- امروز، امثال موسوی و کروبی و خاتمی را باید تاریخ مصرف گذشته و منقضی به حساب آورد اما تجربه نشان داده است که فتنهها، هر بار با رنگ و لعاب جدید و بازیگران تازهای، رخ نمایی میکنند. الگوی «نه دی» به ما نشان داد که رمز عبور از غبارهای غلیظ فتنه، همراهی با «ولیّ زمان» و «داشتن بصیرت» است
از اول انقلاب -به طور متوسط- هر سال یک انتخابات در کشور، برگزار شده بود و فرآیندهای مختلفِ خود را در کمال آرامش، طی کرده بود؛ افرادی پیروز شدند و عده ای هم رأی نیاوردند؛ طرفداران فرد پیروز، شادی کردند و حامیان افراد بازنده هم غمگین شدند؛ اما هیچگاه قانون را زیرپا نگذاشتند و -به اصطلاح- جِرزنی نکردند!
این بار اما از مدتها قبل، شرایط و مقدماتِ ساختارشکنی را فراهم کرده بودند! تشکیل کمیتهی صیانت از آرا یکی از اقدامات غلطی بود که توسط ستاد میرحسین موسوی انجام شد و بطور واضح، تقلب در انتخابات را به ذهن مردم القا میکرد و زمینهی تردید را به وجود میآورد. نمونهی دیگر، مربوط میشود به خودِ این نامزد مُتمرّد و مجرم که در روز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ -و در حالی که هنوز، انتخابات ادامه داشت و مردم در پای صندوقها در حال رأی دادن بودند- با برگزاری یک مصاحبهی مطبوعاتی، خود را رییس جمهور برگزیده معرفی کرد! دروغ های متعدد و بزرگ در رسانههای مختلف -مخصوصاً شبکههای اجتماعی بینالمللی مثل توییتر و فیسبوک- بر آتش التهابات افزود و غبار فتنه را غلیظتر کرده بود. اینها با ادعای کشته شدن افرادی مثل سعیده پورآقایی، عاطفه امام و ترانه موسوی، سعی داشتند تا سوار بر موج احساسات و عواطف عمومی به اهداف شوم خود برسد. در این میان، اقدام مضحک و -در عین حال- نفرت انگیزِ یکی از سران فتنه، نشان داد که تا چه اندازه، این جماعت، چشم و گوش بسته، عمل میکنند! میرحسین موسوی در مجلس ختم شخصی شرکت میکند که بعدا معلوم می شود زنده است! سعیده پورآقایی دختری بود که ادعا میشد صرفا بخاطر طرفداری از موسوی، دستگیر و به قتل رسیده است اما این دروغ بزرگ، خیلی زود برملا شد.[۱]
مجموعهی این حوادث و اتفاقات، سبب شد تا هیجانات ناشی از فضای انتخاباتی، به جای آنکه در پای صندوق ها بروز یابد در کفِ خیابان بروز کرد و ۹-۸ ماهِ ملتهب را به کشور، تحمیل کرد. البته بخش عظیمی از معترضین -که تحت تاثیر القائات موسوی و حامیان خارجیاش بودند- پس از خطبههای تاریخی و ماندگارِ رهبر معظم انقلاب در ۲۹ خرداد ۱۳۸۸، پی به حقیقت ماجرا بردند و صف خود را جدا کردند اما برخی عوامل معلومالحال یا کج فهم، همچنان درصدد التهاب آفرینی در کشور بودند. روز قدس همان سال، این عده با روزهخواریِ علنیِ خود، ماهیت واقعیِ خود را نشان دادند و سران فتنه همچنان از آنها حمایت میکردند. روز سیزده آبان، روز دانشجو و مناسبتهای دیگر هم با التهاباتی همراه بود اما اوج وقاحت و بیحیاییِ این جماعت، در روز عاشورای سال ۸۸ -که مصادف با شش دی ماه بود- به تصویر کشیده شد.
در حالی که مردم عزادار تهران -طبق معمول هر سال در این روز- غرق در ماتمِ سالار شهیدان بودند، عده ای با سردادنِ شعارهایی موهن و سخیف، دست افشانی، رقص و تخریب اموال عمومی، عملاً حرمت بزرگترین عزای عالَمِ خلقت را شکستند و به مقدسترین موضوعاتِ اسلامی، بیاحترامی کردند. این اعمال شنیع -که میرحسین موسوی، عاملانش را خداجو نامیده بود!- به انضمام تمامیِ حرمتشکنیهایِ ۹-۸ ماه اخیر، سبب شد تا آتشفشان خشم مردم مومن و انقلابیِ ایران اسلامی، فوران کند و داغ دلهای زخمیشان بیرون بریزد. روز ۹دی سال ۱۳۸۸، خیابان های ایران پهناور ما به رودهای خروشانی تبدیل شد که به ماه ها گندافشانیِ فتنه گرانِ خبیث، پایان داد و بساط این حرکت شیطانی را جمع کرد. نهم دی ماه به خود می بالد که برای همیشه، مظهر بصیرت و داناییِ ملت فرهیختهی ایران شد و چشم طمع دشمنان را کور کرد.
امروز، امثال موسوی و کروبی و خاتمی را باید تاریخ مصرف گذشته و منقضی به حساب آورد اما تجربه نشان داده است که فتنهها، هر بار با رنگ و لعاب جدید و بازیگران تازهای، رخ نمایی میکنند. الگوی «نه دی» به ما نشان داد که رمز عبور از غبارهای غلیظ فتنه، همراهی با «ولیّ زمان» و «داشتن بصیرت» است و امروز هم اگر بخواهیم از گذرگاههای پرخطر عبور کنیم راهی جز بالابردن بصیرت خود و جامعه نداریم.
پی نوشت:
[۱] از شركت موسوي در ختم دختری که زنده بود تا ادعاي تجاوز كروبي + فيلم