حرف استاد متحولم کرده/ نیاز شدید به ازدواج

باسلام

از اعتماد شما به گروه مشاوره  " رهروان ولایت" سپاسگزاریم.

ازدواج اقتضای طبیعت انسان می باشد. هر جوانی وقتی به سن بلوغ برسد باید ازدواج کند.درست است که مشکلات و موانع بسیاری در راه ازدواج جوانان وجود دارد که بیشتر آنها مشکلات مالی می باشد. اما برای رفع این موانع باید تلاش کرد.
در مورد مشکلات مالی باید به خداوند متعال توکل نمود خدایی که توانسته تا امروز به شما روزی برساند مطمئن باشید که توان روزی رساندن به همسر و فرزندان شما را نیز خواهد داشت. این وعده خداوند است در قرآن کریم:
وَ أَنْکِحُوا الْأَيامي‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ. [سوره نور آیه ۳۲]
مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید ، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند ، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است!
اگر یکی از نزدیکان ثروتمند شما قول دهد که در صورت اقدام به ازدواج از نظر مالی حمایتتان می کند دلتان آرام می گیرد و اقدام می کند اما چرا با وعده خداوند با آن همه دارایی و توانمندی دلتان آرام نمی گیرد در حالی که خداوند به وعده اش وفا می کند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که از ترس مشکلات مالی ازدواج نکند، به خداوند گمان بد برده است.[۱]
تجربه نشان داده است که وضعیت زندگی انسان به لحاظ مالی بعد از ازدواج به مراتب بهتر از دوران مجردی است و موید این مطلب حدیثی از رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم می باشد:
دختران و پسران بی همسر خود را به ازدواج هم درآورید؛ زیرا خداوند روزی آنان را گسترده خواهد کرد.[۲]
و در حدیثی دیگر فرمود: رزق همراه زنان است، زن بگیرید تا روزی شما فراوان شود. [۳]
پس به خداوند توکل کنید و در صورت آمادگی ازدواج از مشکلات مالی بعد از آن نهراسید وو در صورتی که کمبودهایی داشته باشید مقابله با آن و رفع مشکلات با دست های توانمند خودتان، بسیار لت بخش خواهد بود.[۴]

آنچه از آیات و روایات استفاده می شود این است که جوان وقتی نیاز به ازدواج پیدا کرد باید ازدواج کند و اگر خوف به گناه افتادن داشته باشد ازدواج کردن برای او واجب می شود.(ازدواج امری مستحب می باشد) اگر امروزه مشکلاتی برای شروع زندگی مشترک و ازدواج جوانان بوجود آمده به خاطر جامعه و خانواده ها می باشد. جوان نباید به خاطر این مشکلات بسوزدو بسازد بلکه باید برای رفع این مشکلات تلاش کند و به قول شما در این زمینه انقلاب بکند. برای تغییر این روش فعلی راه بسیار سختی را در پیش دارید اما شدنی است اگر خود جوانان به خانواده ها بگویند حاضرند با وجود مشکلات زندگی خود را شروع کنند و با کمک همدیگر این مشکلات را رفع کنند و اولین قدم را برای رفع این مشکلات خود جوانان باید بردارند. و بعد از آن حانواده جوانان و مسولان باید برای رفع این موانع اقدام کنند.

پی نوشت_____________________
۱- کافی، کلینی، ج ۵ ص ۳۳۰
۲- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰۰، ص۲۲۲
۳- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰۰، ص ۲۱۷
۴- گلبرگ زندگی، حسین دهنوی ج۱، ص ۷۶

