دلیل ازدواج‌های بسیار امام حسن(ع)

01:41 - 1398/11/26

عمده دلیل ازدواج‌های بسیار حضرت، بر آوردن حاجات مردم نسبت به انتساب یافتن به خاندان رسالت و امامت بود. 

تعدد ازدواج امام حسن علیه السلام

شبهه‌ای در شبکه‌های اجتماعی در مورد ازدواج‌ها و طلاق‌های بسیار امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) توسط دشمنان شیعه ساخته و پرداخته شده که ما در دو مقاله قبلی[1] روایاتی که به آن‌ها استناد کرده بودند را مورد بررسی قرار دادیم و برخی از توجیهات دلالی آن را نیز بیان کردیم. اکنون در این مقاله می‌خواهیم به بهترین توجیه دلالی که صاحب نفحات الازهار آن را آورده است بپردازیم که علاوه بر سازگاری و مطابقت با واقعیت موجود، مستدل و دارای مویدات و شواهد نیز می‌باشد.

وی می‌گوید: «این درخواست خود مردم بوده که دختران خود را به نکاح امام حسن(علیه‌السلام) درآورند؛ چراکه حضرت نوه بزرگ پیامبر و ریحانه الرسول و سید شباب اهل الجنة بود و مردم برای آن‌که با پیامبر نسبتی یابند دختران‌شان را به عقد امام حسن(علیه‌السلام) درمی‌آوردند، به علاوه این‌که از پیامبر روایتی شنیدند که «اهل بیت ایشان جز با اهل بهشت ازدواج نمی‌کنند» و مردم خواهان این ازدواج بودند تا دختران‌شان بهشتی گرددند و مشمول این حدیث شوند. این تبرک و تقرب‌جویی در متن حدیث کافی[2] نیز مشهود است، آن‌گاه که امیرالمومنین(علیه‌السلام) مردم کوفه را از به ازدواج درآوردن دختران کوفی به عقد نکاح فرزندش نهی کرد مردی از طایفه همدان برخاست به حضرت فرمود ما دختران‌مان را به عقد ایشان در می‌آوریم، حال، او اگر بخواهد آن‌ها را نگاه می‌دارد و اگر نخواهد آن‌ها را طلاق می‌دهد. این اصرار نشان از همان تبرک و تقرب‌جویی به پیامبر بوده است».[3]

این توجیه، علاوه بر مویدی که از روایت کافی دارد هرگز بعید به نظر نمی‌رسد، بلکه بسیار احتمالش فراوان است، چراکه مسلمانان ارادت بسیار ویژه‌ای به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داشتند و همواره می‌خواستند به ایشان تقرب بجویند؛ از طرفی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اولاد ذکور نداشت و نسل ذکور ایشان تنها امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) بودند، ولی امام حسن(علیه‌السلام) به خاطر این‌که سبط اکبر و نیز شبیه‌ترین انسان از لحاظ چهره و اخلاق به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود[4]، بیشتر از امام حسین(علیه‌السلام) نزد مردم مورد توجه بود، از این‌رو مردم برای آن‌که به فضیلتِ نسبت سببی با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست یابند، اصرار فراوان به ازدواج دختران خود با امام حسن(علیه‌السلام) داشتند، پس از این جهت، کثرت ازداوج و طلاق امام حسن(علیه‌السلام) هرگز نقص نیست تا عصمتش را خدشه‌دار کند، چون این مردم بودند که ازدواج با حسن بن علی(عليهما‌السلام) را وسيله‌ای برای انتساب به خاندان رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) و کسب شرافت خود می‌دانستند.

