مادرم به زندگی زناشویی‌ام حسادت می‌کنه

15:39 - 1402/07/16

سلام علیکم
خسته نباشید
بنده دختر ۲۱ ساله هستم، تک فرزند و دانشجو.
۸ ماهه که نامزد کردم.
در این مدت اصلا با نامزدم چالش نداشتم ولی با مادر خودم خیلی.
مثلا من نمیتونم برم جایی با همسرم بدون اطلاع قبلی به مادرم. پیام میدیم و حرف میزنیم باید به مادرم بگم؛ وگرنه ناراحت میشه. وقتی پیشش می‌شینم نمی‌تونم با صدای آروم صحبت کنم؛ ناراحت میشه و... .
در ۲۱ سال زندگی یک بدی از مادرم ندیدم؛ ولی تو این ۸ ماه حسابی اذیتم کرده.
نمی‌دونم حسادت می‌کنه؟! پدرم اعتیاد داره و خودش اصلا زندگی زناشویی خوبی نداشته.
به سرعت ناراحت میشه. همش میگه تو دیگه منو محل نمیزاری و حقه‌باز شدی، اگه اون بهت بگه سریع انجام میدی، به حرف من گوش نمیدی و... .
خیلی دارم داغون میشم.
تو رو خدا راهنماییم کنید که چه کنم این فشار نباشه و مادرم درست شه اخلاقش.

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/260446
تصویر ابراهیمی راد

با سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر ارجمند.

از حسن و اعتمادتان به مجموعه پاسخ گویی اندیشه برتر خرسندیم.

ازدواج و تشکیل خانواده یکی از  مهم ترین  و مقدس ترین ارکان  زندگی  برای هر فرد محسوب می شود که نیاز به دقت‌های لازم مراقبتهای ویژه و پختگی و بلوغ های چندگانه، جنسی، جسمی و عقلی دارد. انتخاب درست و آگاهانه می‌تواند نقش مهمی در بالابردن کیفیت بهتر زندگی و روابط  بین فردی زوجین بوجود آورد. هرچه ازدواج آگاهانه تر باشد قطعاً کیفیت زندگی مطلوب‌تر و تداوم رابطه عمیق تر و ماندگارتر خواهد بود.

برای رسیدن به چنین زندگی آرمانیی عنصر عشق محور و زیر بنای یک رابطه عاشقانه است اما نباید فراموش کرد که عنصر عشق به‌عنوان موتور محرکه زندگی به‌حساب می آید و به‌عنوان شرط لازم یک زندگی پایدار و بادوام است اما به تنهایی کافی نیست. در کنار عشق آموزش انواع مهارت ها و تکنیک های لازم زندگی به این انتخاب عاشقانه رنگ و لعاب میبخشد.

بخش اعظم پاسخ شما کاربر ارجمند هم در خود سؤال شما نهفته است و بخش دیگر آن در این مقدمه‌ای که خدمتتان عرض شد. همان‌طور که اشاره داشتید در طول 21 سال هیچ‌گونه بدی‌ای از مادرتان ندیده‌اید و همین برخوردهایی هم که دارند ناشی از حسادت به دختر دلبندشان نیست،
 چراکه اولاً هیچ والدینی پیدا نمی‌کنید که نسبت به فرزندان خود حسادت داشته باشد بنابراین عینکتان را نسبت به این موضوع عوض کنید یعنی نوع نگاهتان را عوض کنید.
 دوم اینکه مادر شما ظاهراً زندگی پررنجی را سپری کردند وزندگی با همسری که بیماری اعتیاد دارد برای یک زن که سراسر عاطفه و احساسات است و همه زیبایی و جوانی خود را باگذشت و ایثار تقدیم به همسر و فرزندانش کرده است بسی سخت و دشوار و طاقت‌فرسا است ازاین‌رو با توجه به تجربه تلخ زندگی خود از یک‌سو و پیشرفت‌های جوامع و گستردگی آداب و سلایق آدم‌ها در عصر حاضر زندگی‌ها نیز دچار این پیچیدگی‌ها شده و مانند سابق نیست که با یک تحقیق محلی و با یکی دو جلسه دیدار آدم‌ها را شناخت و چه بسیار ازدواج‌هایی که بعد از گذشت چند هفته و ماه که به دلایلی از این قبیل ازهم‌پاشیده شد از سوی دیگر و نگرانی از آینده شما که پاره تن مادرتان هستید باعث شده است که به‌عنوان بزرگ‌تر هم که شده از شما با این رفتارهایش مراقبت نماید.