لسلام.
من از دو دیدگاه دو تا نظر میخوام بدم.
دیدگاه اول به عنوان یک دختر: این جمله که "دخترها توقعشون رفته بالا" متاسفانه اونقدر عمومیت پیدا کرده که شما رو ترسونده که حتی نخواین وارد پروسه ی همسر گزینی بشید. تو علم منطق به این کار میگن "استقرا ناقص" یعنی شما یه میوه گندیده از روی یک سبد میوه بردارید و بگید کل سبد میوه گندیده س. اگر  با این دید به واقعیت های نهفته ی اطرافتون نگاه کنید نه تنها تو زمینه ازدواج به بن بست میخورید بلکه این تفکر مانع حرکت درست تو همه امور میشه. "واقعت" ظاهر جامعه ما با حرفی رو که شما میزنید که پول ازدواج از خود ازدواج خییییییلی مهم تره منطبقه ولی همین واقعیت یک لایه ی پنهان هم داره اونم اینکه تصور شما از پرخرج بودن توقعات همه خانوم ها باعث شده دخترهایی که واقعا اونقدر وارسته اند حاضرن با یک انسان متدین زندگی کنند ولو تو یک زیر زمین 50متری. شعار نمیدم دیدم که میگم. میشناسم که میگم. از نگاه یک دختر با تفکرات مذهبی که ارتباطات گسترده ای تو این قشر افکار دارم میخوام بگم الان برای خیلیا دغدغه دگ پول نیست چون فهمیدن همه جا پیدا میشه. الان دغدغه انسانیته که دیر میشه پیداش کرد. با همین شرایط مالی و کاری و البته همت کاری و توکل سراغ ادمی برید بهتون اثبات بشه همونیه که حاضره تو یک زیر زمین 50متری با یک انسان زندگی کنه ولی تو یک قصر با یک انسان نما ده دقیقه هم هم سقف نشه. اگر در خودتون این جسارت رو نمیبینید یک خودتون رو کنکاش کنید ببینید واقعا توقع خانوم ها بالا رفته یا توقع خودتون از خودتون بالا رفته.
دیدگاه دوم به عنوان یک حقوق خوان : کافیه دو روز از 8صبح تا 2 بعدظهر روی یکی از صندلی های دادگاه خانواده بشینید. "فقط" بشینید نه اینکه لازم باشه با مراجعین حرف بزنید. امار بالای طلاق تو کشور ما طیف وسیعی از علت ها رو در بر میگیره که یکی از متداول ترینش دلایل مالیه. ظاهر قضیه اینه که خانوم بخاطر مشکل مالی همسرش قادر به ادامه زندگی نیست ولی وقتی میرید قسمت مددکاری خانواده و هم کلام همکاران محترم مشاور میشید میبینید تو خیلی از مواقع مشکل مالی ظاهره قضیه س جوری که این همکاران بزرگوار با قاطعیت بارها به خود من گفتن که درسته داریم مانع جدا شدنشون میشیم ولی اینا الان جدا نشن دو سال دگ میشن. حتی وقتی اقا میلیاردر بشه چون مشکل اصلی پول نیست. درک و فهم متقابله که نمیذاره یک خانوم به مردش به چشم آرامش روحش نگاه کنه نه کارت بانکش. البته نتیجه گیری کلی نمیکنم.
حالا این دو دیدگاه رو بچسبونید به هم . من وقتی میچسبونم این نتیجه رو میگیرم:" اگر با یک بانوی متدینِ دنیا دوستِ آخرت پرست فهیم" به توافق برسید و وارد زندگی مشترک بشین و چاشنی همت و جنم جنگیدن واسه آسایش خانواده رو بهش اضافه کنید و سختی های اقتصادی رو مشیت خدا و خوشی های روحی رو لطف خدا ببینید سی سال هم میتونید تو یک زیر زمین 50متری با عشق زندگی کنید.(تاکید میکنم این دیدگاه تو هر دو طرف ضروریه)

توصیه میکنم حتما مشاوره آقای تقی زاده را مطالعه کنین پاسخ جامع و شاملی بوده
و تاکید میکنم حتما به صورت حلال به نیازتون پاسخ بدین و اسیر مکر شیطان رجیم نشوید که راه های حلال و پاکیزه را حرام جلوه میده،
یعنی امکان داره اگر به کسی بگین با راه حلال "ازدواج به هر شکل" میخوایم نیازمون را برطرف کنیم شاید شمارا مورد تمسخر قرار بدن و بگن این درست نیست،
قطعا چون خودشون فاسق بودن دوست دارن بقیه هم فاسق باشن، پس به این افراد به هیچ وجه گوش ندین
و به یاد داشته باشید که شیطان راه های فسق و پر از گناه مثل دوستی های نامشروع را ظاهری زیبا میدهد تا انسان فریب بخورد در حالی که هرکس در این دام بیفتد از گناهکاران است و امیدوارم به خود بیاید و توبه کند

سلام پسرگلم
ببین
وقتی یک بچه به دنیا میاد باید برای زندگی برنامه ریخت
برنامه ریزان شامل جامعه و خانواده و خود فرد هست در غیر اینصورت به دنیا نیومدن چنین کودکی بسیار بهتر از به دنیا اومدنش.

