بزرگان اهل سنت معتقدند که لعن یزید به خاطر فسق و فجورش جایز است، چرا که به اعتقاد علمای اهل سنت طبق اشعار کفر آمیزی که یزید سروده، از دایره مسلمانی او را خارج میدانند. اما برخی ار افراد مانند ابن تیمیه و ابن کثیر و فرقه ضاله وهابیت از یزید حمایت می کنند و در سخنان خود صراحتاً فسق او را به طوری که لعن او جایز باشد را ثابت نمیدانند.
جواز لعن یزید از نگاه علمای اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علمای بزرگ اهل سنت نهتنها اعمال یزید را نکوهش میکنند، بلکه خشنودی و رضایت او از شهادت امام حسین (علیه السلام) را موجب لعن و نفرین او میدانند. البته شایان ذکر است که برخی از اشخاص جاهل مانند ابن تیمیه و ابن کثیر و فرقه ضاله وهابیت از یزید حمایت میکنند و در سخنان و فتاوای خود نسبت به فسق یزید صراحتاً میگویند که: «لم یثبت فسقه الذی یقتضی اللعن.[1]
فسق یزید طوریکه لعن او را جایز شمارد، ثابت نشده است.» و این در حالی است که تمام بزرگان اهل سنت عقیدهای غیر از این دارند، چرا که معتقدند که فرزندان (حرب)، در حال نابودی اساس دین و دیانت و علم بودند، و این نابودی در زمان خلافت به ناحق معاویه و پسرش یزید به اوج خود رسیده بود، که با هوشیاری امام حسین (علیه السلام) و فدا کردن جانش، برای همیشه تاریخ، دین جدّش را زنده نگه داشت و افکار پلیدشان را محو و نابود کرد. ما در این نوشتار کوتاه به شرح دیدگاههای بزرگان اهل سنت و اعتقادشان درباره لعن و نفرین نسبت به یزید میپردازیم.
ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود پس از بیان حادثه کربلا، صراحتاً یزید را لعن و نفرین میکند.[2]
شبراوی نقل میکند که ابویعلی حنبلی در کتابی تحت عنوان مستحقین لعن به یزید، یزید را مستحق لعن و نفرین میداند و مخالفان او را جاهل و منافق قلمداد کرده است.[3]
شبراوی به نقل از استادش در کتاب خود مینویسد: «اهل تسنن، همگان به کفر حجاج بن یوسف ثقفی حکم کردهاند، در حالیکه بیتردید جنایتهای حجاج، هرگز به پای جنایتهای یزید نمیرسید و او خیلی کمتر از یزید ستم کرده است.»[4]
ابن حزم اندلسی درباره یزید مینویسد: «یزید فردی یاغی است و لعن او نیز جایز میباشد.»[5]
ابن عماد حنبلی در کتاب خود مینویسد: «احمد بن حنبل در مورد لعن بر یزید دو قول دارد، تلویحاً و تصریحاً؛ و همچنین مالک و ابوحنیفه هم تلویحاً و تصریحاً یزید را لعن کردهاند و بعد میگوید: علما متفق القول هستند که جایز است لعن بر کسیکه امام حسین را کشته و به نقل از علامه تفتازانی در کتاب «شرح عقائد نسفیه» بیان میدارد که لعن او را جایز میداند و به آن راضی بوده است.[6]
جاحظ هم بعد از نقل حوادثی مانند: قبایحی که یزید مرتکب آن شده، شهادت امام حسین(علیه السلام)، اسیر کردن دختران رسول خدا، چوب زدن به لب و دندان حسین، تخریب خانه خدا، به وحشت انداختن اهل مدینه و...، آشکارا لعن و نفرین به یزید را بیان میدارد و در آخر میگوید: «یزید از ایمان خارج شده، چرا که او فاسق و ملعون بوده و هر کسیکه از لعن و شتم ملعون خودداری ورزد، خودش هم ملعون است.»[7]
آلوسی ذیل آیه 22 سوره محمد در کتاب تفسیر خود مینویسد: «به عقیده من، یزید خبیثی است که اصلاً به پیامبر اکرم ایمان نیاورد و... کارهایی که او انجام داده، کمتر از انداختن یک برگ قرآن در میان نجاست نیست و این در حالی است که اگر کسی از روی عمد چنین کاری بکند، همه علما به کفر او حکم میکنند و فتوا میدهند، من گمان نمیکنم که حالات و رفتار یزید برای بزرگان از مسلمانان مخفی باشد...»[8]