 بنابراین شما این قبیل رفتارها را به‌عنوان حسادت، گیر دادن زیاد، نابلدی یا امل بودن مادرتان به‌حساب نیاورید بلکه به‌حساب نگرانی‌هایی او و اهمیت مراقبت از ابتدای زندگی شما فرض کنید که با توجه به تجربیات مشاورتان در حوزه روانشناسی و حضور در دادگاه‌های خانواده بسیاری از زندگی‌هایی که بدون مراقبت‌های لازم شروع شد اما طولی نکشید که در میانه راه به دلایل مختلفی از هم جدا شدند .

متأسفانه در جهان امروز حتی در اختلاف بین زوجین مرد هم مقصر باشد باز بازنده زندگی خانم‌ها هستند چراکه با تمام وجود احساساتشان را بپای آن زندگی می‌گذارند، خصوصاً در دوران نامزدی که هنوز هیچ‌گونه شناختی نسبت به همدیگر ندارند و دنیایی از ویرانی و حسرت را برای آن دختر به بار می‌آورند.

 بنابراین بخاطر حساسیت این دوران هم که شده باید خودتان حق بدهید که زندگی شیرینی را که در حال شکل دادن آن هستید را نباید به خاطر اعتماد زیادی که گاهاً اشتباه است را به راحتی از دست بدهید.

اگر بخواهیم به دلیل دیگری از نگرانی‌های مادرتان اشاره بکنم تک‌فرزند بودن شما است و همین امر خانواده‌ها را مضطرب و نگران می‌کند.

چایی خود را عوض کنید یعنی طعم‌دهنده‌های زندگی‌تان را عوض کنید و ذائقه‌تان را از یکنواختی دربیاورید. عینکتان را عوض کنید یعنی وسعت دید خود را متناسب با آنچه می‌اندیشید تنظیم نکنید بلکه فراتر و دوردست‌ها را بنگرید.

چنانچه بازهم در این زمینه سؤالی داشتید می‌توانید در ادامه همین پست ارسال نمایید.

موفق باشید

تصویر دریافت سوالات

سلام وقتتون بخیر
ممنونم از پاسخگویی و راهنمایی درجه یک تون

من ۹ ماهه عقدم ، نامزدم خیلی پسره خوبیه ولی با توجه به سنت خانوادگی ک داره خیلی سنتی هستن ، خیلی بسته اس اصلا راه های ابراز محبت رو بلد نیست مثل جوونای دهه شصتی رفتار میکنه پیش کسی حتی دست منو هم نمیگیره
تو این مدت حتی یه شب خونه ما نمونده و من هم خونه اونا نموندم یعنی نمیزاره .
هیچ تلاشی نمیکنه که با من وقت بگذرونه هی میگه زشته دیگران چی فک میکنن. خیلی دارم اذیت میشم. حتی تو خلوتای دو نفرمون هم راحت نمیتونه حرف بزنه خیلی از کلمات رو بیان نمیکنه چیزایی که دوس داره بهم نمیگه .
من خیلی تلاشمو میکنم که اونو دلبسته خودم کنم وابسته خودم کنم ولی نمیشه چی کار کنم چه روشهایی رو پیاده کنم که وقتشو برای من صرف کنه ؟؟؟
بعد اینکه این نوع رفتار اصلا قابل تغییر هست؟
و یه مورد دیگه، اینطوری رو علاقمون که دلگرمی و زندگیمون اثر نمیزاره؟

تصویر ابراهیمی راد

با سلام و ادب و احترام مجدد خدمت شما کاربر محترم.
از حسن و اعتماد مجددتان خرسندیم.

پاسخ سوالتان را به صورت جدا گانه و با ذکر سوال قبل از جواب خدمتتان ارائه می نمایم.