شواهد دیگری نیز در منابع تاریخی و روایی موجود است که این توجیه را تایید می‌کند. به عنوان مثال، در تاريخ ابن کثير -از علمای اهل سنت می‌باشد- آمده: بعد از آن‌که حضرت علی(علیه‌السلام) خطاب به مردم کوفه فرمود که به حسن(علیه‌السلام) زن ندهید، زیرا او بسیار طلاق می‌دهد، مردم کوفه در جواب حضرت امیر(علیه‌السلام) گفتند: «به خدا سوگند ای امير مؤمنان اگر [امام] حسن [عليه‌السلام] هر روز از دختران ما خواستگاری كند، هر كسی را بخواهد به ازدواج او در می‌آوريم، زيرا می‌خواهيم فرزند رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) دامادمان باشد».[5]

شاهد دیگر که جالب‌تر و تاییدکننده‌تر است نقل غزالی است. مطابق نقل غزالی -از علمای طراز اول اهل سنت- پس از آن‌که آن مرد کوفی همدانی در پاسخ امیرالمومنین(علیه‌السلام) گفت: «به خدا سوگند هر یک از دختران‌مان را که بخواهد به نکاحش در می‌آوریم، اگر خواست نگاه می‌دارد و اگر خواست رها می‌کند» امیرالمومنین(علیه‌السلام) از پاسخ این‌چنین مردم کوفی، خوشحال و شادمان شده و او را تحسین نمود و فرمود: «لو كنت بوابا على باب جنة      لقلت لهمدان ادخلی بسلام»  یعنی اگر دربان بهشت بودم به قبيله همدان می‌گفتم وارد بهشت شويد.[6]

با توجه به اين مطلب می‌توان گفت: قطعا هدف حضرت از نهی ازدواج امام حسن(علیه‌السلام)، نکوهش امام نبود، بلکه چه بسا آن حضرت  اين كار را با دو هدف انجام داد:
1. می‌خواست به مردم کوفه بفهماند ازدواج‌های مکرر امام حسن(علیه‌السلام) به خواست برخی مردم کوفه است که می‌خواهند نسبت خویشاوندی با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یابند. 
2. توطئه دشمنان مبنی بر تهمت تنوع‌طلبی جنسی به امام مجتبی(عليه‌السلام) را خنثی سازد.

شاهد دیگر این است که طبرانی -از علمای اهل سنت- در روايتی دقيقا به اين مطلب تصريح می‌کند: «محمد بن سيرين می‌گويد: امام حسن(عليه‌السلام) از دختر منصور بن سيار خواستگاری کرد، منصور گفت: به خدا قسم؛ او را به ازدواج تو در می‌آورم در حالیکه می‌دانم تو زود طلاق می‌دهی، ولی اين ازدواج به خاطر اين است که تو از گرامی‌ترين خاندان عرب و دارای باشرافت‌ترين نسب هستی». هيثمی بعد از نقل اين روايت می‌گويد: «روايت فوق را طبرانی نقل نموده و همه راويان آن مورد وثوق‌اند».[7]

شاهد دیگر این است که مطابق روايت ابن سعد و ابن عساکر و ديگر علمای اهل تسنن، هر يک از زنان که امام مجتبی(عليه‌السلام) از آن‌ها جدا می‌شد، دوست‌دار آن حضرت بودند: «وكان لا يفارق امرأة إلا وهی تحبه»[8]. و این دوست داشتن حکایت از آن دارد که این طلاق‌ها به خاطر آزردگی خاطر طرفین از یکدیگر نبوده، بلکه پس از طلاق نیز امام را دوست داشته و از امام رضایت خاطر داشتند. همین شاهدی است بر این‌که ازدواج و طلاق‌شان با امام، تابع مصالحی بوده است که باعث دل‌آزردگی آنان نمی‌شده است. 

بنابراين آنان بودند که می‌خواستند شرافت انتساب به خاندان وحی پيدا کنند و ازدواج با فرزند رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) را وسيله‌ای برای کسب اين افتخار می‌‌دانستند، بنابراين هيچ گونه خرده‌ای بر امام مجتبی(عليه‌السلام) نيست، چراکه عمده دلیل ازدواج‌های بسیار حضرت، بر آوردن حاجات مردم نسبت به انتساب یافتن به خاندان رسالت و امامت بود. 

