دختری 21 ساله و دانشجو هستم .چند وقت پیش در مهمانی که داشتیم بعد از سه سال پسر عمه ام رو دیدم .اون 34 سالشه و به خاطر کارش ساکن تهرانه و ما شیرازیم .چند روز بعد از مهمونی بهم اس ام اس داد و احوال پرسی کرد .برام عجیب بود چون روابطمون خیلی با هم رسمیه پیش نمیاد احوال همو بپرسیم .بهم گفت خیلی وقت بود ندیده بودمت ماشاا.. واسه خودت خانومی شدی و بعد از اون چند بار به بهونه های مختلف اس میداد یا زنگ میزد و باهام حرف میزد که در نهایت بهم گفت بهت علاقه دارم و ازت خوشم میاد .منم که حسابی شوکه شده بودم فقط گفتم نمیدونم چی باید بگم .اونم گفت نمیخوام الان هیچی بگی فکراتو بکن بعد جوابمو بده .از اون روز خیلی فکرم مشغوله و چند تا مانع بزرگ میبینم .اول اینکه اون 34 سالشه و تقریبا 13 سال از من بزرگتره .البته ظاهرش اصلا نشون نمیده و هم ظاهر و هم تیپ هم روحیاتش جوانتره.مشکل بعدی تفاوت خانواده هامونه درسته من دختر داییشم ولی ما متوسطیم و بابام یه کارمند سادست. اما اون باباش خیلی وضعش خوبه و در واقع سقف آرزوهای من کف داشته های اونه .سوم اینکه من به پسرای مجرد سن بالا اعتماد ندارم و همیشه تفکرم این بوده پسری که تا این سن مجرد مونده در حالی که شرایط ازدواجو داره پس حتما یه ریگی به کفشش هست خصوصا که تو تهران تنها هم زندگی میکنه از کجا معلوم اونجا چیکارا میکنه و با کیا میگرده.و مورد آخر روابط بدش با خانوادشه .مثلا با باباش اصلا با هم حرف نمیزنن و وقتایی که میاد شیراز میره خونه مادربزرگ و خونه پدریش نمیره و حتی مهمونی هم که خونمون اومده بودن جدا جدا اومدن و اصلا هم با هم حرف نمیزنن و دلیل این اختلاف شوهر عمه رو با پسرش نمیدونیم .
ولی با وجود همه این مسائل تو این چند هفته ای که از پیغامش میگذره هر چقدر فکر میکنم میبینم ازش بدمم نمیاد .در واقع هرچی بیشتر فکر میکنم منم ازش خوشم میاد .بدون اینکه دست خودم باشه خیلی راحت بهش علاقه مند شدم .به نظرتون چیکار کنم .آیا پدر مادرم با این اختلاف سنی موافقت میکنند ؟
پسر عمه بهم ابراز علاقه کرد
13:15 - 1394/03/09
http://btid.org/node/66512
از نظرات و راهنمایی های همه دوستانی که برام وقت گذاشتن ممنونم .هر چند یه تعداد از دوستان مقداری کم لطفی کردن و خیلی راحت در جایگاه قضاوت قرار گرفتن و گفتن به خاطر ثروتش بهش علاقمند شدم .خدمت این دوستان باید عرض کنم که من درسته تو یه خانواده ی متوسط بزرگ شدم ولی پدرم همیشه عزت نفس رو به ما یاد داده و در واقع من خودم بهتر از هر کسی میدونم که پول خوشبختی نمیاره .با این که داشتن یه زندگی خوب و مرفه و ماشین مدل بالا و خونه آرزوی هر آدمیه ولی من طوری بزرگ نشدم که خوشبختی رو در اینها ببینم .دلیل علاقه ی بی منطقم به پسر عمه هم نمیدونم چیه ولی هرچیه پول و ثروتش نیست چون قبل از ایشون هم کسانی با موقعیت مشابه ازم درخواست کردن اگه قرار بود معیارم ثروت باشه که به همونا فکر نکرده جواب مثبت میدادم .
عزیزم اختلاف سنی شما خیلی زیاده وقتی وارد زندگی میشی و اطرافیانت خودت رو میبینی که چقدر شوهراشون سرحال هستن و پشیمون می شی .
