- آیهی 34 سورهی نساء بصراحت، در مورد زنان ناشزه میگوید: مرد میتواند، زن را تنبیه کند. باید گفت: تنبیه، برای خود مراحلی دارد. ابتدا با پند دادن، بعد با قهر کردن و در مرحلهی اخر تنبیه است. البته تنبیه نیز برای خود، شدت و ضعف دارد که حتی اشاره به تنبیه با چوب مسواک شده است و برعکس اگر مردان از این قدرت خود سوء استفاده کردند، زنان بخاطر عدم توانایی به حاکم شرع رجوع کرده و حتی در مواردی تعزیر برای مردان در احکام اسلامی بیان شده است.
خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و میتوان آنرا بعنوان یک نمونهی کوچک از یک اجتماع بزرگ قلمداد کرد. یکی از خصوصیات یک جامعهی مترقی، داشتن یک رهبر و فرمانده و هدایت کنندهی دیگر افراد این جامعه است. پس همانطور که از ملزمات جامعه، رهبری و سرپرست داشتن است، در خانواده نیز نیاز به یک سرپرست و رهبر است. البته منظور از اين تعبير، استبداد و اجحاف و تعدى نيست؛ بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسئوليتها و مشورتهاى لازم است.
علت مدیریت مردان بر خانواده
جایگاه مدیریت در خانواده بعهدهی مرد خانواده و شوهر گذاشته شده است. دلیل این امر را میتوان، بخاطر وجود خصوصياتى که در مرد موجود است، دانست.
الف: ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى سرشار عواطف بيشترى بهرهمند است).
ب: داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر.
مرد میتواند، با قدرت تفکر بينديشد و نقشه طرح كند و بتواند با قدرت جسمی از حريم خانواده خود دفاع کند. بهمین خاطر است که وظیفه و تعهد به پرداخت هزینههای همسر و فرزند به او واگذار شده است.
البته شاید گفت، بعضی زنان این قابلیت را داشته و میتوانند این امور را انجام دهند، قوانین بر اساس نوع افراد نوشته و قرار داده میشود، نه بر اساس تک تک افراد و بر این اساس، مردان نسبت به زنان در این امور آمادگی بیشتری دارند.
نکتهی قابل ذکر اینجا به این صورت است که این امور که به مرد محول شده است، دلیل برتری و بالاتر بودن شخصیت انسانی مردان نیست، چونکه خداوند بصراحت در آیات قرآن ترجیح افراد را در تقوا دانستند. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ [حجرات/13] گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.» البته رئیس بودن و فرماندهی کسی دلالت بر برتری جایگاه او می کند.
با قبول اینکه مردان بعنوان سرپرست و مدیر خانواده هستند و ریاست نیز موجب قدرت میشود، در بعضی از آیات قرآن، مانند سورهی نساء آیه34، دلالت می کند، بر اینکه مردان میتوانند از این قدرت و رهبری خود استفاده کرده و در بعض مواقع زنان را تنبیه کنند.
تعاليم عاليهی اسلام، ارزش فراوانی برای زنان و همسران قائل شده است و در روايات اسلامی نقش زنان بسیار مورد تمجيد واقع شده است.
تا جایی که در همین آیه 34 سوره نساء، زنان صالح را بعنوان حفظ کنندهی منافع شوهرانشان و ناموس مردان معرفی میکنند.
امام جعفر صادق(علیه اسلام) فرمود: «بيشترين خير و برکت ها، در وجود پربار زنان گذاشته شده است.» [1]
البته در میان روایات اسلامی با اینکه زنان را به خیر فروان و ارزش والای آنها اشاره میشود، با این وجود در یک روایتی دیگر از امام صادق(علیه السلام) زنان را به زنان خوب و بد تقسیم میکنند و خوبان آنها از طلا و نقره و جواهرات ديگر بالاتر است و هيچ گونه جواهری در برابر آنان ارزش و بهایی ندارد. [2] بر همین اساس است که در فرمایشات بزرگان، عروج و صعود مردان و موفقیت آنها را در کارها، منوط به زنان خوب بیان می دارند.
