حساسیت من قابل توجیه است؟

10:32 - 1393/06/17

من 4سالی هست که با پسری اشنا شدم، ادم حساسی هستم مخصوصا به دخترای دورو برم

الان یه سالی هست تصمیم به ازدواج گرفتیم،بابام تحقیقاتش رو رفت و هیچ چیز بدی درمورد پسره نگفتن،کلا پسر خوبیه

الان مشکل حساسیته منه،میگه تو این چندسال تحمل کردم دیگه نمیتونم،باید درست کنی خودتو

ما باهم قبلا همکار بودیم،مثلا دخترای همکارم میومدن صحبت میکردن باهاش،شوخی میکردن،اینم با شوخی جواب میداد،بعد دخترا پررو میشدن،حتی با اینکه من اونجا بودم،دو تا از همکارای دختر میومدن که باهاش حرف بزنن،منم اعصابم خورد میشد،جوری شده بودم که حتی دوست نداشتم شماره زنداداششم تو گوشیش باشه، یا اینکه شماره یکی از همکارای خانوم تو گوشیش باشه،وقتی بیرون میرفت همش نگران بودم نکنه یکی از همکارای خانوم بشینه باهاش بحرفه بخنده!!!

میگه من آدم اجتماعی هستم و نمیتونم به کسی نخندم،منم گفتم میبینی یه دختر پررو میشه میاد خودشو میچسبونه بهت نذار بار دوم تکرار بشه، باهاش بذرفتاریی کن که جرات نکنه

آخه من خودم خیلی مرعات میکنم ازین لحاضا که یوقت اون ناراحت نشه

به نظرتون چیکار کنم؟ من یعنی بیمارم!!!!

http://btid.org/node/40152
تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر از تمامی دوستانی که ما رو در پربارکردن مطالب مربوط به این سوال یاری رساندند

به عنوان جمع بندی مطلب با اشاره به دو پاسخ

مشاور محترم "امین"

توجه داشته باشید که مسیر دوستی راه مطمئن و درستی برای یافتن فرد مناسب نیست. حال اگر طرف مقابل فرد بسیار خوبی هم باشد، اما امکان دارد فرد مناسبی برای شما نباشد. متاسفانه در اینگونه روابط، به جهت ایجاد احساسات و عواطف، شناخت منطقی از طرفین کمتر اتفاق می‌افتد و چه بسا به دلیل وجود علاقه طرفینی، عیوب و نقاط ضعف همدیگر به درستی قابل درک نخواهد بود. زیرا ممکن است که طرفین عیوب و نقاط ضعف همدیگر را بدانند ولی نتوانند درک کنند که با ورود به زندگی مشترک و فروکش کشیدن عشق و علاقه، با عیوب و نقاط ضعف طرف مقابل کنار بیایند و این تازه شروع مشکلات تازه در زندگی زناشویی است.

اینکه شما زیادی حساس شدی یا اینکه ایشون بیش از حد راحته رو نمیشه بدون در نظر گرفتن شرایط قضاوت کرد بلکه این مسئله نیاز به این داره که با هر دوی شما صحبت بشه تا معلوم بشه تناسب شما از این جهت تا چه حده؟ ممکنه این اختلاف ناشی از اختلاف در عقیده باشه. اگه نتیجه این باشه که همسر شما در رابطه با نامحرم خیلی راحته در حالی که شما اهل مراعاتی، این ازدواج پیشنهاد نمیشه چون در آینده حتما با مشکلات زیادی مواجه میشین. اما اگه نتیجه این شد که حساسیت شما زیادیه و همسرتون در حد معمول و ضروری ارتباط برقرار میکنه، در این صورت میتونید ازدواج کنید ولی به شرط اینکه شما این حساسیت رو از بین ببری چون گیر دادن به اون نه تنها مشکل رو حل نمیکنه بلکه باعث میشه همسرتون از شما دور و به سمت اون افراد کشیده بشه.

