ایمان ابوطالب در اسناد تاریخی

18:34 - 1398/01/13

ایمان ابوطالب مورد اجماع شیعیان است، و علمای زیادی از اهل تسنن نیز به آن اعتراف کرده‌اند.

یکی از شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار صدر اسلام ابوطالب، عمو پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، که در مورد ایمان ایشان بین شیعیان و برخی از اهل تسنن اختلاف نظر وجود دارد، در ادامه در ذیل نکاتی تلاش می‌کنیم ایمان ایشان را اثبات کنیم.

1. وجود روایات متعددی از معصومین(علیهم‌السلام) یکی از ادله درون دینی مذهب شیعه برای اثبات ایمان ابوطالب است، که به عنوان نمونه می‌توان به این روایت اشاره کرد:  ابان بن محمود در نامه‌اى به امام رضا(علیه‌السلام) می‌نویسد: «فداى شما گردم من در اسلام ابوطالب شك كردم، حضرت در جواب او نوشت: .... اگر تو به ايمان ابوطالب اعتراف نداشته باشى عاقبت تو جهنم خواهد بود.»[1]
به خاطر این چنین روایاتی است که شیعه اجماع دارد بر این‌که ابوطالب ایمان داشته است.[2]

2. مهم‌ترین ادله‌ای(برون مذهبی) که برای اثبات ایمان ابوطالب وجود دارد قرائن و شواهدی تاریخی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. بر اساس آیات قرآن پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنین حق ندارند که برای مشرکین طلب استغفار کرده و به ایشان محبت داشته باشند[توبه/113] اما پیامبر با ابوطالب این گونه نبوده است، که این مطلب نشان دهنده این نکته است که ابوطالب مشرک نبوده، به عنوان نمونه، زمانی که خبر وفات ابوطالب را به ایشان می‌دهند، ایشان محزون شده و از خوبی‌های وی یاد می‌کند.[3] و برای وی طلب خیر و نیکی می‌کند.[4]

2. از ابوطالب اشعاری نقل شده است که نشان دهنده ایمان وی است، به عنوان نمونه در ابیاتی خطاب به پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «فرزند برادرم! قريش هرگز به تو دست نخواهند يافت، تا روزى كه در زير خاك دفن شوم، دست از يارى تو بر نخواهم داشت به آنچه مأمورى آشكار كن از هيچ چيز مترس، و بشارت ده، و چشم‌ها را روشن ساز، مرا به آئين خود خواندى و مى‏دانم تو راستگو و در دعوت خود امين و درستكارى، حقا كه دين «محمد» از بهترين دين‌ها است» [5]

3. دلیل دیگر را می‌توان از این سخن امام سجاد(علیه‌السلام) برداشت کرد که می‌فرماید: «راستى در شگفتم که چرا برخى مى‏پندارند که ابوطالب کافر بوده است! ... مگر نه این است که در چندین آیه از آیات قرآن از این موضوع منع شده است که زن بعد از اسلام آوردن در قید زوجیت کافر خود نماند و این مسلم است که فاطمه بنت اسد از پیشگامان در اسلام است و تا پایان عمر ابوطالب همسرش بود.»[6]

4. از سوی دیگر، نقل‌های وجود که ابوطالب نه تنها فرزندش امام علی(علیه‌السلام) را از ایمان به پیامبر نهی نکرده است، بلکه به فرزند دیگرش جعفربن ابی‌طالب نیز دستور می‌دهد که به وی ایمان آورد.[7]

5. طلب باران توسط ابوطالب با توسل به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ــ آن هم در زمانی که بزرگان قریش بت‌ها را به عنوان واسطه بین خویش و خدا معرفی می‌کردند ــ می‌تواند یکی از نشان‌های ایمان ابوطالب باشد.[8]

6. بخاری در کتابش روایتی را نقل می‌کند که به طور صریح به ایمان ابوطالب اشاره دارد، در این روایت زمانی که قریش به پیش ابوطالب رفته و سعایت  پیامبر را می‌کنند، ابوطالب در یک جمله می‌فرماید: پسر برادر من هرگز به ما دروغ نگفته است، پس بازگرديد.[9]

7. ابوطالب در آخرین لحظات عمر خویش بزرگان قریش را به پیروی از محمد امین(صلی‌الله‌علیه‌وآله) توصیه می‌کند.[10]

8. ....