تنبیه زنان
با بیان جایگاه و شخصیت زنان، قوانين اسلامی در اين زمينه، ما را متوجه نکتهی حساسی میکند و آن اینکه تنبيه بدنی و آزردن روحی زنان، از جمله جنايت بزرگ خانوادگی شمرده میشود. زنان مانند مردان موجوداتی شريف و عزیزند. بنابراين، کتک زدن برای انسان ها قابل تحمل نيست. و این تا جایی است که در دین مبین اسلام کتک زدن حیوانات، بسیار قبیح و زشت شمرده شده است. در حالی که زنان جایگاهی بس رفیع، بخاطر مقام انسانیت دارند. بر همین اساس، آئين اسلام تنبيه آنان را ممنوع ساخته است.
اما در بعضی مواقع مشاهده میشود که بعضی از زنان، نافرمانی مردان را کرده و در مقابل امورات آنها مطیع نمیباشند، بقول علامه طباطبایی: «زنان نیکو و شایسته، همیشه از شوهران خود اطاعت نموده و خضوع دارند و این به آن معنی نیست که آنها استقلالی در حفظ حقوق فردی و اجتماعی ندارند، بلکه منظور آنست که در امور زناشویی و استمتاع، میبایست از شوهر اطاعت نمایند و همچنین نباید در غیاب شوهرانشان به آنها خیانت کنند.» [3]
پر واضح است که مسائل خانوادگی و خصوصا روابط زن و شوهر دارای، لطافت و ظرافت خاصی است که گاهی بايد، محبت و عشق را در چهره خشم نشان داد و گاهی خشم و قهر را در چهره محبت و دوستی و رعايت حد فاصل ميان اين دو، کار آسانی نيست.
لذا دین مبین اسلام در این موارد مراحلی را در قرآن بیان می دارد:
مرحلهی اول: (پند و اندرز)، زنانی را که از طغيان و سرکشی آنها می ترسيد موعظه کنيد و پند و اندرز دهيد.
مرحلهی دوم: (قهر کردن)، در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آنها دوری کنيد.
مرحلهسوم: «واضربوهن» آنها را تنبيه بدنی کنيد.
شاید سوال اساسی در این جایگاه باشد که چرا به مردان اجازه تنبیه داده است؟
در پاسخ باید گفت که اگر به آیه توجه کنیم، ابتدا با پند و اندرز و سپس با قهر کردن و بی اعتنایی و در مرحلهی آخر، به تنبیه بدنی منجر میشود و این مراحل حتی مورد پذیرش عقل نیز است که در مراتب امر به معروف و نهی از منکر از خفیف به سنگین روی آوریم. و حتی در منابع اسلامی آمده است که این تنبیه نیز، برای خود شدت و ضعف دارد و اگر خفیف کار ساز شد از شدت در تنبیه باید دوری کرد و نباید به لطمات بدنی منجر شود، تا جایی که در منابع روایی، منظور از تنبیه، تنبیه با چوب مسواک است. [4]
برخورد زنان با مردان
حال اگر قرآن برای مردان این مراتب تنبیه کردن زنان را قرار داده است، اما در زمانی که مردان، بد اخلاقی کرده و توجهی به زنان نکنند چه باید کرد؟
در پاسخ باید گفت، یکی از ظرایف آیه 34 سورهی نساء این است که در پایان آیه، خداوند این تذکر را به مردان میدهد که از این سرپرستی خود در قبال خانواده، سوء استفاده نکرده و ظلم و تعدی به خانواده نکنند. حال اگر مردی به این کارها دست زد و از حقوق خود سوء استفاده نمود، چون زن بخاطر نوع قدرت بدنی، توانایی برخورد با مردان را ندارند، در قانون رجوع به حاکم شرع و در خواست تنبیه مرد آمده است. و حتی در بعضی مواقع کار به تعزیر مردان هم کشیده میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص385، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص332، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ، چهارم، 1407 ق.
[3]. طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
[4]. بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان فى تفسير القرآن، ج1، ص367، بنياد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق.