بررسی نظریه «سهو النبی» شیخ صدوق

09:00 - 1396/12/20

نظریه سهو النبی بین علمای امامیه متروک می باشد و در نگاه موافقان آن با عصمت منافاتی ندارد.

آیا دیدگاه شیخ صدوق مبنی بر سهوالنبی مورد پذیرش اندیشمندان شیعه واقع گردیده است یا نه؟

یکی از مباحثی که در نگاه ابتدایی شبهه عدم عصمت انبیا و ائمه اطهار(علیهم السلام) را در ذهن تداعی می کند، مسئله سهوالنبی می باشد تا جاییکه برخی، مغرضانه و یا از روی کج فهمی این عقیده را به متقدمین شیعه نسبت می دهند و از این رهگذر در صددند به مسئله عصمت خدشه ای وارد کنند. جدا از آنکه مسئله سهو النبی در نظر موافقان آن، منافاتی با عصمت ندارد، اما از بین علمای شیعه فقط مرحوم «شیخ صدوق» و استادش «ابن ولید» قائل به این نظریه هستند. شهید اوّل بعد از آن که حدیث سهو نبی (صلی الله علیه و آله) را ذکر می کند، می فرماید: «این روایت میان طایفه امامیه متروک است، و از علمای شیعه کسی به سهو نبی باور نداشت، مگر «شیخ صدوق» و «شیخ ابن الولید»، و ما گفتار این دو بزرگوار را نادیده می گیریم، زیرا این اخبار با روایات دیگر معارضند...».[1]

مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره بعد از نقل روایت سهو[2]، در ذیل آن این‌گونه به تبیین مسئله سهوالنبی می‌پردازد: «... و البتّه سهو پيامبر خدا(صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله) مانند سهو ما نيست، زيرا فراموشى‏ آن حضرت از جانب خداوند(عزّوجلّ) است‏ و جز اين نيست كه خداوند متعال آن حضرت را دچار فراموشى مي‌سازد تا معلوم شود كه او انسانى است مانند ساير آدميان، و آن حضرت را جدا از خداوند، پروردگار و معبود خويش قرار ندهند، و مردمان هنگامى كه خود دچار فراموشى مي‌شوند با سهو پيامبر حكم آن را بدانند، همچنين سهوى كه ما دچار مى‌‏شويم از طرف شيطان است در حالى كه شيطان بر رسول خدا و امامان (صلوات اللَّه عليهم أجمعين) راه و تسلّطی ندارند‏».[3]

در نقد فرمایش شخ صدوق لازم است این نکات مورد توجه قرار گیرد: اول: آیات زیادی وجود دارد که سهو و خطا را از ساحت انبیا دور می کند؛ دوم: روایات سهو با احادیث زیادی که بر صیانت پیامبر از سهو دلالت دارد معارض می باشد؛ سوم: سند اکثر روایات سهو ضعیف می باشد.

جدای از اشکالات سندی و محتوایی، با دلیل عقلی بر عصمت نیز در سازگاری ندارد؛ چرا که عقل می‌گوید: اعتماد فرع بر عصمت می باشد؛ همانا اعتماد مردم به انبیا و نیز غرض از بعثت آن‌ها در گرو اعتقاد به صحت گفتار و صحیح بودن افعال و عمل‌کرد انبیاست و این مساله، نتیجه عصمت انبیا از هر گونه خلاف و گناه چه در خفا و چه آشکار و نیز عمدی یا سهوی می‌باشد و تفاوتی هم بین گناه یا خطا، قبل یا بعد از نبوت نیست. به عبارت دیگر مردم عادی نمی‌توانند بین کلام وحیانی و امورد عادی و رفتار بشری یک پیامبر تفاوت بگذارند، لذا اگر سهوی در او ببنند آن را به همه امور از جمله امور وحیانی نیز تسری داده و آن اعتماد کامل برای اطاعت از نبی، از بین می‌رود و این با حکمت الهی از بعثت انبیا سازگاری ندارد.

________________________
پی‌نوشت
[1]. وَ هُوَ مَتْرُوکٌ بَیْنَ الْاِمامیّةِ، لِقیامِ الدَّلیلِ الْعَقْلی عَلی عِصْمَةِ النَّبی (صلی الله علیه و آله و سلم) عَنِ السَّهْوِ وَ لَمْ یَصِرْ اِلَی ذالکَ غیر ابن بابویه وَ شَیْخِهِ اِبنِ الوَلید... و َهذا حَقیقٌ بِاالاِعراضِ عَنْهُ، لِاَنَّ الاخْبارَ مُعارِضَةٌ بِمِثْلِها...
ذكرى، شهيد اول، محمد بن مكى‌، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، قم، 1419 ‌ق، ج4، ص10
[2]. رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ الرِّبَاطِيِّ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَامَ رَسُولَهُ ص- عَنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ قَامَ فَبَدَأَ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ ثُمَّ صَلَّى الْفَجْرَ وَ أَسْهَاهُ فِي صَلَاتِهِ فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ وَصَفَ مَا قَالَهُ ذُو الشِّمَالَيْنِ‏ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ رَحْمَةً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ لِئَلَّا يُعَيَّرَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ إِذَا هُوَ نَامَ عَنْ صَلَاتِهِ أَوْ سَهَا فِيهَا فَيُقَالُ قَدْ أَصَابَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ ص.
من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413 ق‏، ج‏1، ص: 359.
[3] . قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ يُنْكِرُونَ سَهْوَ النَّبِيِ‏ ص وَ يَقُولُونَ لَوْ جَازَ أَنْ يَسْهُوَ ع فِي الصَّلَاةِ لَجَازَ أَنْ يَسْهُوَ فِي التَّبْلِيغِ لِأَنَّ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ كَمَا أَنَّ التَّبْلِيغَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ وَ هَذَا لَا يُلْزِمُنَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّ جَمِيعَ الْأَحْوَالِ الْمُشْتَرَكَةِ يَقَعُ عَلَى النَّبِيِّ ص فِيهَا مَا يَقَعُ عَلَى غَيْرِهِ وَ هُوَ مُتَعَبِّدٌ بِالصَّلَاةِ كَغَيْرِهِ مِمَّنْ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ سِوَاهُ بِنَبِيٍّ كَهُوَ فَالْحَالَةُ الَّتِي اخْتُصَّ بِهَا هِيَ النُّبُوَّةُ وَ التَّبْلِيغُ مِنْ شَرَائِطِهَا وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي التَّبْلِيغِ مَا يَقَعُ عَلَيْهِ فِي الصَّلَاةِ لِأَنَّهَا عِبَادَةٌ مَخْصُوصَةٌ وَ الصَّلَاةُ عِبَادَةٌ مُشْتَرَكَةٌ وَ بِهَا  تَثْبُتُ لَهُ الْعُبُودِيَّةُ وَ بِإِثْبَاتِ النَّوْمِ لَهُ عَنْ خِدْمَةِ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَيْرِ إِرَادَةٍ لَهُ وَ قَصْدٍ مِنْهُ إِلَيْهِ نُفِيَ الرُّبُوبِيَّةُ عَنْهُ لِأَنَّ الَّذِي‏ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ‏ هُوَ اللَّهُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ لَيْسَ سَهْوُ النَّبِيِّ ص كَسَهْوِنَا لِأَنَّ سَهْوَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا أَسْهَاهُ لِيُعْلِمَ أَنَّهُ بَشَرٌ مَخْلُوقٌ فَلَا يُتَّخَذَ رَبّاً مَعْبُوداً دُونَهُ وَ لِيَعْلَمَ النَّاسُ بِسَهْوِهِ حُكْمَ السَّهْوِ مَتَى سَهَوْا وَ سَهْوُنَا مِنَ الشَّيْطَانِ وَ لَيْسَ لِلشَّيْطَانِ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ‏ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ. همان،ص360.

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****