درمان اضطراب و ترس از مسئولیت‌پذیری

09:51 - 1401/03/05

سلام علیکم؛

خانمی هستم ۴۷ ساله ومجرد، تحصیلاتم سطح دو است، دوست دارم شغلی داشته باشم ودرآمدی هرچندناچیز،دوره مربیگری آموزش قرآن به بچه ها را هم گذرانده ام، تعریف از خودنباشه این استعداد را درخودم میبینم که بهتراز هر مربی با تمام وجودمووقت بزارم واگر مسئولیتی دراین خصوص به من بدهند انجام دهم، یه چندماهی هم درمهد کودک بابچه ها کارکردم، ولی مشکلی که دارم اینه که اگه مثلا از جایی با من تماس بگیرن که میتونی بیای برای آموزش قرآن در فلان موسسه با بچه ها کارکنی، من مردد میمونم وترس وواضطراب منو میگیره از اینکه بخوام مسئولیت قبول کنم با اینکه خیلی دوست دارم واستعدادش راهم بهترازهرکسی دارم ، ولی متاسفانه میترسم وازاینکه مثلا باید برم وبرای امتحان کارم را ببینن که آیا موردقبولشون واقع بشه یانه، حالم بدمیشه، سوزش معده پیدا میکنم حالت تهوع شدیدبرام پیش میاد وازغذا خوردن می افتم ، سردرد میگیرم وخلاصه از اینکه مثلا گفتن فردا بیاین تاکارتون را ببینیم من اوضام بااینکه کارم راهم بلدم ، بدجوری بهم میریزه وخودم را دست کم میگیرم وفکر میکنم نتونم اون کاررا درست انجام بدمواز مسئولیت پذیری میترسم، ولی اگر مسئولیتی را هم قبول کنم با تمام وجودم سعی میکنم درست انجامش بدم،

ولی متاسفانه این حالت بد قبل از پذیرش هر مسئولیتی منودربر میگیره و بدجوری عذابم میده، بیشترموقعها هم اگه جایی بخوان که برم برای کاریا مسئولیتی بخوام قبول کنم ، بابهانه های الکی خواسته شون را رد میکنم ونمیرم، چون واقعا اگه بگم میام آرامشم بهم میریزه وهمه ذهنم مشغول میشه وحالم بد میشه ، همش به خودم میگم بزار زنگ بزنم‌وبگم نمیتونم بیام، خواهش میکنم راهنماییم کنید وبفرمایید این مشکل من ناشی از چیه آیا اعتمادبه نفس ندارم که اینجوری میشم؟ 

برای ازدواج هم همیشه دوست داشتم که ازدواج برام پیش بیاد،ولی وقتی که خواستگار میخواست بیاد ترس برم میداشت وازاینکه بخوام وارد یه زندگی مستقل بشم میترسیدم به همین خاطر ندیده ردشون میکردم.

لطفا راهنمایی کنید، تشکرازشما.

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/209716

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 9 =
*****
تصویر توفیقی

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر می کنم

با توجه به توضیحاتی که بیان فرمودید لازم است بررسی های بیشتری انجام شود و احتمال وجود کمال گرایی  را بررسی نمود،

اگر چه خانمها اکثرا جزیی نگر هستند و به جزییات بیشتر توجه میکنند اما باید مراقب باشید این توجه به جزییات تبدیل به ویژگی منفی نشود. یکی از مشکلاتی که برخی افراد دارند توجه بیش از حد به جزئیات است که آنها را با مشکل کمالگرایی منفی مواجه میکند.

کمال گرایی معمولا منجر به اهمال کاری می شود، یعنی این طور می شود که یا باید کاری را به صورت عالی و کامل انجام بدید و الا اگر پایین باشه انجام نمیدید و در واقع اهمال کار میشید و از وارد شدن در کارها اجتناب می کنید، تقریبا هم همیشه حالت دوم یعنی رها کردن کار اتفاق می افتد.

افراد کمال گرا دچار خطای شناختی همه یا هیچ یا نوع نگاه صفر و صدی هستند، یا بایدها و نبایدهای زیادی در زندگی دارند؛ مثلا شما معتقدید که انسان بسیار ماهر و توانمندی هستید و نباید نقطه ضعفی داشته باشید یا نباید نقطه ضعفی از شما دیده شود، که برای درمان باید آن افکار خطا، شناسایی شده و به چالش کشیده بشن و با افکار کارآمد جایگزین بشن.

یکی از تکنیکهای رفتاری این است که شما خودتان را ملزم کنید که یک کار را انتخاب و آن را به صورت ناقص و عیب دار انجام بدهید. البته برای درمان کامل اهمال کاری لازم است حتما چندین جلسه را با کمک مشاور دنبال کنید تا با استفاده از تکنیکها و گفتگوهای لازم به صورت گام به گام این خطای شناختی اصلاح بشه و با انجام رفتارها و تکنیکهای خاص مشکلاتان حل شود. یکی از علت های مراجعه افراد به مشاور و روانشناس همین مساله کمال گرایی هست که الحمدلله نتایج خوبی دریافت میکنند.

برای آشنایی بیشتر و انجام تمرینات بیشتر در این مورد کتاب «غلبه بر کمال خواهی» نویسندگان: رز شافران، سارا اگان، تریسی وید، انتشارات ارجمند را مطالعه کنید.

