سلام وقتتون بخیر
من سه سال پیش خواستگاری داشتم که از خدام بود بیاد به خواستگاری ولی وقتی اومد نفهمیدم که چرا جواب منفی بهش دادم بعد از اون روز تا امروز همش دعا میکردم که برگرده التماس خدارو کردم حتی بیست روز پیش که اولین بار بود رفتم کربلا زیارت امام حسین از آقا خواستم که این پسر رو برگردونه. ولی امروز صبح متوجه شدم که رفتن خواستگاری دارن نامزد میکنن از ساعت ۷صبح که فهمیدم قلب تیکه تیکه شده، دارم دِق میکنم احساس میکنم دنیا به آخر رسیده چیکار کنم کمکم کنید؟؟؟
حتی دیشب بیدار شدم که نمازشب به نیت برگشتنش بخونم ولی وقتی بیدار شدم انگار یه نیرویی نزاشت من بلند بشم نماز بخونم.
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه به نظرتان فردی برای ازدواج با شما مناسب بوده و حتی یک بار هم به خواستگاری شما آمده و او را رد کردهاید اما به شدت از این مسئله پشیمان هستید تا جایی که تصور میکنید دنیا به آخر رسیده و موجب ناامیدی شما شده برایم قابل درک است؛ و از اینکه در حال حاضر به فکر راهکار مناسب برای برطرف شدن این نگرانیتان هستید و تلاش میکنید حال شما خوب شود قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
یکی از دلایلی که به شدت حال شما را خراب میکند این است که تصور میکنید این فرد، همسر مناسبی برای شما بوده و اگر با او ازدواج میکردید حتماً خوشبخت میشدید. در مقابل الآن که با او ازدواج نکردید خدایی تاکرده بدبخت خواهید شد. در صورتی که به هیچ وجه از آینده باخبر نیستید.
توجه داشته باشید اگرچه خوب است با فردی که میخواهید زندگی کنید به او علاقه داشته باشید اما حواستان باشد برای یک عمر زندگی فقط عشق کافی نیست اگر ویژگیهای شخصیتی فرد مورد نظر با شما تطابق نداشته باشد هر مقدار هم عاشق او باشید نمیتوانید با او زندگی کنید.
یکی از دیگر از دلایلی که حال شما را خراب میکند این است که فقط به خوبیهای او فکر میکنید و چون شناخت کافی از او ندارید نمیتوانید به بدیهای او هم فکر کنید. مثلاً تصور کنید اگر ایشان خود مهار گری خوبی نداشته باشند اگرچه تمام خوبیها را داشته باشند نمیتوانید با این مورد کنار بیایید؛ یعنی ایشان نمیتواند خواستههای خودشان را مدیریت کنند و دوست دارند سریع به خواستههای خودشان را عملی کنند. آیا واقع اگر ایشان فردی باشد که تعهد به شما نداشته باشد و با خانمهای دیگر هم ارتباط برقرار کند آیا حاضر هستید با چنین فردی زندگی کنید.
البته بنده نمیخواهم بگویم ایشان این گونه هستند ولی عرضم این است که چون شما شناخت کافی نسبت به ایشان ندارید نمیتوانید این موارد را در نظر بگیرید و فقط به خوبیهای ایشان فکر میکنید.
در پایان توجه شما را به فرمایش خداوند مهربان که از همه چیز زندگی آگاه است جلب میکنم.
خداوند متعال میفرماید: عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ »«ممکن است چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید». واقعیت این است که ما خیلی از مواقع خیر و صلا ح خودمان را به خوبی تشخیص نمیدهیم و ممکن است به چیزی علاقه داشته باشیم اما واقع شر ما در آن باشد و حال آنکه حتی فکر هم نمیکنیم شاید این علاقه ما باعث به هم ریختن آینده ما باشد. از خداوند متعال بخواهید هر آنچه که خیر شماست را برایتان رقم بزنند نه فقط آنچه دوست دارید.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.