سلام
وقت بخیر.
شما میگید دستورات اسلام با فطرت ما انسانها همخونی داره و خلاف فطرت نیست؛ درحالیکه بعضی دستورات اسلام و بعضی آیات قرآن خلاف فطرت انسان است؛ مانند دستور به رعایت حجاب که خلاف فطرت خانمهاست؛ چون خانمها دوست دارند دیده بشن و لباس رنگی را دوست دارند؛ اما اسلام میگه فقط میتونی جلوی شوهرت زیباییهایت را نشون بدی... . همچنین قرآن گفته یک مرد میتونه چهار زن بگیره. خب این احکام هم خلاف فطرت زنهاست؛ چون همه زنها از زن دوم متنفر هستند و خدا نکنه شوهرشون زن دوم بگیره، اصلا برای زن اول قابل تحمل نیست؛ مثل زن اول حضرت ابراهیم که تحمل دیدن زن دوم را نداشت. خواهشا و لطفا این دو حکم که خلاف فطرت خانمهاست را جواب بدید. تشکر
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با عرض سلام و ادب خدمت شما
ابتدا باید بدانید معنای موافقت تکالیف با طبیعت و فطرت انسان، این نیست که با امیال نفسانی انسانها نیز سازگاری دارد؛ زیرا اصل تکلیف و اجبار، خوشایند هیچ نفسی نیست. عموم افراد نفسشان تمایل ندارد وسط شب بلند شده و نماز بخوانند، عموم افراد مایل به این نیستند که یک ماه تمام خودشان را از خوردن و آشامیدن منع کنند. عموم اشخاص مایل به امر به معروف، نهی از منکر، جهاد، حج، خمس و زکات و اعطای نفقه و مهریه به زنان و سایر تکالیف الهی نیستند. پس موافقت با طبیعت انسان به معنای خوشایند نفس بودن نیست.
معنای موافقت احکام با طبیعت این است که در صورت انجام تکالیف اسلامی، اختلالی در نظام طبیعی زندگی انسانها پدید نیامده و اجرای کامل این احکام هیچگاه منجر به هرج و مرج و ایجاد تنِش در امور زندگی بشریت نخواهد شد و اتفاقاً رعایت کامل آن، به زندگی مادی بشریت نظم بخشیده و موجب سعادت آنها میشود؛ چراکه احکام مذکور به صورت سازگار با سیستم کلی طبیعت انسانها تنظیم شده است و انسانها را در صورت رعایت کامل آن به سعادت در دنیا و آخرت میرساند.
معنای سیستم کلی هم این است که با مجموعه و نوع زندگی بشری هماهنگ است، اگرچه ممکن است در موارد خاصی برخی با مشکلاتی مواجه باشند.
با این حساب، نباید توقع داشته باشیم که:
اولاً: احکام و تکالیف شرعی با نفس و خواستههای نفسانی اشخاص هماهنگ باشد.
ثانیاً: احکام و تکالیف شرعی با زندگی تک تک اشخاص سازگاری داشته باشد؛ چراکه احکام و قوانین نوعی و عمومی بوده و برای نوع بشر فرستاده شده است و با سیستم کلی طبیعت مجموع انسانها هماهنگ است.
با ذکر این مقدمه به سراغ دو موردی که جنابعالی مثال زدید، میرویم:
در خصوص حجاب باید گفت: حجاب با طبیعت جامعه انسانی سازگاری دارد؛ زیرا حجاب زنان هم باعث میشود، زنان در برابر تعرض مردان در امان مانده و از هرزگی مردان آسیب نبینند و هم باعث میشود مردان دچار فتنه و آسیبهای ناشی از هیجان شهوت نشوند و هم موجب میشود اساس و بنیان خانوادهها به جهت ترویج فساد از هم نپاشد و مشکلات بعدی ناشی از طلاق و هنجارهای اجتماعی معلولِ آن، محقق نشود. پس حجاب با طبیعت نوعی جامعه انسانی سازگاری دارد و رعایت آن موجب حفظ نظام اجتماعی مردان و زنان خواهد شد.
قرآن کریم در توجیه حجاب زنان میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ»؛[احزاب: 59] «ای پیغمبر (گرامی) به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر بپوشانند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و پاکدامنی) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است.
معلوم است که آزار و تعرض جنسی به زنان در سطح جامعه، بههیچوجه متناسب با طبیعت زنان و جامعه انسانی مبتنی بر نظام خانواده نیست. این درحالی است که در جامعهای که پایبندی به حجاب در آن نباشد، این تعرض به صورت غیر قابل توصیفی صورت میپذیرد.
طبق برخی از گزارشها که کانال سعداء آن را جمعآوری نموده است، پیامدهای قانون آزادیِ پوشش و روابط در آمریکا به این صورت بوده است:
افزایش 251 درصدی آمار طلاق
افزایش فرزندان طلاق، یک سوم کودکان آمریکایی
افزایش کودکان نامشروع
افزایش بیسابقه جرم و جنایت
افزایش خودکشی ناشی از طلاق پدر و مادر
افزایش هزینه عمومی دولتی در رسیدگی به امور ناشی از این قانون
در یک کلام فروپاشی نظام خانواده
درنتیجه حجاب اگرچه با نفس و خواهش نفسانی برخی از بانوان سازگاری ندارد؛ ولی در مجموع با طبیعت انسانی و نظم اجتماعی سازگار است.
البته در خصوص علاقه به خودنمایی در زنان باید گفت که این حس در زنان سرکوب نشده است؛ زیرا آنها میتوانند در مقابل محارم و زنان در مجالس زنانه و عروسیها، زیور آلات خود را ابراز کنند و برای تأمین این حس، لازم نیست که حتماً خودشان را به مردان چشمچران و هرزه نشان بدهند.
در مورد چند همسری هم باید گفت: این موضوع قبل از اسلام و از ابتدای خلقت انسان مسالهای جاری بوده که مردان متمکن عموماً به سراغ چند همسری میرفتند. اسلام این موضوع را مقید به شرایط و حدودی کرد؛ به این صورت که اولاً آن را محدود به حداکثر چهار زن نمود و ثانیاً شرط این اقدام را رعایت عدالت بین زنان دانست.
درنتیجه اسلام به ساماندهی این موضوع که در بین بشریت جریان داشت و ثابت بود، پرداخت و آن را در مسیر صحیح قرار داد.
این را هم باید تذکر داد موضوع چند همسری مردان مخالف با طبیعت مجموعی جامعه انسانی نیست، اگرچه خوشایند میل باطنیِ برخی از بانوان هم نمیباشد. اینکه گفتیم برخی از بانوان، دلیلش این است که این موضوع برای بسیاری از زنان در جوامع مختلف، مسألهای طبیعی و مطابق روال عادی زندگی ایشان است. در بسیاری از کشورهای همسایه خودمان این مساله عادی است. در کشورهایی مانند افغانستان، عراق و سایر کشورهای عربی تعدد زوجات امری عادی است. علاوه براین، در جامعه خود ما هم برای زنان بیسرپرستی که بهعنوان همسر دوم به بعد قرار میگیرند، موضوعی موافق با میلشان است و الا بهعنوان همسر دوم و سوم و چهارم شخص با او ازدواج نمینمودند.
در نتیجه اینکه اسلام به مردان اجازه میدهد (مباح میکند، نه اینکه واجب یا مستحب کرده باشد) که چنین اقدامی انجام دهند، هم موافق طبع مردان است و هم موافق طبع بسیاری از زنانی که در جوامع خاص قرار دارند یا زن دوم به بعد قرار میگیرند، میباشد و در موارد بسیاری موجب سامان گرفتنِ زندگی زنان بیسرپرست و جلوگیری از فسادهای ناشی از آن میشود، با سیستم طبیعی نوع انسانها هماهنگ است و در مجموع مانع اختلال نظام طبیعی میشود.
اما برای آنکه در حق سایر زنان هم اجحافی صورت نگیرد، خداوند این حکم را مقید به رعایت عدالت نموده است که اگر مردی توانایی چنین چیزی را نداشته باشد، مجاز به این کار نباشد. پس اگر در جایی تعدد زوجات به اختلال یک زندگی یا ظلم در حق زن بینجامد، اسلام اجازه آن را نمیدهد.