ممکنه پسرعمه شما هم جوون به نظر میاد ولی مطمئن باش ایشون الان یه مرد جاافتادس و خیلی متفاوته با یه پسر 25 ساله .حالا بگذرد این همه مدت تنهایی تو تهران زندگی کرده و معلوم نیست چطوری گذرونده .
اگر خودتون نکات مثبت و منفی ایشون ر همه و بزارید کنار هم می بینید نکات منفی شون بیشترن .پول همه چیز زندگی نیست ممکنه یه شبه همه چی بر باد بره ببینید آیا با این وجود هم حاضرید با این آقا ازدواج کنید ؟؟
کافی بود ی پسر بیست و دو سه ساله که تازه درسش تموم میشد میومد خواستگاری این دختر خانم ، صد هزارتا انگ میچسبودن بهش ، چرا چون فقط پول نداره ....
ولی این خانم با این همه شبهه تو ذهنش ، تهش داره علاقمند هم میشه ....
ای تف به این روزگار .....
یه پسر تنها
سن بالا
تو تهران
گویا پولدار
خوشتیپ
خونه هم که بله
+
دخترای شهر فرنگ ......
ترگل و وگل
و....... ( نتیجه گیری با خواننده )
دختر خوب خیلی جو پولدار بودن و خوشتیپی پسر عمت نگیرتت تو 21 سالته و اون 34
این 13 سال تفاوت نیست
این 13 قرن تفاوته
اگه میتونی بعدا مثل یه زن 34 ساله رفتار کنی و به همون انداره هم شعور و عقل داشته باشی مشکلی نیس برو باهاش ازدواج کن
ولی تحت هیچ شرایطی این تفاوت سنی رو دست کم نگیر
و یه چیز دیگه ادم همیشه میتونه توی زندگیش پول بدست بیاره (پول چیزی نیس که بخوای بهش تکیه کنی یه شب ادم پا میشه و میبینه که همهی پولاشو از دس داده و باید دوباره از صفر شروع کنه (نتجربه شخصی بود )
این موردی هم که با خونوادش زیاد رابطه خوبی نداره که اصن جالب نیس ...................................
اصلا
خوشمان آمد
پس موفق باشی احسان برادر
ببینم چه میکنی در اینده
منم میخوام مثل پسرعمه ایشون بشم
با سلام
دوست عزیز اختلاف سنی ای که گفتی واقعا زیاده چون شما تو دوتا دهه ی مختلف زندگی می کنین طرز فکرهاتون باهم فرق داره نوع نگاه هاتون. اگر میبینید در دوره های قبلی این اختلاف سنی به چشم نمیومده به این خاطر بود که تکنولوژی روز به روز ثانیه به ثانیه تغییر نمیکرد .و به تبعش نوع نگاهها عوض نمیشد . ممکنه ایشون در زندگی مشترک افکارتون رو بچگانه بدونه و همه ی تصمیمات زندگی رو خودشون به میل خودشون بگیرن .
مورد دیگه اینکه ایشون خیلی سریع با خودتون ارتباط پیامکی برقرار کردن این مسئله خوب روش تمرکز کنید.
مورد سوم که نمیشه به سادگی ازش گذشت روابط خانوادگی هست.
عزیزم خیلی حواستو جمع کن همین موانعی که گفتی خودش کم چیزی نیست !
تو هیچ شناختی از اون نداری و نمی دونی واقعا چیکار می کرده.تو تحقیق هم که فکر نمی کنم بتونید کاری از پیش ببرید
در ضمن فک کنم شما فقط بخاطر ابراز علاقش دودل هستی! مطئن باش یکی دیگه پیدا میشه که علاقش به تو صد برابره:)
مواظب باش دوستم
ببخشید از کجا مطمئنید یکی دیگه پیدا میشه که علاقش صد برابره?!?!?
