عدّهای رشد جمعیّت را لزوماً مساوی با تخریب بیشتر محیط زیست میدانند؛ در حالیکه کمیّت جمعیّت ارتباط چندانی به محیط زیست ندارد و آنچه که بسیار مهمتر و تعیین کننده است، کیفیّت جمعیّت است. کسانی که فرهنگ تعامل با محیط زیست را ندارند، حتّی اگر تعدادشان کم باشد، به سرعت میتوانند محیط زیست را نابود کنند و کسانی که فرهنگ تعامل با محیط زیست را دارند، حتّی اگر تعدادشان زیاد باشد، میتوانند محیط زیست را به درستی محافظت کنند و هرچه تعدادشان بیشتر باشد، بیشتر میتوانند در حفظ و بلکه تقویت و گسترش کیفی محیط زیست، نقش ایفا کنند.
دین زیبای اسلام همواره مسلمانان را به محافظت و تعامل برد-برد با محیط زیست سفارش کرده است. آری، انسان میتواند از محیط زیست درس بیاموزد، لذّت ببرد و به نفع خود استفاده کند، امّا به نحوی که به محیط زیست آسیب نرساند بلکه باعث زیباتر، ماندگارتر و مفیدتر شدن محیط زیست شود؛ یعنی هم از محیط زیست بهره ببرد و هم به محیط زیست بهره برساند.
در اینجا به چند نمونه از روایاتی که در زمینهی ارتباط انسان با محیط زیست و مراقبت و محافظت از محیط زیست بیان شدهاند اشاره میکنیم:
1- کاشت درخت و پرهیز از قطع درختان
به فرمودهی امام صادق، علیه السّلام، یکی از چیزهایی که بعد از مرگ انسان مؤمن به او سود میبخشد و ثواب آن حتّی بعد از مرگ، به انسان میرسد، درختی است که او در زمان زندگی در دنیا کاشته است[1].
پیامبر رحمت و رسول مهربانی، صلّی الله علیه و آله، هرگاه اصحاب خویش را برای جنگ با دشمنان خدا میفرستادند، حتّی در آن شرایط خاصّ جنگی، به اصحاب خویش هربار دستور میدادند که هرگز درختی را قطع نکنید مگر آنکه در شرایط اضطراری قرار بگیرید و مجبور به این کار باشید[2].
2- نهی از آلوده کردن آبها و سواحل
امیرالمؤمنین، علیه السّلام، فرمودهاند: در آب موجوداتی زندگی میکنند، بنابراین آنها را با ریختن ادرار و مدفوع اذیّت نکنید[3].
پیامبر اکرم، صلّی الله علیه و آله، نیز ادرار کردن در ساحل و کنارهی آبهای جاری را از کارهای ناپسندی دانستهاند که خداوند متعال از انجام آن نهی فرموده است[4].
3- پرهیز از مسموم کردن هوا
یکی از روشهای ناجوانمردانه در جنگها، مسموم کردن هوای تنفّسی نیروهای طرف مقابل است که از گذشته وجود داشته است و امروزه در قالب بمبهای شیمیایی، میکروبی و هستهای شکل پیچیدهتری به خود گرفته است؛ این سلاحهای کشتار جمعی، علاوه بر از پا درآوردن نیروهای دشمن، موجب آلودگیِ گستردهی محیط زیست و در نتیجه قتل عام و بیماریهای پوستی و تنفّسی و ژنتیکی برای انسانهای غیرنظامی و بیگناه در مناطق وسیع و نسلهای متمادی و حتّی از بین رفتن حیوانات و گیاهان و تخریب شدید محیط زیست میشود.
امّا بر اساس آموزههای دینی و همانطور که مقام معظّم رهبری رسماً و صریحاً فتوا دادهاند، استفاده از این سلاحها حتّی در برابر بدترین دشمنان ممنوع است. امیرالمؤمنین، علیه السّلام، در این باره فرمودهاند که رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، نهی کردهاند که در سرزمینهای مشرکین سَم ریخته شود[5].
4- سفارش به حفظ و آبادانی زمین
پیامبر اکرم، صلّی الله علیه و آله، در حدیثی فرمودهاند: هرکس زمینی دارد باید آن را بکارد و آباد نماید[6].
امیرالمؤمنین، علیه السّلام، نیز در بخشی از نخستین سخنرانی خود پس از به دست گرفتن حکومت، خطاب به مردم میفرمایند: از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید دربارهی رعایت حقّ بندگان خدا و سرزمینهای خدا؛ زیرا شما در پیشگاه خداوند حتّی در قبال زمینها و حیوانات، مسؤول هستید[7].
5- پرهیز از آلودگی صوتی
دین اسلام حتّی از آلودگی صوتی و صدای برهم زنندهی آرامش و تمرکز دیگران نیز پرهیز داده است؛ روزی امیرالمؤمنین، علیه السّلام، مردی را دیدند که در نماز صدایش را بیش از حد بلند کرده است، بنابراین به آن مرد تذکّر دادند که صدایت را پایین بیاور که خدا اسمع السّامعین است، از هر شنوندهای شنواتر است و صدای تو را میشنود[8]. فلسفهی اینکه واجب است مردها حمد و سورهی نمازهای صبح و مغرب و عشا را کمی بلند بخوانند و حمد و سورهی نمازهای ظهر و عصر را کاملاً آهسته بخوانند این است که چون در صدر اسلام مساجد وسیلهی روشنایی نداشت، مسلمانان موظّف بودند نمازهایی را که در تاریکی خوانده میشد(نماز صبح و مغرب و عشا)، بلند بخوانند تا دیگر مسلمانان متوجّه آنان شوند و به صف جماعت ملحق گردند؛ ولی در مورد نماز ظهر و عصر نیاز به این کار نبود و پس از آنکه مساجد به وسایل روشنایی مجهّز شد، سنّت مزبور به حال خود باقی ماند[9].
