مچ پدرم را گرفتم

18:06 - 1395/12/10

سلام. الان که این سوال رو مینویسم حال روحیم به شدت خرابه لطفا جوری راهنمایی کنید که آرامش دورنی هم برسم.

دختری هستم21 ساله که مدتی است خواستگاری دارم که از هر لحاظ خوب است و تقریبا به مرحله نهایی برای قبول رسیده ایم. چند وقت پیش متوجه شدم کسی با گوشی پدرم تماس گرفت و پدرم ریجکت کردن به شدت شک کردم چون اصلا از این اخلاق ها نداشتن. شماره رو برداشتم و پیگیری کردم که قضیه ش مفصله ولی پدرم رو در مقابل عمل انجام شده قرار دادم و ایشون هم اعتراف کرد که برای اولین بار تو زندگی پاش لرزیده و به تحریک یکی از دوستانش و زرنگ بازی خود این خانوم به دام افتاده و سه ماه صیغه بدون مدرک و سند و صیغه نامه بودن با خود خانوم هم که حرف زدم گفت من اصلا دنبال ازدواج با مرد زن دار نبودم و رابطه شون کامل تموم شده ولی تماس های الانشون بخاطر اینه که فکر میکنه حقشه از بابای من پول بگیره و وقتی توسط یه اقایی بهشون پیغام دادم که میخوام به جرم اخاذی ازت شکایت کنم و مکالماتت هم ضبط شده ترسید و با التماس گفت همه چی رو تموم شده بدونید و من واگذار میکنم به خدا تا خودش حق منو بگیره و.... پدرم هم ادم به شدت مذهبی و خدا ترسی هستن و قسم جلاله خوردن به روح پدرشون قسم خوردن به امام حسین قسم خوردن و دست گذاشتن رو قران که پشیمونن و اشتباه کردن و همین اشتباه برای کل عمرشون کافیه حتی گفتن سفر بدون برنامه شون به کربلا برای این بوده که برن توبه کنن و امام حسین رو واسطه قرار بدن که ابروشون نریزه و اشتباهشون بخشیده بشه. من الان نمیدونم باید چیکار کنم از یه طرف واقعا داغون شدم چون حتی نیم درصد هم تو مخیله م نمیگنجید پدرم اینکارو بکنن از طرفی دلم برای مامانم و بی خبریش میسوزه و هر وقت نگاش میکنم گریه م میگیره. از یه طرف دیگه میترسم این قضیه بعد عقدم با خواستگارم لو بره و زندگیم خراب بشه چون این اقا خیلی رو قضیه خانواده حساسن و تاکیدشون اینه از یک خانواده خوب و به سامان زن بگیرن. میخوام ببینم من الان باید پدرم رو ببخشم و رازش رو مخفی کنم؟ به خواستگارم قضیه رو بگم ؟ که مطمئنم اگر بگم قطعا عقب میکشن و حتی اگر سر بسته هم بگم بازم فایده نداره و اونقدر سوال میپرسه که بفهمه قضیه چیه. اگر قبل شروع این خواستگاری میفهمیدم اصلا تو این شرایط خواستگار قبول نمیکردم ولی الان آزمایش خون هم رفتیم و نوبت عقد زدیم. تو رو خدا بگید چیکار کنم الان حس میکنم بدبخت ترین ادم دنیام. یه راهی هم بگین که درونم به ارامش برسه دو شبه نخابیدم همش تپش قلب دارم هیچ کس هم نیست باهاش درد و دل کنم به برادرهام هم میترسم بگم. نمیتونم حرف پدرمو باور کنم و همش فکر میکنم چند وقت دیگه دوباره مرتکب این اشتباه میشن نه برای اینکه ایشون اینکارن فقط برای اینکه من بهش بدبین شدم.امروز از شدت فشار روانی به ذهنم زد برم قرص برنج بخورم خودم رو راحت کنم ولی دلم برای مامانم میسوزه و اینکه داغ من داغونش میکنه. لطفا زود جواب بدین

-------------------------------------

کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامه‌ی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضویت می‌توانید در همین بحث و یا مباحث دیگر انجمن نیز شرکت داشته باشید: http://www.btid.org/fa/forums

http://btid.org/node/105643

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 4 =
*****
تصویر یه دوست

درضمن از پدرتون هم عذرخواهی کنید، هم بابت فضولی و جاسوسی و هم بابت ناراحت کردنش.