ذهبی در کتاب خود به نقل از عبدالمغیث حنبلی که از مدافعان یزید است، مینویسد: «حاکم و خلیفه عصرش از او سؤال کرد که چرا برای دفاع از یزید کتاب نوشتی؟ او در جواب گفت: من با این کار فقط خواستم، لعن خلفا را از سر زبانها قطع کنم و اگر لعن خلفاء و حکّام فتح الباب شود، دیگر چیزی باقی نخواهد ماند...»[9]
عبدالرحمان جامی درباره موضعگیری معاویه در برابر حضرت علی (علیه السلام) میگوید: حق در آنجا بهدست حیدر بود و جنگ با او خطا و اشتباه و منکر بود، و بعد در ادامه اگر چه لعن اهل قبله را به سختی قبول میکند، اما درباره یزید توقف نمیکند و در حضور دیگران او را لعن میکند و منکرین لعن بر یزید را هم لعنت میکند.[10]
تفتازانی در کتاب خود اینطور مینویسد: «والحق ان رضا یزید بقتل الحسین... لعنه الله علیه و علی انصاره و اعوانه.[11] حق این است که رضایت یزید به قتل و شهادت حسین عقیده قلبی اوست، ... لعنت خدا بر او و یاران و کمک کنندگانش باد.»
علامه دهلوی در حاشیه کتاب «حسن العقیده» و همچنین در کتاب تحریر الشهادین بعد از اسم یزید، (علیه ما یستحقه) مینویسد: «این کلمه کنایهای است از برای لعنت یزید، چرا که کنایه بلیغتر و رساتر از صراحت است و در ادامه میگوید، یزید مستحق بیش از لعن و نفرین است؛ ... غضب و لعنت خداوند بر او باد و خداوند برای او عذاب بزرگی را آماده کرده است.»[12]
ابن صباغ مالکی در کتاب خود بعد از گزارش شهادت واقعه کربلا، یزید را کافر میخواند و لعن او را جایز میداند.[13]
در آخر و حسن ختام این نوشتار سخن فضل الله بن روزبهان خنجی از بزرگان اهل سنت را بیان میکنیم که چه زیبا میگوید: بار خدایا! درود و صلوات و سلام بفرست بر امام حسین (علیه السلام) که لقب او شهید است، و شهید کسی است که در میدان جنگ و معرکه کفار کشته میشود، حسین شمشیر غیرت و حمیّت را در دین بر علیه جباری به مانند یزید برکشید و در مقابل او ایستاد و در دفع او سعی و تلاش و اجتهاد فرمود، تا اینکه مظلومانه به شهادت رسید.[14]
پینوشت:
[1]. فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، اللجنه الدائمه، دارالموید، ریاض، عربستان، (1424ق)، ج3 ص297.
[2]. مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، تهران، ایران، ص120.
[3]. الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص67. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. الاتحاف بحب الاشراف، ص65. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. المحلی، ابن حزم اندلسی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج11 ص98. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1399ق)، ص81. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. رساله بنیامیه، جاحظ، انتشارات الاهرام، قاهره، مصر، (1406ق)، ص1-3.
[8]. روح المعانی، آلوسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ذیل ایه 22 سوره محمد، ج26 ص73. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، (1412ق)، ج21 ص161. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. مقامات جامی، نظامی باخزری، نشر نی، تهران، (1383)، ص166.
[11]. شرح عقائد نسفیه، تفتازانی، مکتبه الکلیات الازهریه، قاهره، مصر، (1987م)، ص18. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[12]. تحریر الشهادین، علامه دهلوی، گنج لکهو، چاپ اول، کراچی، پاکستان، (1256ق)، ص98-98.
[13]. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، دارالحدیث، قم، ایران، تحقیق سامی عزیزی، ص189-159.
[14]. وسیله الخادم الی المخدوم، فضل الله بن روزبهان، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، (1372ش)، ص24.
مکاتب اهل سنت
مباحث کلامی