از قانون فوق اینطور استنباط میشود که اصل بر این است که نماز باید آهسته خوانده شود، مگر بخشهای خاصّی(حمد و سوره) از نمازهای خاصّی(صبح و مغرب و عشا)، که آن هم به علّت خاصّی(متوجّه شدن دیگران) واجب شده است و باید در حدّ طبیعی صدا را بلند کنیم به نحوی که شنیده شود نه اینکه صدا خیلی بلند و مزاحم باشد؛ همچنین در اصل این قانون در نماز جماعت کاربرد داشته است، امّا در نماز فرادا نیز رعایت این قانون واجب بوده است که از این مسأله برداشت میکنیم که در اسلام اصل بر نماز جماعت است و نماز فرادا مربوط به زمانی است که دسترسی به جماعت نباشد و مجبور باشیم فرادا بخوانیم. اکنون که همه جا با برق و نور لامپ روشن است، باز هم رعایت این قانون واجب است و اگر کسی عمداً ترک کند نمازش باطل است، چون خدا میخواسته این سنّت زنده بماند و قطعاً زنده نگهداشتن این سنّت نیز فلسفه و فایدهای دارد که ممکن است بر ما پوشیده باشد.
در گذشته گاهی در جنگها به وسیلهی بالا بردن صدا، به نحوی جنگ روانی ایجاد میکردند و باعث ترساندن و مضطرب شدن دشمن میشدند؛ امّا اسلام آلودگی صوتی را در جاهای مختلف و حتّی در جنگ با دشمن نمیپسندد؛ پیامبر اکرم، صلّی الله علیه و آله، در بخشی از سفارشهای اخلاقی خود به ابوذر میفرمایند: ای ابوذر! هنگام تشییع جنازه و موقع جنگ و نیز هنگام قرائت قرآن، صدایت را پایین بیاور[10].
خلاصه و نتیجهگیری
کمیّت جمعیّت ارتباط چندانی به محیط زیست ندارد و آنچه که بسیار مهمتر و تعیین کننده است، کیفیّت جمعیّت است؛ برای حفاظت بیشتر از محیط زیست به جای آنکه به فکر کنترل جمعیّت و کوچک کردن خانوادهها باشیم، باید فرزندان را هرچه بیشتر با آموزههای دینی و سبک زندگی اسلامی آشنا کنیم که یکی از پارامترهای سبک زندگی اسلامی، «بیشتر کردن تعداد فرزندان و کثرت امّت اسلام» است و یکی دیگر از پارامترهای سبک زندگی اسلامی، «آشنا کردن فرزندان با معارف اسلام و تربیت آنها بر اساس احکام اسلام» است که هم در معارف اسلام و هم در احکام اسلام، احترام و قداست ویژه و دستورات زیبایی در زمینهی رعایت حقوق محیط زیست داریم.
برای مطالعهی بیشتر در زمینهی فرهنگ تعامل با محیط زیست از دیدگاه اسلام، مطالعهی منابع زیر پیشنهاد میشود:
1- اسلام و محیط زیست، آیت الله عبدالله جوادی آملی، انتشارات اِسراء قم.
2- درسنامهی حقوق محیط زیست در اسلام، حجّت الاسلام و المسلمین دکتر فهیمی، اداره کل حفاظت محیط زیست استان قم.
3- مفاتیح الحیات، آیت الله عبدالله جوادی آملی، انتشارات اِسراء قم.
_____________________
پینوشتها:
[1]. اصول كافی، كلينى، محمّد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلاميّة، تهران، 1407قمری، چاپ چهارم، ج7، ص57، باب ما یلحق المیّت بعد موته.
[2]. همان، ج5، ص30، باب وصیّة رسول الله و امیرالمؤمنین فی السّرایا.
[3]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسين بن محمّد تقى،مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام، قم، 1408قمری، چاپ اوّل، ج1، ص271، باب 19.
[4]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمّد بن على، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعهی مدرّسين حوزهی علميّهی قم، قم، 1413قمری، چاپ دوم، ج3، ص 557، باب النّوادر.
[5]. وسائل الشيعة،شيخ حرّ عاملى، محمّد بن حسن، مؤسّسة آل البيت عليهم السّلام، قم، چاپ: 1409 قمری، چاپ اوّل، ج15، ص62، باب 16.
[6]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، علّامه مجلسى، محمد باقر، انتشارات كتابخانهی آيت الله مرعشی نجفی، قم، 1406قمری، چاپ اوّل، ج6، ص330، حدیث3.
[7]. نهج البلاغه، خطبهی شماره167، بر اساس شمارهگذاری نسخهی صبحی صالح و مرحوم دشتی.
[8]. نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، حلوانى، حسين بن محمد بن حسن بن نصر، انتشارات مدرسة الإمام المهدی عجّل الله تعالى فرجه الشّريف، قم،1408قمری،چاپ اوّل، ص49
[9]. آیت الله مكارم شيرازى، ناصر، احکام ویژه، انتشارات امام علیّ بن ابیطالب علیهما السّلام، قم، چاپ سوم، 1393شمسی، ص148و149.
[10]. الأمالی، شیخ طوسى، محمّد بن الحسن، انتشارات دارالثّقافه، قم، 1414قمری، چاپ اوّل، ص533، مجلس19.