تصویر 37
نویسنده 37 در

شما میتونی بارها ازدواج کنی اما میتونی پدرت رو رها کنی بری پدر بخری؟یا پیدا کنی؟؟به اون پسر چه ربطی داره اصلا؟هنوز عقد نکرده اینجوریه وای به حال عقد!یه سری مسائل هیچ ربطی به عروس و داماد نداره و جز اسرار هر خانواده هست.اسرارت فاش کنی فقط باعث تحقیر خودت در اینده میشی و ابروی یه نفر دیگه رو بردی.ابروی مومن از حرمت کعبه ارزشمند تره..و  مولا علی(ع) چه زیبا فرمودند :

ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش نکن. شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی..

موفق باشید

تصویر باران
نویسنده باران در

زندگی را زیباتر ڪن ‌

گاهی با
ندیدن، نشنیدن و نگفتن ...

زندگی فقط مال ما نیست 
به همه تعلق دارد ...

پس زندگی را
برای همه زیباتر ڪنیم....

 

خوشبخت باشید ان شاء الله 

یا ستار العيوب... یا غفار الذنوب...

تصویر آسمان95

دختر تو چیکار کردی؟؟؟؟؟؟

تجسس که کردی؟

میخواهی آبروی بابات رو ببری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جلوی یه پسر غریبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابات که گناه کبیره که نکرده بود

اتفاقا اگر یه نفر آخرتش رو این وسط از دست داده باشه خود شمایی با این تجسسها و سوءظن ها و .....

شما از این ور پشت بوم افتادی

برو دست بابات رو ببوس و ازش معذرت خواهی کن

خیلی راحت هم به فکر عقدت باش

 

تصویر 37
نویسنده 37 در

سلام

حالا انگار طرف قتل کرده!قده خطاش ناراحت باش نه بیشتر!

یه چیزی که تموم شده برا چی شما نقش جارچی رو بازی کنی؟به چه جراتی تو زندگی و روابط شخصی پدرت تجسس کردی؟پدرت خطا کرده تمومم کرده بوده لازم نبوده شما بشی خانم مارپل!

نگران خودتی فقط؟اون پدر که همش اضطراب داره که ابروشو نبری اون مهم نیست!؟اونم ادمه اونم میتونه اشتباه کنه .والا بچه های این دوره زمونه چه جوری شدن وقیح شدن.. ادم از هرچی بچه هست سیر میشه!

حرمتش چرا شکستی؟

#پدر نان داد!اما هیچ کسی نفهمید پدرجان داد تا نان داد!#

 

تصویر فاطمه زهرا68

سلام

درسته پدرتون خطا کرده ولی خطای شما خیلی بزرگتره...شما چطور روتون شد تو روی پدرت وایسی؟ خطا کرده ولی قرار نیست که به شما جواب پس بده..

حالا هم که پشیمون هستن. پس برو با خیال راحت به زندگیت برس .ن زندگی پدر و مادرت رو داغون کن و ن زندگی خودتو.

یا علی

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.

کاربر گرامی قبول کنید که به جای برخورد منطقی با این مسئله، کلا با احساسات درگیر شدید و اگر بابای شما جرقه ای را روشن کرده شما در حال اتش زدن کل زندگی هستید البته خدا را شکر سوالتون را خیلی به موقع و زود مطرح نمودید و انشاالله این قضیه به زودی ختم به خیر می شود و ما هم به خاطر اینکه سوالتون اورژانسی بود خیلی سریع پاسخگویی کردیم. مطالبی را در ذیل مطرح می کنم لطفا با دقت مطالعه کنید.

