اثبات حکم فقهی آیه ولایت از منظر علمای اهل سنت و انکار ابن تیمیه

22:14 - 1396/05/10

بزرگانی همچون بیضاوی، نسفی، قرطبی، و دیگران مدعی هستند که این آیه نمونه کاملی از یک حکم فقهی است. و از طرف دیگر علمای شیعه و اهل سنت براساس مبانی فقهی خود می‌کوشند احکام فقهی را از منابع اصیل اسلامی به دست آورند و هر منبعی که مورد قبول آنها باشد حکم فقهی را از آن برداشت کنند، در نتیجه برخی از بزرگان اهل سنت از...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علمای اهل سنت به شان نزول آیه ولایت در خصوص حضرت علی (علیه السلام) تصریح کرده‌اند. ابن تیمیه جزء نخستین افرادی است که با صراحت تمام منکر شأن نزول آیه ولایت نسبت به حضرت علی (علیه السلام) شده است. لذا با طرح ادعای اجماع بر کذب بودن آن، سعی کرده علمای دیگر اهل سنت را با خود همراه کند و نظرات آنان را نسبت به این واقعه مهم تاریخی به طرف خود جلب کند و آنان را از این نظر تبرئه کند، لذا با نگاهی موشکافانه به منابع علمای اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که سخنان ابن‌تیمیه در خصوص نقل نشدن این شان نزول و استخراج حکم فقهی از این آیه توسط علمای اهل سنت، ادعای ابن تیمیه صحیح نیست، بلکه اجماع بر صحت این شان نزول، خصوصاً اثبات حکم فقهی در مورد این آیه وجود دارد.
بزرگانی همچون بیضاوی، نسفی، قرطبی، و دیگران مدعی هستند که این آیه نمونه کاملی از یک حکم فقهی است. و از طرف دیگر علمای شیعه و اهل سنت براساس مبانی فقهی خود می‌کوشند احکام فقهی را از منابع اصیل اسلامی به دست آورند و هر منبعی که مورد قبول آنها باشد حکم فقهی را از آن برداشت کنند، در نتیجه برخی از بزرگان اهل سنت از روایاتی که درباره حضرت علی (علیه السلام) در آیه ولایت آمده است این حکم را استخراج کرده‌اند که عمل قلیل در نماز مبطل نماز نیست. لذا نمونه‌هایی از آنها را برای اثبات عدم ابطال نماز با عمل قلیل از کتب علمای اهل سنت ذکر می‌کنیم تا انکار ابن تیمیه را نسبت به آیه شریفه، بدون دلیل و مدرک را آشکار کرده تا قضاوت بر عهده خوانندگان قرار بگیرد.
در اثبات شان نزول آیه نسبت به حضرت علی(علیه السلام) علمای بزرگی از اهل سنت همچون: ابن عطیه اندلسی، ثعالبی، قاضی ایجی، طبری، جصّاص، سمرقندی، ابن ابی حاتم، ثعلبی، اسفراینی، سورآبادی، ماوردی، میبدی، زمخشری، بغوی، ابن جوزی، فخر رازی، قرطبی، بیضاوی، ابوحیان اندلسی، غرناطی، خطیب بغدادی، نسفی، نیشابوری، و... همه متفق‌القولند که آیه شریفه 55 سوره مائده، شان نزول آن فقط مختص به حضرت علی(علیه السلام) است و این در حالی است که تمام این بزرگان از قرن دوم، سوم تا هشتم هجری قمری می‌زیسته‌اند و در کتاب خود متذکر آن شدند.[1] همچنین افرادی از صحابه مانند: حضرت علی(علیه السلام)، عمار بن یاسر، سلمه بن کهیل، انس بن مالک، ابوذر غفاری، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن سلام، مقداد بن اسود، و دیگران همه اقرار بر این موضوع دارند که حضرت علی(علیه السلام) در حال رکوع انگشتری را به فقیر داد، و این در حالی است که تمامی این افراد از نظر علمای اهل سنت ثقه‌اند.[2] و همچنین افرادی مانند: قرطبی، بیضاوی، نسفی، جصّاص، و دیگران روایاتی را در کتب خود می‌آورند و مدعی هستند که عمل قلیل باعث ابطال نماز نمی‌شود که چند نمونه را از باب ادعای خود ذکر می‌کنیم که عبارتند از:
- در کتاب تفسیر قرطبی، در ضمن نقل شأن نزول آیه شریفه، می‌گوید: «این حکم فقهی از یکی از علمای اهل سنت وارد شده و از کلام خود ایشان نیز پذیرش این فتوا فهمیده می‌شود».[3]
- در تفسیر نسفی وارد شده است که: «آیه دلالت می‌کند بر جواز صدقه دادن در نماز و اینکه فعل قلیل نماز را باطل نمی‌کند».[4]
- در تفسیر بیضاوی در ضمن توضیح آیه شریفه آمده است که: «این ماجرا دلیل است بر اینکه فعل قلیل نماز را باطل نمی‌کند».[5]
- در احکام القرآن نوشته شده است که: «پس همانا بر مباح بودن عمل قلیل در نماز دلالت بر صحت نماز می‌کند و باطل نمی‌شود».[6]
و در نهایت عجیب‌تر اینکه ابن‌تیمیه بعد از نقل ادعای اجماع در کذب بودن روایت‌های فراوان نسبت به شان نزول و مبحث فقهی آن، افرادی مانند ثعلبی را تضعیف می‌کند و نسبت حاطب لیل یعنی هیزم کش را به او می‌دهند، و حال اینکه هیچ یک از بزرگان اهل سنت این اصطلاح را به ثعلبی نداده‌اند.[7] و این اصطلاح حاطب لیل را به کسی می‌گویند که کلام خود را بررسی نمی‌کند و مانند کسی است که در شب هیزم جمع می‌کند و سالم و نادرست را تشخیص نمی‌دهد.[8] در حالی که صفدی، سیوطی، ابن‌خلکان در توصیف ثعلبی اینگونه می‌نویسد که: «ثعلبی مفسر مشهور بوده و در زمان خودش در علم تفسیر یگانه زمان بوده، او حافظ و خبره در عربیت و موثق و صحیح النقل بوده.[9]

پی‌نوشت:
[1]. لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان،ج1 ص305.
[2]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، [1413ق)، ج6 ص319.
[3]. تفسیر قرطبی، محمد بن احمد قرطبی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، (1364ش)، ج6 ص222.
[4]. تفسیر نسفی، عبدالله بن احمد نسفی، انتشارات سروش، تهران، چاپ سوم، (1367ش)، ج1 ص294.
[5]. انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، (1410)، ج2 ص8.
[6]. احکام القرآن، جصاص، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1405ق)، ج6 ص83.
[7]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، منشورات الرضی، قم، (1364ش)، ج1 ص79.
[8]. لسان العرب، ابن‌منظور، دار صادر، بیروت، لبنان، چاپ سوم، (1414ق)، ج1 ص322.
[9]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، منشورات الرضی، قم، (1364ش)، ج1 ص79،89.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 10 =
*****