بنابراین قبل از ازدواج حتما حضورا پیش یه مشاور برید تا مشکل رو بررسی کنه. البته در این زمینه باید مشاوری رو پیدا کنین که مورد اعتماد باشه وگرنه اگه کسی باشه که رعایت این حد و مرزها رو قبول نداشته باشه، ممکنه این مسئله رو عادی جلوه بده و حتی شما رو توبیخ کنه و در نتیجه از مشکلات آینده اون غافل بمونین.

یه نکته فرعی هم عرض کنم و اون اینکه 4 سال سابقه دوستی در زندگی آینده شما بیش تاثیر نیست. اولین تاثیرش در جریان ازدواج شماست که باعث شده به جای اینکه شما شرط و شروط بذاری، ایشون داره شرط و شروط میذاره و به نوعی تاقچه بالا میذاره! در حالی که اگه این رابطه نبود هیچ وقت ایشون چنین شرطی رو نمیذاشت. با این حال اگه در ادامه کار باز هم شما بیش از حد خودت رو مشتاق این ازدواج و کشته مرده ایشون نشون بدی مشکلاتتون بیشتر میشه. لذا برای حل این مشکل بهتره کمی عقب نشینی کنین و طوری وانمود کنین که کشته مرده ایشون نیستین. مثلا اگه گفت باید قول بدی خودت رو اصلاح کنی بهش بگید من نمیتونم نسبت به این مسئله به طور کامل بی تفاوت باشم. آیا تو هم حاضری من با هر مردی شوخی کنم و بگم و بخندم و ...؟؟ اگه قراره در آینده هم همینطور باشی بهتره همه چی رو همین الان تموم کنیم و ...

و پاسخ بنده

همونطور که مشاور محترم هم فرمودند اینگونه روشها که اول دو جوان با هم دوست باشند و بعد از مدتی قصد ازدواج داشته باشند روش مطمئن و قابل اعتمادی نیست. دلیل این امر هم ساده هستش چرا که این رابطه دوستی میتونه با کس دیگه هم برقرار بشه و این امر باعث از بین رفتن اعتماد دو طرف میشه که نکنه همینطور که با من بوده با کس دیگه هم باشه و....

به هر حال ازدواج در صورتی آرامش رو برای دو طرف به ارمغان میاره که هر دو طرف نسبت به اون زندگی مشترک متعهد باشند و از هر امری که به نوعی اعتماد طرف مقابل رو ازبین میبره به شدت بپرهیزند.

شما الان دو شناخت از این آقا دارید.

اول شناختی که از تحقیقات پدرتون به دست آوردید که اون هم باید به هر صورت نکات خاص تحقیقی درش رعایت شده باشه.

دوم شناختی که خودتون از این آقا پیدا کردید که این شناخت خارج از فضای احساسات میتونه بهتون در تصمیمی که میخواهید بگیرید کمک به سزایی داشته باشه.(البته کمک گرفتن از مشاور امین برای خروج از احساسات هم خیلی میتونه مفید باشه)

حالا این شناخت خودتون و پدرتون رو روی هم بذارید ببینید واقعا ایشون فرد متعهدی نسبت به زندگی میتونه باشه.حالا از گشاده روییشون بگذرید نگاه کنید به این مسئله که آیا به خاطر اینکه ناراحت نشید و اینکه الان اومده خواستگاریتون نسبت به روابطشون با جنس مخالف محدودیتی برای خودشون قائل شده اند یا نه؟

در یک کلام خوش بین نبودن شما تا حدودی غیر منطقی به نظر نمیرسه به هر حال شما چیزهایی دیدید که تا حدودی شما رو حساس کرده...

باید این مطلب رو نیز باید اضافه کنم که اعتماد رکن اصلی یک زندگیست و هر جا سخن از اعتماد کردن مطرح بشه باید زمینه های به وجود آمدن آن اعتماد نیز مهیا بشه برای به وجود امدن این اعتماد هر دو طرف باید تلاش کنند و اصلی ترین معیار برای ایجاد اعتماد در زندگی پیروی کردن از دستورات دین هست که هر گونه سوء ظنی رو از بین میبره. شرع به ما میگه با نامحرم باید حریم داشته باشیم و حدود خاصی رو رعایت کنیم و از آن طرف به افراد میگه به صرف صحبت کردن دو نامحرم با هم نمیشه اونها رو متهم به گناه و خطا کرد تلفیق این دو مسئله برای روابط زن و شوهر در ارتباط با دیگران ایجاد تعادل میکنه

با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما....