13 سال خوب نیست
چه خبره
تو دختر ی تو شور و حال جوونی اون سوخته شده دیگه
از طرفی باید کلی در موردش تحقیق کنی
چون معلوم نبوده تو تهرون چیکار می کرده
انقدر زودوابسته نشوعزیزم سعی کن کمتربهش فکرکنی تا کمتر باخیال پردازی بهش علاقه مند بشی
من اگه جای شما بودم چون 13 سال ازم بزرگتره، اصلا بهش فکرنمیکردم، شماهنوز سنی نداری خیلی موقعیت های بهتر برای ازدواج داری، به نظرمن که بیخیالش بشو به هم نمیخورید
من نمیدونم چرا دخترا با یه حرف یه نگاه یه اشاره یه لبخند و....... احساس وابستگی میکنن ؟ تا وقتی کسی نیومده خواستگاریتون رسمی اونم، احساس خودتونو درگیر نکنین والا به ضرر خودتونه.
اختلاف سنی 13سال خیلیه واقعا...تأمل کنید خیلی بعد تصمیم بگیرید
اختلافش با پدر میتونه دلیل بسیار محکمی داشته باشه دلیلی که پدر یا پسر یکیشون مشکلی بس عظیم داره...
حس خوبی نسبت به این جور مردا ندارم .
بعضیا بدون نگاه و اشاره و لبخند هم وابسته میشن
خب دیگه هم خدا هم خرما که نمیشه . اگه وضعش خوبه بخاطر همینه که سنش بالاست اگه قرار بود هم سن و سال خودت باشه که وضعش این نبود. بهرحال کسی که سنش زیاده یه چند سالی بیشتر مجرد بوده و امکان بدام افتادنشم بیشتره ولی لزومی نداره حتما منحرف بوده از اونجایی که پسر و دختر یه سری ازادیهاشون رو از دست میدن بعد ازدواج ترجیح میدن یه مدت بیشتر مجردی رو تجربه کنن که بین اقایون این بیشتره چون بالا رفتن سنشون خیلی مانع نیست واسشون
فکرکنم بیشتر به شغل و وضعیت مالی و خونه داشتن و تهران زندگی کردنش علاقه مند شدی تا خودش !!!
مسئله مالی رو خوب امدی
با سلام
وی به شما ابراز علاقه کرده و خواستگاری نکرده است و فرق است بین علاقه مندی و قصد ازدواج، اگر وی قصد ازدواج داشت و واقعا به چشم همسری ایده ال به شما می نگریست در اولین فرصت این مطلب را با بزرگترتون در میون می ذاشت نه اینکه شخصا اقدام به ارسال پیام کند!
از طرفی شما هم هیچ علاقه و شناختی از وی ندارید و عامل نا خودآگاهی که شما را تحریک به قبول کردن می کند تنها وضعیت اقتصادی است که در وجود خود به رویا ها می اندیشی غافل از این که سقف داشته های وی شاید نتواند کف خوشبختی را مهیا کند.
خب با توجه به اینکه اختلافشون با پدرشون زیاد بوده شاید خواسته اول نظر دختر و خانوادشو بدونه بعدش اقدام کنه . من هم به ذهنم رسید شاید قصد دوستی داشته ولی با توجه به اینکه طرف تهرانه و مجردی هم زندگی میکنه خیلی راحت میتونه با کسی دوست بشه نیاز نداره بیاد با کسی که شیرازه اونم فامیلش دوست بشه. البته منم فکر میکنم موقعیت پسر تو تصمیم گیریش بی تاثیر نبوده
با سلام و احترام
از اعتماد شما به گروه مشاوران"رهروان ولایت"متشکریم. انشاءالله منشاء خیر و سعادت برای شما باشیم.
1. اختلاف سن
2. اختلاف طبقاتی خانواده ها
3. اختلاف پسر عمه با پدرش
4. سوء ظن به پسر عمه همراه با علاقه ای که دلیلش را نمی دانی؟!
بارها در پاسخ های مختلف عرض کردیم که هر چقدر شباهت‌ها - در عوامل مختلف دخیل در ازدواج - بیشتر باشد، در زندگی تفاهم و سازگاری بیشتر است؛ یعنی به اصطلاحِ علم آمار، رابطه همبستگی بین شباهت ها و تفاهم در زندگی، رابطه مثبت است(روانشناسی هیلگارد، فصل اول، روش همبستگی).
این لینکها را هم مطالعه فرمایید. در صورتی که مشکل حل نشد، در همین پست مجدداً سوال بفرمایید. وفقکم الله