بیشتر او برد. شاید گفته شود که بسیاری از افراد در تحقیق، واقعیت را نمی‌گویند، جواب آن است که این ممکن است، امّا می‌توان با وسعت تحقیق و همچنین تذکر به طرف، نسبت به مسئولیت شرعی و اخلاقی خیانت در مشورت، درصد احتمال خلاف گویی را کم کرد.

با آرزوی موفقیت  

پیوست:
[1]. ملاکهای ترجیحی: منظور نقاط مثبت ومنفی است که بودن آن بهتر است، ولی نبود آن قابل تحمل است؛ مثل تناسب سن، تحصیلات و تفاوت کم در زمینه فرهنگ.

تصویر fatemeh.00
نویسنده fatemeh.00 در

با سلام خیلی ممنون ازنظر شما فقط خواهش میکنم در مورد اینکه فرمودید یکی درونگرا هستن یا برونگرا کامل در مورد این دو واژه توضیح بدید؟؟و اینکه ملاک های اصلی و ترجیحی باید چطور ملاک هایی باشند برای من که زیاد در موردشون نمیدونم خواهش میکنم کامل بگید بازم ممنون از جوابتون خواهش میکنم زود جواب بدید و توضیح کامل بدید