________________________________
پی‌نوشت: 
[1]. ر.ک: «آیا امام حسن(ع) مطلاق بوده؟»؛ و «آیا امام حسن زیاد ازدواج کرده و طلاق داده؟».
[2]. «حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادِ بْنِ عِيسى، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ عن ابی عبدالله الصادق: إِنَّ عَلِيّاً قَالَ ـ وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ ـ : لَاتُزَوِّجُوا الْحَسَنَ ؛ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ، فَقَالَ: بَلى وَاللهِ، لَنُزَوِّجَنَّهُ وَهُوَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَابْنُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه‌السلام، فَإِنْ شَاءَ أَمْسَكَ، وَإِنْ شَاءَ طَلَّقَ». الكافی، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازی(م۳۲۸ق)، تهران، اسلاميه‏، چاپ دوم، ١٣٦٢ش، ج٦، ص٥٦، متن کتاب.
[3]. نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار في اثبات الإمامة الأئمة الأطهار في الرد علی التحفة الإثنی عشریة، تلخیص: علی حسینی میلانی، 1414ق، ج، ص235، متن کتاب
[4]. أعيان الشيعة، علامه السيد محسن الأمين، تحقيق: حسن الأمين، بیروت؛ دار التعارف، ج1، ص558، متن کتاب.
[5]. «وَقَدْ كَانَ عَلِيٌّ يَقُولُ لِأَهْلِ الْكُوفَةِ: لَا تُزَوِّجُوهُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ. فَيَقُولُونَ: وَاللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَوْ خَطَبَ إِلَيْنَا كُلَّ يَوْمٍ لَزَوَّجَنَاهُ مِنَّا مَنْ شَاءَ ; ابْتِغَاءً فِي صِهْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ». البداية والنهاية، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشی الدمشقی(م774ق)، تحقيق: عبد الله بن عبد المحسن التركی، دار هجر، چاپ اول، 1418ق-1997م، ج11، ص196، متن کتاب.
[6]. «ويقول فی خطبته إن حسناً مطلاقاً فلا تنكحوه حتى قام رجل من همدان فقال والله يا أمير المؤمنين لننكحنه ما شاء فإن أحب أمسك وإن شاء ترك فسر ذلك علياً وقال: لو كنت بواباً على باب جنة ... لقلت لهمدان ادخلی بسلام». إحياء علوم الدين، أبو حامد محمد بن محمد الغزالی(م505ق)، بیروت، دار االمعرفة، ج 2، ص 56، متن کتاب.
[7]. «وَعَنْ مُحَمَّدٍ - يَعْنِی ابْنَ سِيرِينَ - قَالَ: خَطَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ إِلَى مَنْصُورِ بْنِ سَيَّارِ بْنِ رَيَّانَ الْفَزَارِيِّ ابْنَتَهُ فَقَالَ: وَاللَّهِ إِنِّی لَأُنْكِحُكَ، وَإِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّكَ عَلِقٌ طَلِقٌ مَلِقٌ غَيْرَ أَنَّكَ أَكْرَمُ الْعَرَبِ بَيْتًا وَأَكْرَمُهُ نَسَبًا» رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ». مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمی(م807ق)، المحقق: حسام الدين القدسی، قاهره، مكتبة القدسی، 1414ق-1994م، ج4، ص335، ح7764، متن کتاب.
[8]. الجزء المتمم لطبقات ابن سعد، أبوعبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمی(م230ق)، تحقيق: محمد بن صامل السلمی، عربستان، الطائف، مكتبة الصديق، چاپ اول، 1414ق-1993م، ج1، ص302، ح260، متن کتاب؛/
و تاريخ مدینه دمشق، أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر(م571ق)، المحقق: عمرو بن غرامة العمروی، بیروت، دار الفكر، 1415ق-1995م، ج13، ص251، متن کتاب؛/
و البدایة و النهایة، پیشین، ج11، ص198، متن کتاب.

شبهه: امام دوم شعیان فردی تنوع‌طلب بوده که بسیار ازدواج کرده و بسیار طلاق داده است. 

پاسخ: بر فرض قبول این موضوع، دلیل اصلی آن طبق شواهد دیگر، اصرار خود مردم بود؛ چراکه آن‌ها برای کسب شرافت و انتساب به خاندان وحی و تبرک به سید اهل الجنة و ریحانة النبی، دختران خود را به عقد امام حسن(علیه‌السلام) در می‌آوردند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 7 =
*****