سوال اعتقادی: آیا شیطان وجود خارجی از انسان دارد یا درون هر انسان است؟

13:01 - 1403/05/24

سلام
خسته نباشید.
آیا شیطان وجود خارجی از انسان دارد یا درون هر انسان است؟ برای هر انسان دو شیطان خلق میشه. این شیطان‌ها فرزند ابلیس‌اند یا نه؟
اگر وجود خارجی دارد جن است یا فرشته؟ احتمال کدام خیلی بیشتره؟
اگر جن است مقامش خیلی بالا رفته و اینقدر صعود کرده، چطور یکدفعه اینقدرنزول می‌کند؟
ممنونم

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/320146

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 1 =
*****
تصویر رضایی جواد

با سلام و عرض ادب خدمت شما
شیطان به معنای دور شده از خیر است و شامل جن، انسان و هر جنبنده دیگری می‌شود.[قاموس قرآن، ج4، ص32] قرآن کریم نیز در آیات متعددی از شیاطین انس و جن سخن رانده است.[انعام، 112] آن چه انسان را به سوی بدی‌ها می‌خواند، شیطان است؛ حال گاهی این شیطان موجودی است از جنس جن، گاه از جنس آدمی، و گاه نفس خود انسان، شیطان می‌شود و مدام او را وسوسه می‌کند.
مثلا گاه خود انسان به خوردن سیب درخت همسایه میل دارد، گاهی دوستی او را وسوسه می‌کند که بخور و گاهی شیطان به او القاء می‌کند و او را تحریک می‌نماید به خوردن سیب.

این مطالب به صورت کلی درباره شیطان بود. اما درباره ابلیس و دار و دسته‌اش، باید گفت که وجودی خارج از انسان دارند و در درون او نیستند. 
اما درباره آن شیطانی که با انسان همراه است، در روایت آمده است که خداوند هنگام راندن ابلیس از بهشت به او فرمود: «هر فرزندى را که به آدم می‌دهم، مانندش را برای تو می‌آورم، پس هر انسانی، شیطانی دارد که با او همراه است».[بحارالانوار، ج60، ص306] همانگونه که مشخص است در این روایت از یک شیطان همراه با انسان سخن گفته و البته در برخی دیگر از روایات از  دو شیطان سخن به میان آمده است. ظاهر این روایات این گونه است که گویا در مقابل هر فرزند آدم، ابلیس نیز فرزندی خواهد داشت که بر فرزندان آدم گمارده می‌شود؛ البته این بدان معنا نیست که این فرزند مستقیما فرزند ابلیس است، بلکه همین که از نسل او هم باشد، کافی است.

جن بودن یا فرشته بودن ابلیس
به تصریح قرآن کریم، ابلیس از جنیان است: «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»؛[کهف، 50] «به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد».
بنابر روایات ابلیس عبادت فراوان کرد و به خاطر اعمالش به مقامی رسید که در مقام فرشتگان قرار گرفت، اما به دلیل وجود بذر تکبر و خودبرتر بینی در او، در هنگام امر خدا به سجده بر آدم، لغزید و به امر خدا پشت کرد. به قول فاضل نظری، گاه یک کوه به یک کاه بهم می‌ریزد. این تذکری است برای همه تا بدانیم که تا هنگامی که شخص بر نفس خود مسلط نشده باشد، امکان لغزش او وجود دارد و این ویژگی موجود مختار است. جنیان مانند ما انسان‌ها از قوه اختیار بهره‌مند هستند و همین هم باعث می‌شود، بتوانند تا حد ملائکه بالا بروند و یا به فرموده قرآن از حیوانات نیز کمتر باشند.[اعراف، 179] بسیاری از انسان‌ها نیز بوده‌اند که پس از سال‌ها عبادت، فریب خورده‌اند و عاقبت به شر شده‌اند. 
در میان بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که زمانی طولانی عبادت کرده بود و به آن حد از مقام قرب رسیده بود که بیماران روانی را نزد او می آوردند و با دعای او سلامت خود را باز می‌یافتند. روزی زن جوانی را از یک خانواده با شخصیت به وسیله‌ی برادرانش نزد او آوردند و بنا شد مدتی پیش او بماند تا شفا یابد. شیطان در این جا به وسوسه گری مشغول شد و آن قدر صحنه را در نظر او زینت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز کرد! چیزی نگذشت که معلوم شد آن زن باردار شده (و از آن جا که انجام یک گناه، همیشه سرچشمه گناهان بزرگ‌تر بعدی است) زن را به قتل رسانید و در گوشه‌ای از بیابان دفن کرد! برادرانش از این ماجرا با خبر شدند که مرد عابد دست به چنین جنایت هولناکی زده، این خبر در تمام شهر پیچید، و به گوش امیر رسید، او با گروهی از مردم حرکت کرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامی که جنایات عابد مُسَلَّم شد، او را از عبادتگاهش فرو کشیدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بیاویزند، هنگامی که بر بالای چوبه دار قرار گرفت شیطان در نظرش مجسَّم شد، گفت: من بودم که تو را به این روز افکندم! و اگر آن چه را می‌گویم اطاعت کنی، موجبات نجات تو را فراهم خواهم کرد! عابد گفت چه کنم؟ گفت: تنها یک سجده برای من کن کافی است! عابد گفت: در این حالتی که می‌بینی توانایی ندارم، شیطان گفت: اشاره‌ای کفایت می‌کند، عابد با گوشه چشم، یا با دست خود، اشاره‌ای کرد و سجده به شیطان آورد و در دم جان سپرد و کافر از دنیا رفت!» (تفسیر نمونه، ج 23، ص544)

 

البته در مورد ابلیس برخی از قرائن دلالت بر این دارد که او از ابتدا کافر بود و تا آن هنگام که موقعیت سجده فراهم شد، کفر خود را پنهان می‌کرد. برخی از مفسرین از آیه شریفه «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»؛[بقره، 34] «و به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد. همه سجده كردند جز ابليس، كه سرباز زد و برترى جست. و او از كافران بود». علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرمایند: «در اين جمله نفرمود: ابليس از سجده امتناع ورزيد، و تكبر كرد، و كافر شد، بلكه فرموده: و از كافران بود، معلوم مي‌شود اين (کفر ابلیس)، يكى از همان امورى بوده كه مكتوم (و پنهان) بوده، و خداوند با اين صحنه آن را بر ملا كرده است».

امیدواریم پاسخ سوالاتتان را دریافت کرده باشید.