فراموش کردن داغ عزیزان

19:06 - 1397/02/30

با سلام و قبولی طاعات و عبادات،خانمی مادر خود را بر اثر سرطان از دست داده اند و این خانم خیلی ناراحت و همش در فکر مادر خود هستند که چرا بیشتر به آن خدمت نکرده یا چرا بیشتر بهش سر نزده در طول روز با فکر کردن به مادر خود و گریه کردن بعد از 25روز به روال زندگی برنگشته با وجود باردار بودن این خانم اطرافیان که شرایط خودش و یادآوری میکنن انگار نمیتونه که قبول کنه در حال نماز و قرآن و دعا و ذکر هستند اما با این وجود باز هم نمی توانن کمتر کنند این داغ را، از شما راهنمایی میخواستم که چه پیشنهادهای دیگری برای این خانم دارید که دلش آرام بگیرد؟ممنون و سپاسگزارم

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/133382

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 3 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

پاسخ اجمالی:

مهمترین کاری که شما به عنوان یک دوست یا همسر یا خویشاوند یا آشنا می توانید انجام دهید آن است که فقط در کنار فرد سوگوار بمانید. ممکن است دقیقا ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید، این چندان مهم نیست. اجازه ندهید این احساسات مانع حضور شما در کنار فرد سوگوار شود. حمایت شما در این دوران بیش از هر زمان دیگری ضروری است. مهم آن است که بدانید شما قرار نیست راه حلی برای مشکلات او بیایید یا به سوال هایش پاسخ دهید، بلکه فقط باید گوش شنوایی برای او باشید، بدون آنکه بخواهید حضور خود را به وی تحمیل کنید.

احساس گناه یکی از مهمترین مسایلی است که فرد سوگوار به دلیل آنچه کرده یا نکرده است با آن رو به روست. در چنین مواقعی بدون اینکه بخواهید نمک به زخم او بپاشید، فقط به او گوش کنید و شرایط روحی‌اش را درک کنید. در چنین شرایطی، سكوت و در آغوش گرفتن داغ ديده، كمك بسيار موثري به او کند.

بيشترين كمك ما به داغ ديدگان ابراز همدردي با جملاتي مانند: « فوت عزيزتان براي ما نيز بسيار متاثر كننده بود» يا « واقعا داغ بزرگي براي شما بوده» يا «الان لحظات سختي بايد برای شما باشد.»

اینکه بعد از گذشت 25 روز هنوز ایشان به روال زندگی خود برنگشته، چندان مشکل ساز نیست؛ زیرا دوران سوگ بیش از این طول می‌کشد. از طرفی در مرحله سوم يعني غم و افسردگی كه معمولاً مراسمات تمام شده و شركت كننده گان نيز دور فرد را خلوت كرده اند، بيشتر بعد از هفتم يا چهلم نمود پيدا مي كند. البته اگر مرحله غم و افسردگی به بیش از شش ماه طول بکشد، در ان صورت مسئله افسردگي و درمان آن بايد در نظر گرفته شود.

پاسخ تفصیلی:

در جریان از دست دادن فردی که به او علاقمندیم، عواطف و احساسات بسیاری برانگیخته می شوند که به دوران سوگ معروف است. البته جریان سوگ امری است شخصی و نحوه رو به رو شدن با مرگ شخصی که به او تعلق خاطر داریم بستگی به عوامل متعددی دارد. نظیر چگونگی وقوع مرگ، رابطه شخص با متوفی، تجارب فردی، شخصیت فرد، و میزان حمایتی که او می تواند از اطرافیان بگیرد، شرایط و وضعیت جسمی و روحی خود فرد (مثلا مواجه شدن در هنگام بارداری)، ولی همگی وقتی با این پدیده مواجه می‌شویم، مراحلی را سپری می‌کنیم که عبارتند از:

1-انکار و دوری گزینی: فرد در ابتدا ممکن است وقوع چنین فاجعه ای را انکار کند. این مرحله ممکن است بسیار کوتاه یا طولانی باشد. در این مرحله، فرد اغلب گوشه گیر گشته و خود را از روابط اجتماعی کنار می کشد. (مثلا وقتی به شخص خبر می‌رسد که یکی از اعضای فامیل فوت کرده، برایش بسیار مشکل است که این موضوع را باور کند.)