سلام وقتتون بخیر
ممنونم از پاسخگویی و راهنمایی درجه یک تون

من ۹ ماهه عقدم ، نامزدم خیلی پسره خوبیه ولی با توجه به سنت خانوادگی ک داره خیلی سنتی هستن ، خیلی بسته اس اصلا راه های ابراز محبت رو بلد نیست مثل جوونای دهه شصتی رفتار میکنه پیش کسی حتی دست منو هم نمیگیره

جواب  {{ همه اینها خوبه و به عنوان چاشنی های زندگی لازم هستند اما اولاً کافی نیستند و ثانیاً آنقدر که بتوانند زندگی شما را تحت الشعاع قرار بدهد  را قدرت ندارند. از سوی دیگر زنتن به دلایل تفاوتهای شخصی و شخصیتی دوست دارند حمایت شوند و جنبه حمایت طلبی دارند در این راستا وجود و حضور یک همسر فکور و قدرتمند تکیه گاه مستحمی است که هم می توانید به او در بزنگاه های زندگی تکیه داده بدون اینکه به شما جای خالی بدهد  و هم موجب رشد و تقویت شما می شود و هم برای شما امنیت لازم را که از ضروریات هر زندگی و وظایف هر مردی است را ایجاد می کند و همچنین حمایت های عاطفی و احساسی که نیاز حیاتی هر زنی در زندگی است را به شما می بخشد. بنابراین هر چه شوهرتان پخته تر عمل می کند این به نفع امنیت روحی، روانی، فردی و اجتماعی شما خواهد بود از طرفی دیگر احساس ناخوشایند سبک سری، و سبکی شوهرتان را نخواهید داشت. بله درست است که باید هیجان لازم را برای بروز احساسات و هیجانات خود داشته باشد اما جای نگرانی نیست.

باتوجه به این که هیچ اشاره ای به سن همسرتان نکردید چنانچه فاصلی سنی خیلی زیادی (تا 10 سال)بین شما دو نفر است قطعا به دلیل عدم تناسب در بیان و درک مطالب مختلف باعث بروز اختلافات فراوای بین شما در طول مسیر زندگی خواهد شد. اگر چنانچه این تناسب سنی تا چهار الی پنج سال است کاملا مناسب و ایده ئال خواهد بود.}}

تو این مدت حتی یه شب خونه ما نمونده و من هم خونه اونا نموندم یعنی نمیزاره
{{ اما در خصوص این بخش از سوال شما کاربر ارجمند هر چند حق دارید و انتظار نابجایی نیست این رفتار ایشان را باید تحلیل و بررسی نمود. گاهی وقتا ممکن است به دلیل ویژگی های فامیلی و از آداب و رسوم خانوادگی آنان نشأات بگیرد چرا که در برخی اقوام و نحل داماد و عروس تا شب هروسی نباید خانه همدیگر بخوابند یا بمانند.

 هر چند دنیا پیشرفت کرده و کم کم این قبیل فرهنگ ها نیز به فراموشی سپرده خواهند شد اما  احترام به فرهنگ و آداب رسوم همدیگر تا جایی که به اصل زندگی آنان آسیبی وارد نکند  امری لازم و بدیهی است وایراد و اشکالی ندارد 2- گاهی ناشی از آداب و رسوم و فرهنگ خاصی نیست ممکن است ناشی از خجالتی بودن ایشان است که باید این میزان خجالتی بودن را برسی و تحلیل کرد

اگر خجالتی بودن ناشی از شرم ایشان باشد یک بحثی دارد و اگر ذاتا آدم خجولی است این بستگی به تصمیم شما خواهد داشت که با اوو ادامه دهید یا خیر.!!
1. گاهی اوقات به دلیل مصلحت اندیش های است که انجام میدهد مثلاً خانه کوچک است و ظرفیت حضور ما را ندارد یا اینکه از نحوه قضاوت شدن توسط خانواده همسرش میترسد که ممکن است این رفتارش به خاطر عکس العمل رفتاری خانواده شما با او این نوع برداشت را کرده است.

