موضوع : ماجرای عبرت آموز قاضی قوم بنی اسرائیل
در ادامه داستانهای عبرت انگیز از جهان پس از مرگ و تجسم اعمال در برزخ بیان شد ، در این جلسه به داستان دیگری می پردازیم .
ابو حمزه ثمالی از امام محمدباقر علیه السلام نقل می کند قاضی در بنی اسرائیل بر اساس حق بین بنی مردم قضاوت می کرد. او در لحظات پایانی عمر به همسرش گفت : بعد از اینکه مردم مرا غسلم بده و کفنم کن و روی مرا با پارچه ای بپوشان .
زن طبق وصیت همسرش عمل می کند بعد از مدتی بر اثر دلتنگی برای همسرش پارچه را از روی صورت همسرش کنار می زند و با صحنه وحشتناکی روبرو می شود. می بیند کرمی دماغ و دهان شوهرش را مثل قیچی پاره پاره می کند با دیدن این صحنه که اصلا هم از شوهر ش انتظار نداشت چون قاضی عادلی بود بلافاصله روپوش را می گذارد . هنگام دفن دوباره نگاه به صورت همسر خود می کند و می بینید که بینی و دهانش سالم است.
برایش سوال می شود چرا همسرش به این بلا دچار شده است. شب همسرش را در خواب می بیند می گوید از دیدن این صحنه ترسناک شدید ؟ همسرش می گوید : بله
قاضی می گوید حالا پرده از این سر برمیدارم . زمانی که قضاوت می کردم دیدم برادرت با کسی برای شکایت به نزد من آمد . من در دلم خدا خدا می کردم حق با برادرت باشد و مجبور نشوم علیه او حکم دهم و موجبات دعواهای خانوادگی شود . پس از بررسی و شنیدن ماجرای دعوا دیدم حق با برادرت می باشد و در دلم خدا را شکر کردم که حق با برادر ت بود . آن تصویر که تو دیدی گوشه ای از عذاب من بخاطر فکری بود که از ذهنم گذشت که آرزو کردم کاش حق با برادرت باشد[1]
منبع :فروع کافی ج7 ص410
خلاصه سخنرانی استاد شوشتری در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/5/25