ج: در مقابل دلایل متعددی که بر ایمان ابوطالب وجود دارد و ما تنها به چند مورد از آن اشاره کردیم، سه روایت ضعیف السند در کتب اهل تسنن وجود دارد که ابوطالب را مشرک معرفی می‌کند از این‌رو غالب اهل تسنن به ایمان ابوطالب اعتراف کرده‌اند علمای بزرگی مانند: امام حنفي، مالكي، امام ابوطاهر، زيني دهلان، ابي الفدا، ابن اثير، سيوطي، ابي جعفر بلخي و امام قرطبي.[11] حتي عده‌اي گفته اند كه هركس بغض ابوطالب را داشته باشد، كافر است.[12]

که ما در اینجا فقط به گفته «زینى دحلان» مفتى مکه و از علماى بزرگ اهل تسنن اشاره می‌کنیم که می‌گوید: «اشعار ابوطالب دلالت دارد که او قبل از بعثت از نبوت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به وسیله اخبارى که بحیراء راهب و دیگران داده بودند، با خبر بوده است. عمل‌کرد‌هاى ابوطالب نیز بر این مطلب شهادت مى‌دهد که او به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان داشته است، از جمله آن‌ها، وسیله قرار دادن پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) براى طلب باران و خبر داشتن از نبوت او بوده است. این مطلب در روایات بسیار؛ علاوه بر اشعارى که از او نقل شده آمده است.»[13]

 د: در پایان شاید این سوال به ذهن بیاید، چرا ابوطالب ایمان خویش را اظهار نکرد، ابن ابی‌الحدید در این زمینه تحلیل صحیحی ارائه داده و می‌گوید:«اگر ابوطالب ایمان خود را آشکار می‌ساخت حرمت و ابهت خویش را نزد مشرکان قریش از دست می‌داد و نمی‌توانست در مقام سرپرست و رییس قبیله از اسلام دفاع کند.[14] در حقیقت عدم اظهار ایمان توسط ابوطالب تقیه‌ای بوده است برای دفاع از پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اسلام.

ـــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت
[1]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت، ج‏35، ص156.
[2]. شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة الأولي، 1409هـ، ج 8، ص 164.
[3]. البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب، تاريخ بغداد، دار الكتب العلمية – بيروت، ج 13، ص 196.
[4]. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، دار الكتاب العربي -بيروت،الأولى، 1407هـ - 1987م، ج 1، ص 233.
[5]. الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير،تفسير مقاتل بن سليمان، دار الكتب العلمية، بيروت، الأولى، 2003م؛ ج 1، ص 342.
[6]. بحار الأنوار،ج‏35،ص115.
[7]. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا، ج ۱، ص۲۸۷
[8]. الدينوري، أبو بكر أحمد بن مروان بن محمد القاضي المالكي، المجالسة وجواهر العلم، دار ابن حزم، بيروت - 1423هـ - 2002م، الطبعة: الأولى، ج 1، ص 432.
[9]. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله،التاريخ الكبير، دار الفكر، ج 7، ص 225.
[10]. الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ. ج 1، ص 295.
[11]. محمدي اشتهاردي، محمد، زندگي پرافتخار ابوطالب، تهران، پيام آزادي، چاپ دوم، 1375، ص96.
[12]. الراغب الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء،دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م، ج 2 ص 498 .
[13]. زيني دحلان الشافعي، سيد احمد، السيرة النبوية والآثار المحمدية ، دار احياء التراث العربي، بيروت، المطبوعة مع السيرة الحلبية، ج1، ص43.
[14]. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، درر احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.ج ۱۴، ص۷۱ – ۸۳.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 11 =
*****