تصویر shmnk
نویسنده shmnk در

سلام. من هم مشکل مشابه شما رو داشتم برای همین هم هست که جواب میدم.

عزیزم به نظر من یک رابطه ی چهارساله اونقدر عمق پیدا کرده که نمیشه به این سادگیها ازش بگذری. یعنی قطعا سخت خواهد بود.

برای همین هم اولا دو نفره با هم پیش یک مشاور خوب برید. تاکید میکنم خوب باشه! اینطوری هم حساسیت شما دقیق  مورد بررسی قرار میگیره و هم حدود روابط طرف مقابل.

بعد هم چندین جلسه به صورت جدی با هم صحبت کنید در این مورد. درست و غلط بودن روابط و حساسیتها رو بررسی کنید. از اطرافیان بپرسید سوالاتون رو. و در نهایت ببینید میتونید به یک نقطه ی تعادل برسید یا نه. یعنی شما اون بخش از حساسیتت که زیادیه رو تعدیل کنی و ایشون هم روابطش رو.

بعد از بررسی همه ی جوانب تصمیم به ادامه و یا جدایی بگیرید.

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر ازمطرح کردن سوالتون

همونطور که مشاور محترم هم فرمودند اینگونه روشها که اول دو جوان با هم دوست باشند و بعد از مدتی قصد ازدواج داشته باشند روش مطمئن و قابل اعتمادی نیست. دلیل این امر هم ساده هستش چرا که این رابطه دوستی میتونه با کس دیگه هم برقرار بشه و این امر باعث از بین رفتن اعتماد دو طرف میشه که نکنه همینطور که با من بوده با کس دیگه هم باشه و....

به هر حال ازدواج در صورتی آرامش رو برای دو طرف به ارمغان میاره که هر دو طرف نسبت به اون زندگی مشترک متعهد باشند و  از هر امری که به نوعی اعتماد طرف مقابل رو ازبین میبره به شدت بپرهیزند.

شما الان دو شناخت از این آقا دارید.

اول شناختی که از تحقیقات پدرتون به دست آوردید که اون هم باید به هر صورت نکات خاص تحقیقی درش رعایت شده باشه.

دوم شناختی که خودتون از این آقا پیدا کردید که این شناخت خارج از فضای احساسات میتونه بهتون در تصمیمی که میخواهید بگیرید کمک به سزایی داشته باشه.(البته کمک گرفتن از مشاور امین برای خروج از احساسات هم خیلی میتونه مفید باشه)

حالا این شناخت خودتون و پدرتون رو روی هم بذارید ببینید واقعا ایشون فرد متعهدی نسبت به زندگی میتونه باشه.حالا از گشاده روییشون بگذرید نگاه کنید به این مسئله که آیا به خاطر اینکه ناراحت نشید و اینکه الان اومده خواستگاریتون نسبت به روابطشون با جنس مخالف  محدودیتی برای خودشون قائل شده اند یا نه؟

در یک کلام خوش بین نبودن شما تا حدودی غیر منطقی به نظر نمیرسه به هر حال شما چیزهایی دیدید که تا حدودی شما رو حساس کرده...

دقت و مشورت در این مسیر توصیه ماست به شما

تصویر mazhararamesh

مخاطب گرامی!