موفق باشید.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام مجدد وتشکراز شما؛

درخصوص این مشکلی که من دارم  واین حال بدی که رمواقع خاص پیدا میکنم بیشترمثل بعضی ازافرادی میشم که قراره مثلا فردا برن کنکور بدن ودچار استرس واضطراب وترس میشن، منم وقتی قراره مسئولینی بهم بدن که مثلا از فردا قرار باشه برم واولین روز را بگذرانم حالم قبلش بد میشه وترس واسترس منو میگیره وحالت تهوع میگیرم، ولی بعد که وارد اون کار ومسئولیت میشم کم کم ترسم میریزه، 

حالا سوالم از شما اینه‌که اون حالت بد قبل از شروع کار و وارد شدن به کار یا مسئولیتی ناشی از چیست؟

خودم فکر میکنم که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستم وخودم را دست کم میگیرم ، فکر نمیکنم ناشی از کمال گرایی باشه.

تشکر از شما بزرگواران  

تصویر توفیقی

سلام علیکم

مشکلی که برای شما وجود دارد ناشی از اضطراب است، برای درمان اضطراب اگر در ابعاد زیاد و شدت بالایی باشد طوری که قابل کنترل نباشد یا بسیار سخت باشد  درمان دارویی تجویز می شود، اما در مورد مشکل شما با توجه به توضیحات که بیان فرمودید نیاز به درمان دارویی ندارد، بهترین درمان برای این مشکل درمان شناختی و رفتاری است.

برای اینکه با این اضطراب مقابله کنید تکنیکهای مختلفی وجود دارد که اگر به صورت حضوری و با مدیریت یک مشاور انجام شود بهتر است، مثلا استفاده از تکنیک تصویر سازی ذهنی، اگر چه خود شما هم می توانید انجام بدهید اما اگر توسط فرد دیگری یا صوت ضبط شده انجام شود بهتر خواهد بود. یا برای اینکه به صورت شناختی نسبت به درمان اقدام کنید با گفتگو و صحبت کردن با مشاور بهتر می توانید پی به تحریفات شناختی خود ببرید.

به هر حال در اینجا برخی راهنمایی ها و تکنیکها خدمتتان عرض میکنم سعی کنید انجام بدهید.

همه ما انسانها در موقعیتهای مختلف و تجربیات زندگی، از تجربیات کوچک و بی اهمیت گرفته تا تجربیات مهم و بزرگ، سه مساله را با هم تجربه میکنیم که به هم مرتبط هستند؛ افکار، رفتار، احساسات بدنی و هیجانی مثلا وقتی من در یک کوچه تاریک به تنهایی عبور میکنم ناگهان صدای پای یک فردی از پشت سرم احساس میکنم که دوان دوان و سراسیمه داره به من نزدیک میشه در این موقعیت که در حال تجربه یک مساله هستم، من ممکنه دچار ترس بشم، و دوان دوان فرار کنم یا برای حفظ امنیت خودم برم به یه سمت دیگه و همان موقع توی ذهنم این فکر میات که ممکنه فرد شروری باشه و قصد تهدید و آسیب به من داره، در این موقعیت من فکری (افکار خودآیند) در ذهنم آمد، احساس هیجانی ترس را تجربه کردم، احساس بدنی دلشوره و تپش قلب پیدا کردم و در نهایت رفتار فرار را انجام دادم(رفتار). حالا به نظرتون اگر همان موقع من منتظر برادرم بودم و با شنیدن صدای پای فردی پشت سرم فکر میکردم برادرم است همین احساسات و هیجانات را تجربه میکردم و همین رفتارها را انجام میدادم؟ خیر بلکه برمیگشتم و با خوشحالی به سمت او نگاه میکردم و به سمت او میرفتم؛ این چرخه (افکار، هیجانات، رفتار) هنگام ایجاد اضطراب در پذیرش مسئولیت، یا سخنرانی، یا تدریس و.. هم بوجود می آید  بنابراین سعی کنید هنگامی که اضطرابی را تجربه می کنید افکاری که به ذهنتان می آید را شناسایی کنید، شما می توانید همان موقع این سوال را از خودتان بپرسید که «همین الان چی از ذهنم گذشت؟» شناسایی اون افکار کمک بزرگی در درمان میکند وقتی آن افکار را شناسایی کردید باید آن را به چالش بکشید و افکار منطقی را جایگزین آن کنید. معمولا افرادی که اضطراب دارند افکاری که با «باید» و «نباید» شروع می شود یا با «اگر... پس ...»  زیاد دارند، مثلا « نباید ضعفی داشته باشم» «باید مورد تایید همه قرار بگیرم» «اگر خراب کنم پس آبرویم میرود یا ضایع می شوم» و... سعی کنید اینها را شناسایی کنید.

در مورد تکنیکهای رفتاری هم چند تکنیک های متعددی وجود دارد که خدمتتان عرض خواهم کرد. اما قبل از آن شما لطفا تکنیک بالا که ذکر شد را در موقعیتهای مختلف انجام بدهید و گزارشی از آن را بیان کنید تا در ادامه در خدمتتان باشیم.

موفق باشید.