زمان ما دهه شصتی ها هری پری وار سیاست های جمعیتی مبنی برا افزایش جمعیت عملی کردند و فرط فرط بچه به دنیا آمدند هیچ برنامه ای هم نبود بچه های دهه شصتی مثل مرغ محلی بار اومدن خود به خود بزرگ شدند و هیچ برنامه ای نبود
و فقط پیش رفتن هی گفتن درست میشه ولی خب این درست شدن به قیمت گزافی براشون تموم شدمثل از دست دادن دهه بیست زندگی و بالارفتن سنشون.
حالا شما کوچیکترا دیگه از ما بدبخت ترین چون تمامی الگوهای پیشرفتیتون به جایی نرسیدن و با یک آینده مبهم تری روبرو هستید

خب برای ازدواج اول باید دختر و پسر برای قبول زندگی تربیت بشوند که مسئولیت پذیری نشانه ای از تربیت هست وقتی دختر 2120ساله تنها بذاریش تو خونه از گشنگی میمیره یا پسری که هنوز پول تو جیبیش پدرش میده نمیشه وارد مقوله زندگی کرد چون زندگی اصول خودش دارد پس باید از سن کم با مسئولیت پذیر بار آوردن دختر و پسر اونا را برای ازدواج در سن ابتدای بیست آماده کرد.

پسری که منبع درآمد ندارد ولو اندک ازدواج کردنش جز دردسر چیزی نیست

حالا سربازی و ... میشه کاریش کرد اما پخته نشدن و نداشتن منبع درآمد را نمیشه کاریش کرد

ازدواج بخشیش مسائل جنسی هست نمیشه فقط به چشم مسائل جنسی به ازدواج نگاه کرد چون به محض اینکه نیاز تامین بشه بقیه مسائل و اختلاف ها خودش نشون میده.

اینکه می بینیم آمار طلاق های تو دهه هفتادیا زیاد شده علتش اینه که از حول حلیم میفتن تو دیگ دوروز نیازهای جنسیشون تامین می کنند دوروز عزیزم عزیزم میکنند بعد متوجه میشن مسائل زندگی جدی تر از این حرفاست
اینجاست که اختلاف ها شروع میشه

خب پسر وقتی می بینه رشته ای که میخواد بره کار توش نیست نباید بره ولو اینکه یکسال دیگه پشت کنکور بمونه
وقتی پسری سرش می اندازه پایین میره رشته درپیت میخونه نباید انتظار داشت آینده خوبی داشته باشه و بخواد ازدواج کنه

از طرفی وقتی پسر میخواد ازدواج کنه باید کار کنه ولو پاره وقت خب پسر تنبل ناز نازی می خوان زن بدن اینی که تا دیروز حاضر نبود تا سرکوچه نون بگیره حالا میخوان برن براش زن بگیرن خب معلوم کم میاره و والدینش براش تصمیم خواهند گرفت

به هرحال این موضوع شما حاصل عدم برنامه ریزی های مختلفی هست که باید میشد و نشد اینکه پسر مسئولیت تشکیل خانواده باشه بخواد درس هم بخونه سربازی هم بره بخواد به موقع هم ازدواج کنه و پاک هم بمونه توقعی است که  جو بی منطقی جامعه از یک پسر دارد حالا تو این شرایط اومده بودن تو استخدامی ها اولویت بندی برای آقایون نکرده بودن به هرحال اگر هدف ایجاد خانواده هست باید راه برای پسر باز باشه تا بتونه بره خواستگاری اگر قرار باشد دست پسر را ببندند و انتظار داشته باشند که حرکت کنه یک انتظار نامعقولی هست.