1- خداوند در قران می فرماید « وَ لاتَجَسَّسوا وَ لایَغتَب بَعضُكُم بَعضاً »(حجرات/12) و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند. خداوند در قران صراحتا از تجسس در زندگی شخصی دیگران ما را بر حذر داشته است اما شما متاسفانه در زندگی شخصی پدرتان جستجو کردید مرحوم کلینى در کتاب کافى در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین نقل مى‏کند که فرمودند: «یا مَعْشَرَ مَنْ اسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یُسْلِمُ بِقَلْبِهِ لا تَتَّبِعُوا عَثَراتِ الْمُسْلِمینَ، فَانّهُ مَنْ تَتَبَّعُ عَشَراتِ الْمُسْلِمینَ تَتَبَّعُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعُ عَثْرَتَهُ یُفْضِحْهُ؛ اى گروهى که با زبان مسلمان شده ‏اید اما دل شما اسلام را نپذیرفته است، از لغزش‏هاى مسلمانان جستجو مکنید، چرا که هر کس تجسّس درباره لغزش‏هاى مسلمین کند، خداوند از لغزش او جستجو خواهد کرد، و هر کس که خداوند از لغزش او جستجو کند، رسوایش خواهد نمود»[1]

از این دست روایات زیاد داریم لذا تجسس شما صحیح نبوده است اما در مورد اینکه پدرتون با اون خانم ازدواج موقت کرده بوده هر چند از لحاظ شرایط خانوادگی مناسب نبوده است اما کار حرامی هم مرتکب نشده است که شما اینقدر ایشون را زیر سوال بردید و طوری مسئله تون را نوشتید که نعوذبالله پدرتون زنا کرده است یا قتلی را مرتکب گردیده است در حالی که بنده خدا از کار شرعی خودش هم نادم هست اما شما دست بردار نیستید.

در مورد بیان مسئله به خواستگارتون عرض کنم به نظر نمی رسد خصوصی ترین مسئله پدرتان به خواستگار شما ارتباط داشته باشد و حتی به فرض محال اگر وی بعدا هم متوجه شود که نمی شود خب این امر اصلا به شما ارتباطی نداشته است و به زندگی شخصی شما مربوط نخواهد بود.

اما در مورد بیان به مادر عرض کنم شما در واقع فریب شیطان را خوردید و شیطان قصد دارد با دست خودت زندگی و خانواده ات را ازت بگیرد و در واقع نوعی خود زنی به حساب بیاد. خواهر گرامی بیان این مسئله به مادرتون فایده ای ندارد و درد وی را دوا نمی کند اما ثمره اش این می شود که خدا نکرده دعواهای طولانی در خانواده رخ بدهد یا اینکه حتی از هم جدا شوند و شما تنها زندگی کنید و شیطان سایه بابا و مامان را از شما کم کند شما استدلال می کنید نمی توانید به چشمان مادرتان نگاه کنید و حس می کنید که مورد خیانت واقع شده اند در حالی که این طور نیست و این وسوسه شیطان هست توجه داشته باشید شیطان راههای مختلفی برای نفوذ دارد همیشه افراد را تحریک به ادم کشی نمی کند بلکه بعضی اوقات از راه دینداری وارد می شود و ابن ملجمی را وادار می کند تا به خاطر کج فهمی از دین قران ناطق و ولی خود را شهید کند. خدا نکرده از انهایی نباشیم که به خاطر جهل خود را در دام شیطان بیاندازیم.

توصیه ما این است شتر دیدی ندیدی و چنان این قضیه را فراموش کنی که انگار نه انگار و در موردش با احدی نیاز نیست صحبت کنید حتی با پدرتون هم لازم به صحبت نیست فکر کنید اصلا چنین داستانی نبوده و شما هم چیزی نشنیدید. و در پایان توکل و توسل به ائمه اطهار راهگشای زندگی تان خواهد بود.

موفق باشید

پی نوشت ها

1- اصول کافى، جلد ۲، صفحه ۳۵۴، حدیث