2. گاهی هم به دلیل تحصیلات پایین یا عدم آگاهی از این نوع مهارت ها است که اگر این باشد حتما به او قبل از ازدواجی شکل بگیرد پیشنهاد کنید با مراجعه حضوری یا ارتباط با مشاورین مرکز پاسخ گویی ما ارتباط برقرار کرده و راه کارها و تکنیک های لازم را دریافت نماید.

به هر حال هر کدام از این ها باشند آنقدری قدرت آسیب و ضربه زدن به زندگی تان را ندارد. حال که شما  در این خصوص نگرانید و کاربلد هستید خود را متوقف  عدم همراهی ایشان نکنید و خودتان ابتکار عمل به خرج داده و با همسرتان در این خصوص گفتگو نمایید. اگر چنانچه خجالت می کشید یا شرم می کنید از طرق دیگر چون پیامک تلفنی یا نوشتن نامه در جیب همسرتا خواسته ها و انتظارات خود را بیان نمایید.

چنان که اگر نتوانید خواسته های خود را در یک فضای عاطفی و احساسی با همسرتان بیان نمایید قطعاً و به طریق اولی در طول زندگی نیز قادر به بیان خواسته های خود نخواهید بود و بجای ان انواع حرص و حسرت ها را خواهید خورد. بنابراین خواسته های معقول و منطقی خود را متناسب با توانایی همسرتان در یک فضای آرامبخش  و عاطفی  بدون از رو در بایستی و خجالت مطرح نمایید}}

هیچ تلاشی نمیکنه که با من وقت بگذرونه هی میگه زشته دیگران چی فک میکنن.
{{ همان طور که در پاسخ بالا نیز اشاره کردم یا خودتان دست به کار شوید یا اینکه از او بخواهید با ما تماس بگیرند و مهارت های لازم را آموزش ببنند و همچنین ببینید دلیل اینکه می گوید زشته چیست؟؟ و حتما از او جواب در خور بخواهید. پیشنهاد می کنم برنامه ریزی آخرهفته ها به کوه یا پارک یا رستوران یا بازار باهم داشته باشید اما مراقب با شید زیاده روی هم نکنید تا کم کم به این قبیل رفتارهای اجتماعی هماهنگ باشد}}

 خیلی دارم اذیت میشم. حتی تو خلوتای دو نفرمون هم راحت نمیتونه حرف بزنه خیلی از کلمات رو بیان نمیکنه چیزایی که دوس داره بهم نمیگه {{ممکن است تیپ شخصیتی درون گرایی داشته باشد و این کار را تا حدودی بین شما  سخت تر خواهد کرد البته اگر خود شما هم درونگرا باشید می توانید همدیگر را درک نمایید اما اگر یکی از زوجین برونگرا و دیگری درون گر باشه حتما قبل از جشن عروسی تان به یک مشاوره حضوری متعهد و متخصص مراجعه نمایید }}

من خیلی تلاشمو میکنم که اونو دلبسته خودم کنم وابسته خودم کنم ولی نمیشه چی کار کنم چه روشهایی رو پیاده کنم که وقتشو برای من صرف کنه ؟؟؟
{{پیشنهاد بنده این است که حتما بایک مرکز مشاوره خانواده و مشاور مجرب مراجعه نمایید. مشاور از طریق ارائه تکنیک ها و را حل های منطقی گره مسیر ازدواج را باز می کند همچنین مشاور به شما مسیر درست زندگی کردن را آموزش خواهد داد. نکته سوم و نهایی این است که مشاور و روانشناس از طریق مصاحبه علمی تست روانساسی خصوصیات تیپ شخصیتی هر کدام را بیا می دارد  بایدها و نبایدها  یک زندگس شاد، پایدار و منطقی و سالم را ارائه خواهد نمود}}
بعد اینکه این نوع رفتار اصلا قابل تغییر هست؟
و یه مورد دیه اینطوری رو علاقمون که دلگرمی و زندگیمون اثر نمیزاره؟-

باز هم در این زمینه سوالی داشته باشید می توانید در ادامه  همین پست ارسال نمایید.

موفق باشید