مدرک سقط شدن حضرت محسن(ع)

17:29 - 1396/12/04

سوال ارسالی مخاطبین:

سلام

می خواستم بدونم اینکه حضرت زهرا حامله بوده و فرزندش به نام محسن در حادثه ی حمله به خونشون سقط شده، درسته؟ دلیل معتبری داره؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/130527

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر ابواحمد توسلی

سلام

حادثه ی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از تلخ ترین حوادث تاریخ اسلام است. حادثه ای که خباثت و خشونت جریان نفاق را بیش از پیش معلوم ساخت. این حادثه با وجود سانسور تاریخ از طرف جریان حاکم، به صورت دقیق ثبت و ضبط گردیده است.

قبلا در ضمن چند پست در سایت رهروان ولایت به این مطالب اشاره کردم:

هجوم به خانه وحی در منابع اهل سنّت
http://www.btid.org/fa/news/58859

در مورد اینکه حضرت صدیقه حامله بوده و فرزندی به نام محسن یا محسّن در شکم داشته و آن حادثه تلخ باعث شهادت آن جناب شده، در منابع روایی و تاریخی مطالبی هست.

در اینجا یک مورد از روایات شیعی را برای شما نقل می کنم:

ابن جریر طبری در کتاب دلائل الامامة این روایت را از امام صادق ع نقل کرده است: وَلَدَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) فِي جُمَادَى الْآخِرَةِ، يَوْمَ الْعِشْرِينَ مِنْهُ، سَنَةَ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِينَ مِنْ مَوْلِد النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ). وَ أَقَامَتْ بِمَكَّةَ ثَمَانَ سِنِينَ، وَ بِالْمَدِينَةِ عَشْرَ سِنِينَ، وَ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِيهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً. وَ قُبِضَتْ فِي جُمَادَى الْآخِرَةِ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ، سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ. وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ‏ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيداً، وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا يَدْخُلُ عَلَيْهَا. وَ كَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) سَأَلَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَشْفَعَ لَهُمَا إِلَيْهَا، فَسَأَلَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَأَجَابَتْ، فَلَمَّا دَخَلَا عَلَيْهَا قَالا لَهَا: كَيْفَ أَنْتِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَتْ: بِخَيْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ. ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا: مَا سَمِعْتُمَا النَّبِيَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ»؟ قَالا: بَلَى. قَالَتْ: فَوَ اللَّهِ، لَقَدْ آذَيْتُمَانِي. قَالَ: فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا وَ هِيَ سَاخِطَةٌ عَلَيْهِمَا.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

حضرت فاطمه س در بیستم جمادی الاخری زمانی که چهل و پنج سال از تولّد پیامبر گذشته بود، به دنیا آمدند. 8 سال در مکه بودند و ده سال در مدینه زندگی کردند. بعد از وفات پدرشان 75 روز زنده بودند. در سه شنبه سوم جمادی الاخری سال یازده هجری از دنیا رفتند. سبب وفات ایشان این بود که قنفذ غلام عمر بن خطاب به فرمان مولایش با قسمت سفت غلاف شمشیرش به ایشان زد و محسّن (فرزند حضرت فاطمه) را سقط کرد. حضرت فاطمه به خاطر همین ضربه شدیداً بیمار شدند و اجازه ندادند هیچ کدام از افرادی که ایشان را آزار دادند به عیادتشان بیاید. آن دو نفر (آزار دهندگان حضرت) که از اصحاب پیامبر بودند، از امیرالمومنین خواستند که شفاعتشان را نزد حضرت زهرا س بکند. حضرت علی ع شفاعتشان را کرد تا حضرت زهرا اجازه عیادت بدهند. حضرت زهرا س هم اجازه دادند که بیایند برای عیادت. وقتی وارد شدند. احوال حضرت را پرسیدند. حضرت زهرا س به آن دو نفر فرمودند: مگر نشنیدید که پیامبر فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است؟ آن دو نفر اعتراف کردند که پیامبر این حرف را زده و آنها شنیده اند. حضرت فاطمه س فرمودند: شما دو نفر مرا اذیت و آزار دادید. آن دو نفر از خانه خارج شدند در حالیکه حضرت فاطمه س از دستشان ناراحت و غضبناک بودند.

دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، ص: 134- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص: 170

این روایت از نظری سندی صحیحه است: 

محمد بن هارون بن موسى‏ (رجال النجاشي، ص79.)- هارون بن موسی (رجال النجاشي ص 439.)؛ محمد بن همام بن سهیل (فهرست‏الطوسي، ص402.)؛ احمد بن محمد بن خالد برقی (رجال النجاشي، ص76.)؛ احمد بن محمد بن عیسی الاشعری (رجال النجاشي، ص93.)؛ عبد الرحمن بن ابی نجران (رجال النجاشي، ص235.)؛ عبد الله بن سنان بن طریف (رجال النجاشي، ص214.)؛ عبد الله بن مسکان (رجال النجاشي، ص214.)؛ يحيى بن القاسم أبو بصير الأسدي (رجال النجاشي، 441.)

روایات بسیار دیگری هم در منابع شیعه وجود دارد که از ذکر آنها خودداری می کنم (فقط این روایت کامل الزیارات را حتما مراجعه کنید: كامل الزيارات، ص 334.)

موفق باشید