2- خشم: در این مرحله فرد مصیبت دیده نسبت به خود، فرد از دست رفته، یا همه جهان احساس خشم و عصبانیت می کند. (چرا همچو کاری شد؟ چرا من باید عضو خانواده خود را از دست بدهم؟ چرا خدا جگر گوشه ام را از من گرفت؟)

3- چانه زنی: و میل به دیدار یا جستجوی فرد از دست رفته، از دیدگاه جان بالبی این مرحله با اشتغال ذهنی درباره فرد از دست رفته و جستجو و یادآوری خاطرات وی همراه است. (اگر پدر/ برادرم/ زنم/دوستم زنده بماند، از او بهتر نگهداری می‌کنم، دوست بهتری می‌شوم، از او معذرت خواهی می‌کنم. خدایا یک شانس دیگر برایم بده!)

4- غم و افسردگی: در این مرحله اندوه و مصیبت ممکن است به صورت احساس افسردگی، بی تفاوتی و بی حسی (کرختی) در فرد ظاهر شود. (زندگی بی حاصل است. کاش زنده نمی‌بودم و این روز را نمی‌دیدم.)

5- پذیرش/ قبول: زمانی است که از ماتم، خشم و اندوه فرد به تدریج کاسته می‌شود و او شروع به پذیرش واقعیت موجود می‌کند. (همه ما می‌میریم. مرگ جزیی از زندگی ماست.  عزیز ما از دست رفت، ولی امیدوارم در دنیای دیگر آرام باشد.)

مهمترین عامل برای التیام سوگواری، حمایت دیگران است. توصیه می‌کنم چنانچه فرد سوگوار اغلب عادت به ابراز احساست و عواطف خود با دیگران ندارد، مهم است تا درباره مصیبت پیش آمده و احساسات خودش صحبت کند و آنها را در خود نریزد. این حمایت می تواند از طرف دوستان و خویشاوندانش و... تامین شود.

مهمترین کاری که شما به عنوان یک دوست یا همسر یا خویشاوند یا آشنا می توانید انجام دهید آن است که فقط در کنار فرد سوگوار بمانید. ممکن است دقیقا ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید، این چندان مهم نیست. اجازه ندهید این احساسات مانع حضور شما در کنار فرد سوگوار شود. حمایت شما در این دوران بیش از هر زمان دیگری ضروری است. مهم آن است که بدانید شما قرار نیست راه حلی برای مشکلات او بیایید یا به سوال هایش پاسخ دهید، بلکه فقط باید گوش شنوایی برای او باشید، بدون آنکه بخواهید حضور خود را به وی تحمیل کنید.

احساس گناه یکی از مهمترین مسایلی است که فرد سوگوار به دلیل آنچه کرده یا نکرده است با آن رو به روست. در چنین مواقعی بدون اینکه بخواهید نمک به زخم او بپاشید، فقط به او گوش کنید و شرایط روحی‌اش را درک کنید. در چنین شرایطی، سكوت و در آغوش گرفتن داغ ديده، كمك بسيار موثري به او کند.

بيشترين كمك ما به داغ ديدگان ابراز همدردي با جملاتي مانند: « فوت عزيزتان براي ما نيز بسيار متاثر كننده بود» يا « واقعا داغ بزرگي براي شما بوده» يا «الان لحظات سختي بايد برای شما باشد.»

اینکه بعد از گذشت 25 روز هنوز ایشان به روال زندگی خود برنگشته، چندان مشکل ساز نیست؛ زیرا دوران سوگ بیش از این طول می‌کشد. از طرفی در مرحله سوم يعني غم و افسردگی كه معمولاً مراسمات تمام شده و شركت كننده گان نيز دور فرد را خلوت كرده اند، بيشتر بعد از هفتم يا چهلم نمود پيدا مي كند. البته اگر مرحله غم و افسردگی به بیش از شش ماه طول بکشد، در ان صورت مسئله افسردگي و درمان آن بايد در نظر گرفته شود.
در این دوره، توصیه می‌کنم با صحبت هاي شناختي ،فلسفي يا توصيه هاي ديني و نصيحت هايي؛ مثلاً اينكه «اين شتري هست كه در خانه همه مي خوابه» يا اينكه «تو بايد صبور باشي، تو بايد تكيه گاه باشي.» یا « برای آمرزشش خیرات بکن و قرآن بخوان»، مي توانيم مرحله خروج از غم و پذيرش را سهل كنيم. 

موفق باشید.