باور نادرست در اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر

11:00 - 1403/02/25

گام نخست در امر به معروف و نهی از منکر، پس از انکار قلبی، ارشاد و نصیحت شخص خطاکار است، به‌گونه‌ای که باعث اصلاح باورهای نادرست او شود. بی‌تردید الزام و اجبار شخص خطاکار به انجام عمل صحیح، نتیجه معکوس خواهد داشت.

هیچ مسلمانی نسبت به ضرورت و لزوم «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی تردید ندارد. نکته مهم و جالب توجه آن است که شرط اجرای این واجب الهی، وجود حکومت اسلامی نیست؛ بلکه در هر جامعه‌ای که مسلمانان حضور دارند و زمینه اجرای احکام اسلامی فراهم است، باید این حکم اجرایی شود؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتب مختلفی است که عمل به همه این مراتب، نیازمند قدرت حاکمیتی نیست.

البته در جوامع غیر مسلمان در صورتی که همه شرایط فراهم باشد، امر به معروف و نهی از منکر نیز واجب است؛ مانند آنکه خطاکار دارای عذر موجه برای ارتکاب منکر و یا ترک واجب نباشد، اما اگر عذر نداشت، نخست باید او را ارشاد و راهنمایی کرد و سپس اگر مخالفت ورزید مورد امر و نهی قرار داد.[1]

به هر حال، این فریضه الهی نیز مانند واجبات دیگر در اسلام، نیازمند شرایط و فراهم شدن زمینه‌ها است. از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر یکی از احکام اجتماعی اسلام به‌شمار می‌رود و مسلمانان را با یکدیگر روبه‌رو می‌کند، باید در بهترین وضعیت به این واجب عمل شود تا باعث آفت و آسیب نشود.

معمولا یکی از نکات مهمی که آمران به معروف و ناهیان از منکر از آن غفلت می‌ورزند، اصرار مداوم بر انجام معروف و ترک منکر است. به تعبیر دیگر، بر آمر به معروف و ناهی از منکر واجب است اگر ترک معروف یا عمل به منکر را مشاهده کرد، در گام نخست، نسبت به آن منکر تنفر قلبی داشته و سپس به شخص خطاکار تذکر دهد و او را نصیحت و ارشاد کند و بیش از این مقدار وظیفه‌ای ندارد.

آمر به معروف و ناهی از منکر در این شرایط هیچ وظیفه‌ای ندارد که در مورد اصلاح رفتار شخص خاطی پیگیری و اصرار کند. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «به مردم تذکر بده که وظیفه و رسالت تو همین است. تو بر اعمال و رفتار مسلمانان سیطره و تسلط نداری».[2]

این فرمایش خداوند بسیار منطقی و حکیمانه است؛ زیرا کسی که مرتکب گناه می‌شود، در حقیقت، مسیر نادرست را با اختیار و انتخاب خویش برگزیده و گمان می‌کند که انجام آن مشکلی ندارد، بنابراین اندیشه و باورهای چنین فردی دچار اختلال و رخنه شده، پس باید از مسیر نصیحت و ارشاد با او برخورد کرد و نه الزام و اجبار شخص خطاکار بر انجام عمل صحیح؛ چرا که اکراه و اجبار در انجام تعالیم اسلامی بدون فراهم ساختن زمینه‌های فکری، نتیجه معکوس خواهد داد.

وانگهی، سیره معصومان علیهم‌السلام نشان می‌دهد گاهی نصیحت و ارشاد شخص خطاکار نیز می‌تواند نتیجه عکس دهد و آسیب به همراه داشته باشد؛ برخی از شیعیان به محضر امام رضا علیه‌السلام مشرف شده و نسبت به خطا و رفتار نادرست یکی از بستگان آن حضرت اعتراض کردند و گفتند: «چرا این شخص خطاکار را نهی نمی‌کنید؟» امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «او را نهی نمی‌کنم؛ زیرا از پدر بزرگوارم شنیدم که فرمود: «نصیحت در مخاطب احساس ناخوشایندی و تلخی ایجاد می‌کند»».[3]

پس بی‌تردید لازم است که مسئولان و متولیان «امر به معروف و نهی از منکر» تمام جوانب و زوایای این واجب الهی را در نظر گرفته و سپس اقدام کنند تا نتیجه مطلوب یعنی اصلاح جامعه به دست آید.

پی‌نوشت:
[1]. حسینی سیستانی، سید علی، فقه برای غرب نشینان، مسأله 327.
[2]. غاشیه، 21-22.
[3]. صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج1، ص290، صدوق.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****