طاهری: خدا اسم ندارد

14:08 - 1397/02/11

خدا اسم ندارد، خدا توی قرآن چرا خودشو «او» صدا میکنه؟؟ طبق این معنی آیه ای که فرمودین؟ توضیح بده خب... نگی واسه احترام به خودش بود که خنده م میگیره هااااا با پاسخ منطقی قانعم کن....

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/132859

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 8 =
*****
تصویر علی بیرانوند

عرض سلام و ادب:
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى؛[اسراء، آیه110]بگو: « «اللَّه» را بخوانيد يا «رحمان» را، هر كدام را بخوانيد، (ذات پاكش يكى است و) براى او بهترين نامهاست!»
همان طور که کارشناس گرامی نیز به خوبی جواب دادند خدای متعال در قرآن کریم خود را با اوصافی به بندگان معرفی کرده است،  مفسران و محققان تفسیر و علوم قرآنی در ذیل آیه 110 سوره مبارکه اسراء به نکات بسیار مهم و ارزشمندی در خصوص اسماء و صفات الهی بحث و گفتگو کرده اند از جمله اینکه محققان تفسیر نمونه این چنین بیان داشته اند:

نکته اول: هیچ اشکالی ندارد خدايى كه وجودش از هر نظر بى نهايت است و منبع و سرچشمه همه كمالات، همه نعمتها و تمام نيكيها است و گرداننده اصلى همه چرخهاى اين جهان است به تناسب هر كارى كه انجام مى‏ دهد و هر كمالى كه ذات مقدسش دارد نام مخصوص داشته باشد؟!.

نکته دوم: اصولاً خدا را با يك نام نمى‏ توان خواند، و نمى‏ توان شناخت، بلكه نامهاى او بايد همچون صفاتش بى پايان است، تا بتواند بيانگر آن ذات باشد، ولى از آنجا كه معانی الفاظ، ، محدود است نمى‏ توانيم جز نامهاى محدودى براى او پيدا كنيم و لذا معرفت و شناخت ما هم هر چه باشد محدود است، حتى پيامبر ص با آن وسعت روح مى‏ فرمايد:" ما عرفناك حق معرفتك". ولى اين دليل بر آن نيست كه به اندازه عقل و درايت خويش او را نشناسيم، به خصوص كه او خودش در شناخت ذاتش به ما كمك بسيار فرموده و با نامهاى گوناگون در كتابش از خود ياد كرده است، و در بيانات اولياء دينش به نامهاى بيشترى كه به هزار نام بالغ مى‏ شود برخورد مى‏ كنيم. بديهى است همه اينها اسم است، و يك معنى اسم، علامت و نشانه است، همه اينها نشانه‏ هايى از ذات پاك او است، و تمام اين خطوط به يك نقطه منتهى مى‏ شود، و به هيچ وجه از توحيد ذات و صفات او نمى‏ كاهد.

نکته سوم: از ميان اين همه اسماء قسمتى اهميت و عظمت بيشترى دارد، زيرا معرفت و آگاهى فزونترى به ما مى‏ دهد كه از آن به «اسماء حسنى» در قرآن و روايات اسلامى تعبير شده است، و طبق روايت معروفى از پيامبر ص مى‏ خوانيم:" خداوند نود و نه اسم دارد هر كس آنها را شماره كند داخل بهشت خواهد شد"! مهم آن است كه بدانيم معنى شمارش اين اسماء اين نيست كه تنها اين نامها را بر زبان جارى كنيم و خدا را به آن بخوانيم تا بهشتى شويم يا مستجاب الدعوة. بلكه هدف" تخلق" به اين اسماء و پياده كردن پرتوى از نامهاى عالم و رحمان و رحيم و جواد و كريم ... در وجودمان است. تا هم بهشتى‏ مان كند و هم دعايمان در همه حال مستجاب![1]
در حديثى كه مرحوم صدوق در كتاب" توحيد" از" هشام بن حكم" نقل كرده چنين مى‏خوانيم: هشام مى‏ گويد: از امام ع پيرامون نامهاى خدا و مبدأ  اشتقاق اين نامها (يعنى اصلى كه اين نام از آن گرفته شده) سؤال كردم، و گفتم آيا" اللَّه" از چه چيز مشتق است؟.

امام ع فرمود: اى هشام! از" اله" (كه به معنى تحير است) گرفته شده و اله مفهومش اين است كه مالوهى داشته باشد (كسى كه حيران و سرگردان در شناخت عمق ذات او است).

ولى اى هشام! اين را بايد بدانى كه" اسم" غير از" مسمى" است، كسى كه تنها اسم را پرستش كند بدون معنى و محتوا كافر است، و در حقيقت چيزى را نپرستيده، و كسى كه اسم و مسمى را هر دو پرستش كند او هم كافر است زيرا دوگانه پرست است!.

اما كسى كه تنها مسمى را بپرستد نه اسم را(بلكه اسم را نشانه و علامتى براى رسيدن به آن معنى بداند) اين حقيقت توحيد راستين است- فهميدى اى هشام؟! او مى‏ گويد: عرض كردم كمى بيشتر برايم توضيح دهيد.

فرمود: خداوند بزرگ 99 اسم، دارد اگر هر اسمى مسمائى داشت بايد 99 خدا داشته باشيم، ولى" اللَّه" نامى است كه به همه اين صفات اشاره مى‏ كند، و به هر حال همه نامهاى او غير از ذات او است.اى هشام! نان نام خوردنى است، و آب نام نوشيدنى، و لباس نام پوشيدنى است، و آتش نام آن ماده سوزنده است (اما همه اينها نام است، آنچه را ما مى‏ خوريم، مى‏ نوشيم، مى‏ پوشيم و از سوزش آن مى‏ هراسيم نام نيست، بلكه همان عينيت خارجى است) [2]

پی نوشت:
[1].  تفسير نمونه، ج‏12، ص325.
[2].  توحيد صدوق، ص 220، ح13 و احتجاج، ج 2، ص 72، ح 13.

تصویر خلیلی
نویسنده خلیلی در

پرسشگر عزیز، خداوند در قرآن اسم خودش را بارها آورده و همچنین خداوند در سه جای قرآن فرموده که برای او اسماء حسنی وجود دارد. و خداوند را با آن اسماء بخوانید.«وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنىَ‏ فَادْعُوهُ بهَِا وَ ذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فىِ أَسْمَئهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُون.[اعراف/180] و نيكوترين نام‌‏ها [به لحاظ معانى‏] ويژه خداست، پس او را با آن نام‏‌ها بخوانيد؛ و آنان كه در نام‏‌هاى خدا به انحراف مى‏‌گرايند [و او را با نام‏‌هايى كه نشان دهنده كاستى و نقص است، مى‏‌خوانند] رها كنيد؛ آنان به زودى به همان اعمالى كه همواره انجام مى‌‏دادند، جزا داده مى‏‌شوند.» اما در مورد ضمیر او صرفا جهت اطلاع شما عرض می‌کنم ضمیر در ادبیات به دلایل مختلفی به کار برده می‌شود مثلا؛ علی رفت به مغازه و او فلان چیز را خرید. «او» ضمیر است و جانشین اسم و به علی بر می گردد. حال ضمیر یا غایب است یا حاضر یا متکلم یا منصوبی است یا مجروری یا مرفوعی؛ که همه به اسم یا اسامی برخواهند گشت. ضمیر در ادبیات کلامی کاربردهایی دارد که در این خلاصه نمی گنجد و به کتب ادبیات مراجعه کنید.  پس استفاده از ضمیر دلیل بر لا اسمی خداوند نمی شود.