شما این دفتر زندگی رو با برگ آشنایی و دوستی( نه با برگ خواستگاری رسمی) شروع کردید بعد چهار سال تمام تناسب ها و معیارهارو بررسی کردید و این علاقه و تمایلات احساسی موجب شده که بخواهید به سرانجام ازدواج هم برسید ولی به نظر میرسه تومعیار اخلاق و تناسب این موضوع از نظر فکری متفاوت هستید

با یک امتحان هم خودتو رو و هم ایشون رو بیازمایید، آیا ایشون راضی هستند شما هم با یک مرد خوش ووش داشته باشید و خیلی راحت با نامحرم رابطه نامناسب داشته باشید؟

اگر متوجه شدید که ایشون از این مسله راحت میگذرند و اصرار دارند که اخلاق بنده همینی هست که هست و شما هم حساسیت خاصی دارید یقین بدونید منش و خوی ایشون منبعد هم همین خواهد بود لذا در زندگی مشترک هم شما حساس تر خواهید شد و هم ایشان به موضوع خود پافشارتر

اگر این روابط اجتماعی و معیار اخلاقی قضیه براتون مهم است به نظر میرسه دست از این ارتباط  بردارید تا در چالش های اخلاقی دیگری نیوفتید

 

موفق و موید باشید

 

تصویر یه عاشق واقعی

سلام خواهر گرامی ...

خیلی کوتاه و مختصر عرض کنم که بله قابل توجیه است!!!!! باید روی شوهر خودتون متعصب باشید 

اما در نظر داشته باشید حدیثی داریم که البته برای اقایون هست اما بهتره توجه کنید که دو طرفه هست که میگه 

غیرت زیاد زن را مریض میکند!!!!!!!! پس شما هم با تعصبات نابجا باعث ایجاد حساسیت و مریضی همسرتون نشید !!!

موفق باشید 

یاحق

تصویر ناجی
نویسنده ناجی در

سلام این که شما با رفتار ایشون حساس شدید طبیعی ست اما نباید بزارید این حساسیت در شما غالب بشه و زندگیتون رو تحت شعاع قرار بده . بهتر هست از روش معکوس استفاده کنیید و اقا رو به اینکه منم میتوتم با مردهای غریبه شوخی کنم تهدید کنید. اما  اگه این مسأله حل نشه بهتر هست ازدواج با ایشون رو فراموش کنید چون قطعا با مشکل و اختلاف برمیخوردید.

تصویر راحله
نویسنده راحله در

هر کس با رفتار خودش به دیگران اجازه میده که تا چه حدی و در چه موردهایی میتونن باش شوخی کنن
اگر در حد اجتماع و حرف های ساده باشه که سخت نگیر. بالاخره هشت ساعت ادم سر کاره. خوب دیووانه میشه که همش اخم کنه به همه بگه با من شوخی نکنید.
ولی معذرت میخوام بعضی ها هستن رفتارشون. نگاهشون حرکاتشون و حتی خندیدنشون سرتا پا مرضه......سرتا پا اشارس
چهار سال باش بودی ...ریز رفتاراشو دیدی دیگه
خودت تحلیل کن. ببین تو حساسی یا اون آزاده!!

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

نمیگم حق با کدومتون هست چون هر کسی یه جوریه و اگه با شبیه خودش ازدواج کنه دچار مشکل نمیشه فقط میتتونم بگم به نظرم شما شبیه هم نیستید و تناسب در این موارد خیلی مهمه.

بعضی آقایون میگن ما راحتیم اما فقط در مورد خودشون . یعنی در عمل حاضر نیستن با یکی از اون دخترای اجتماعی(!) که باهش میخندن ازدواج کنن بلکه ترجیح میدن با یه دختر مقید ازدواج کنن و بعد اینقدر رفتارشون رو ادامه بدن که همسرشون  به اجتماعی بودن اونا عادت کنه !!!

البته یعضی از اون رفتارایی که تو محیط کار بهش اشاره کردید ممکنه به خاطر این باشه که شماحساسیتتون رو در رفتارتون هم نشون دادین و باعث شده بعضی ها سوءاستفاده کنن و عمدابه موضوع دامن بزنن

اینکه شما بیمار هستید یا نه رو باید دوستان امین یا مشاور یا کسی که صلاحیت اظهار نظر در مورد شما رو داشته باشه بگه ما که از اینجا چیزی متوجه نمیشیم

