مادرم شوهرم خیلی میاد خونه ما ، دارم اذیت میشم...

09:06 - 1400/09/15

سلام وقتتون بخیر
من با جاری و مادرشوهرم در یک ساختمان زندگی می‌کنیم، 3ماه پیش پدر همسرم فوت کردند، و الان هرشب مادر شوهرم برای خواب، ساعت 8_9میان منزل ما، گاهی اوقات دخترهای جاریم میرن پیشش میخوابن، اگر کسی نره، اون میاد خونه ما

همسرم7صبح میره سر کار و شب 7-8میاد،بلاخره ما می‌خواهیم راحت باشیم، هر لباسی بپوشیم، حرفی بزنیم، یه موقع حال جسمی مناسبی ندارم میخواهم بخوابم جلو تلویزیون
ولی وقتی مادر شوهرم میاد باید بشینم و باهاش حرف بزنم
این مسئله خیلی منو اذیت میکنه
چون یه شب و دو شب نیست تا کی میخواد بیاد خونه ما
شب تا دیر وقت میخواد تلویزیون ببینه، تو تربیت پسرم دخالت میکنه

ممنون میشم منو راهنمایی کنید

 

 

----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/192868

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 5 =
*****
تصویر عبدلی هادی

خواهر گرامی، سلام؛

خوشحالیم که در خدمت شما هستیم و با شما همفکری می کنیم. می دانیم که در شرایط سختی قرار دارید. هر کسی هم جای شما بود همین حس را داشت. به هر حال هر کسی دوست دارد در منزل راحت باشد. البته باید به این نکته هم توجه داشت که به هر حال فرزندان وظایفی در قبال والدین دارند و والدین سالیان سال برای فرزند زحمات زیادی کشیده اند و به دور از انصاف است که در روزهای سختی فرزندان به آنها بی توجهی کنند. این مشکلات ممکن است برای هر کسی پیش بیاید و اگر شما بخاطر خدا کمی سختی را تحمل کنید مطمئنا خداوند در این دنیا و دنیای اخرت برای شما جبران خواهد کرد.

نکته دیگر این است که از زمان فوت پدرشوهرتان خیلی نگذشته است و بهتر است کمی صبور باشید. انسان ها به مرور برای هر مشکلی راه حلی پیدا می کنند. مادرشوهر شما هم شاید هنوز در بحران است، شاید شب ها از تاریکی می ترسد یا مسائل دیگری برایش مطرح است که به مرور ان شاء الله مشکلات حل می شود و به شرایط جدید عادت می کند. همسرتان یا فرزندان مادرشوهرتان نیز ممکن است در آینده نزدیک فکری برای مادرشان بکنند و شرایط تغییر کند.

نکته دیگر این است که درست است که انسان در حضور مهمان خیلی مسائل را رعایت می کنند مثلا در کنارش می نشیند یا خیلی راحت نیست ولی وقتی مهمان ماندگار شد دیگر این تکلف و سختی ها معنی ندارد و مثل عضوی از خانواده می گردد؛ پس شما بهتر است با او مثل عضوی از خانواده برخورد کنید؛ یعنی با او صحبت کنید و خیلی صمیمانه به او بگویید مامان جان ببخشید اینجا هم خانه خودتان است و مثل مادر من هستید من اگر بنشینم برای مدت طولانی کمر درد می گیرم و اگر اجازه بدهید راحت باشم و به متکا تکیه دهید یا حتی در گوشه ای دراز بکشید و تلویزیون تماشا کنید. دیگر نباید نگران این باشید که او چه فکری می کند و یا چه حرفی در مورد شما زده می شود. باید اعتماد به نفس تان را تقویت کنید. به هر حال شما در منزل باید راحت باشید و همه این را درک می کنند.

 در مورد تربیت فرزند، درست است که مادربزرگ شان ممکن است گاهی دخالت هایی در مورد برخورد با فرزندتان داشته باشد ولکن شما مادر و پدر او هستید و او بیشترین تاثیر را از شما دارد.

ما نیز دعا می کنیم که به زودی شرایط تغییر کند و ارامش به زندگی شما برگردد.