شما اگر میخواهی زن بگیری عباسی و رائفی پور ول کن برو دنبال منبع درآمد اگر تونستی منبع درآمد پیدا کنی میتونی بری سراغ یک دختر و یا والدینت راضی کنی چون اونا باید ببینند تو میتونی از پس زندگی بربیایی نگران سربازی هم نباش کلی سرباز متاهل و بچه دار وجود دارد
منتهی یک دختر که بخواد به تو بله بگه باید این اعتماد داشته باشد که تو از پس زندگی برمیای و میتونه بهت تکیه کنه و اگر والدینش هم ایراد گرفتن بتونه قانعشون کنه

ما دختر قانع نداریم همشون امکانات زندگی ازت میخوان
اما دخترا به دو دسته تقسیم میشوند فهمیده و نفهم. نفهم از تو امکانات همون لحظه میخواد دختر فهمیده بهت فرصت میده ولی همشون امکانات میخوان اگر منبع درامد داشته باشی امکانات با قسط و گذر زمان میشه بدست آوزد اما اگر منبع درآمد نداشته باشی اول شخصیت خودت زیر سوال میره
اینکه میگن زندگی متاهلی برکت دارد منعیش این نیست وقتی تو هیچ درآمدی نداری بری جلو بلکه میگن با حداقل درآمد برو جلو این پول خودش برکت میاره

اگر هم این شرایطت پیدا نکردی کمی صبر کن نیاز جنسیت هم فراموش میشه اونقدر ها هم مساله حاد نیست پسر هم خاصیتش اینه که سنش میره بالاتر نیازهای جنسیش کمرنگ تر میشه مخصوصا برای کسانی که تجربه نداشتند
موفق باشید

سلام ازدواج مستحب اما زمانی ک فرد نیاز داره واجب الازدواج میشه بهتره اول با خانوادتون در این مورد صحبت کنید مطمعنا درک میکنن و بعد برای خواستگاری اقدام کنید یکی از اشنایان ما دختر 18 سالش با یه پسر 21 ساله ازدواج کرد پسره نه کار داره نه پول مهمترین چیزی که داره حمایت خانواده شه و اینکه چون جوان سالم و پاکی بود جواب مثبت دادن پس با توکل بر خدا اقدام کنید 

سلام .من اصلا نمی تونم بپذیرم یه پسر بگه من شغل ندارم یا پول ندارم ...!! اکثر پسرا دست به هر کاری نمیزنن ... دوست دارن پشت میز بشینن و لی می بینم یه جا مثلا طرف آگهی زده .. سالی یک نفر هم مراجعه نمیکنه واسه اون کار ... نقص از خود جوون های مملکت ماست والا کار عار نیست .. تازه قرار نیست که انسان تا ابد تو یه شغل معمولی بمونه .. انسان ساخته شده که پیشرفت کنه و خدا گفته از تو حرکت از من برکت ... من خودم یه خانم هستم حقیقت این جمله رو به عینه در زندگی خودم و خیلی ها دیدم ... یه زمانی خودم برای کار خیلی گشتم آخر سر تن دادم به تایپیستی ... !!
فوق لیسانسم داشتم ... ولی خوب هزینه هام بالارفته بود ... درآمدمی نداشت اولین تایپ که 40 صفحه بود شد 12 هزار تومن .!!!!!!!!!!
ولی برام شیرین بود  ..هنوز عرقم خشک نشده بود که ظرف یک هفته بدون این که خودم دنبال کار دیگه برم از یه جایی که اصلا فکرشو نمیکردم بهم زنگ زدن و گفتن بیا......... و این طوری شد که مشکلم حل شد ... شما هم به نظرم باید اول جنم کار کردن خودتون رو به خدا و خودتون ثابت کنید .خدای ما خیلی مهربون تر از اونی که فکر میکنیم .. باور کنید ... امید وارم ما ایرانی ها یاد بگیرمکار عار نیست ووو سوختن و ساختن  هست که عاره ..........در پناه حق