شاید بد نباشه کمی در تصمیمت تجدید نظر کنی

تصویر هانا
نویسنده هانا در

حساسیتتون اصلا قابل توجیح نیست هر کس میتونه اونجور که مناسب میبینه از خودش مواظبت کنه اگر از نظره شخصیتی و اخلاقی سالمه از نظرتون پس دیگه دلیلی نداره انقد پاپیچش بشید یه نفرو هیچوقت عوض نکن یا محدود نکن فقط انتخاب کن

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

توجه داشته باشید که مسیر دوستی راه مطمئن و درستی برای یافتن فرد مناسب نیست. حال اگر طرف مقابل فرد بسیار خوبی هم باشد، اما امکان دارد فرد مناسبی برای شما نباشد. متاسفانه در اینگونه روابط، به جهت ایجاد احساسات و عواطف، شناخت منطقی از طرفین کمتر اتفاق می‌افتد و چه بسا به دلیل وجود علاقه طرفینی، عیوب و نقاط ضعف همدیگر به درستی قابل درک نخواهد بود. زیرا ممکن است که طرفین عیوب و نقاط ضعف همدیگر را بدانند ولی نتوانند درک کنند که با ورود به زندگی مشترک و فروکش کشیدن عشق و علاقه، با عیوب و نقاط ضعف طرف مقابل کنار بیایند و این تازه شروع مشکلات تازه در زندگی زناشویی است.

اینکه شما زیادی حساس شدی یا اینکه ایشون بیش از حد راحته رو نمیشه بدون در نظر گرفتن شرایط قضاوت کرد بلکه این مسئله نیاز به این داره که با هر دوی شما صحبت بشه تا معلوم بشه تناسب شما از این جهت تا چه حده؟ ممکنه این اختلاف ناشی از اختلاف در عقیده باشه. اگه نتیجه این باشه که همسر شما در رابطه با نامحرم خیلی راحته در حالی که شما اهل مراعاتی، این ازدواج پیشنهاد نمیشه چون در آینده حتما با مشکلات زیادی مواجه میشین. اما اگه نتیجه این شد که حساسیت شما زیادیه و همسرتون در حد معمول و ضروری ارتباط برقرار میکنه، در این صورت میتونید ازدواج کنید ولی به شرط اینکه شما این حساسیت رو از بین ببری چون گیر دادن به اون نه تنها مشکل رو حل نمیکنه بلکه باعث میشه همسرتون از شما دور و به سمت اون افراد کشیده بشه.

بنابراین قبل از ازدواج حتما حضورا پیش یه مشاور برید تا مشکل رو بررسی کنه. البته در این زمینه باید مشاوری رو پیدا کنین که مورد اعتماد باشه وگرنه اگه کسی باشه که رعایت این حد و مرزها رو قبول نداشته باشه، ممکنه این مسئله رو عادی جلوه بده و حتی شما رو توبیخ کنه و در نتیجه از مشکلات آینده اون غافل بمونین.

یه نکته فرعی هم عرض کنم و اون اینکه 4 سال سابقه دوستی در زندگی آینده شما بیش تاثیر نیست. اولین تاثیرش در جریان ازدواج شماست که باعث شده به جای اینکه شما شرط و شروط بذاری، ایشون داره شرط و شروط میذاره و به نوعی تاقچه بالا میذاره! در حالی که اگه این رابطه نبود هیچ وقت ایشون چنین شرطی رو نمیذاشت. با این حال اگه در ادامه کار باز هم شما بیش از حد خودت رو مشتاق این ازدواج و کشته مرده ایشون نشون بدی مشکلاتتون بیشتر میشه. لذا برای حل این مشکل بهتره کمی عقب نشینی کنین و طوری وانمود کنین که کشته مرده ایشون نیستین. مثلا اگه گفت باید قول بدی خودت رو اصلاح کنی بهش بگید من نمیتونم نسبت به این مسئله به طور کامل بی تفاوت باشم. آیا تو هم حاضری من با هر مردی شوخی کنم و بگم و بخندم و ...؟؟ اگه قراره در آینده هم همینطور باشی بهتره همه چی رو همین الان تموم کنیم و ...

پیروز و سربلند