در روایات خبر ورود برخی از انبیاء را در سرزمین نینوا میدهد که هر کدام به نحوی از مصائبی که در آینده بر سر سالار شهیدان و اهل بیت گرامیشان در این سرزمین اتفاق میافتد، آگاه شده اند و با شنیدن آن مصائب محزون شده و اشک از دیدگانشان جاری شده است.
آیا حدیثی درباره ورود حضرت اسماعیل علیهالسلام به سرزمین کربلا وجود دارد؟ در صورت وجود روایت، سندیت و اعتبار دارد؟
وجود روایت در منابع
روایتی به این مضمون ذکر شده است که روایتی مرسل میباشد. مرسل به روایتی گویند که نام راوی در سند آن روایت ذکر نشده باشد. علامه مجلسی در بحار الانوار این چنین نقل آورده است: «حضرت اسماعیل علیهالسلام گوسفندان خود را بر لب فرات میچرانید. چوپان آن حضرت به او خبر داد: از فلان مکان به بعد، گوسفندان دیگر از این رودخانه آب نمیآشامند! اسماعیل علیهالسلام دست به دعا برداشت و از سبب این موضوع جویا شد. جبرئیل نازل گردید و گفت: ای اسماعیل! این موضوع را از خود گوسفندان جویا شو؛ زیرا دلیل این خودداری را برایت خواهند گفت. اسماعیل علیهالسلام از گوسفندان پرسید: چرا از این آب نمیآشامید!؟ گفتند: خبردار شدیم که یکی از فرزندانت که نوه حضرت محمّد است در اینجا با لب تشنه کشته خواهد شد، ما نیز چون از این ماجرا اندوهناکیم از این مکان، آب نمیآشامیم! اسماعیل علیهالسلام در مورد قاتل امام حسین علیهالسلام نیز پرسید، گوسفندان گفتند: همان کسى است که اهل آسمانها و زمین و عموم خلائق او را لعنت خواهند کرد. اسماعیل علیهالسلام هم گفت: پروردگارا! قاتل امام حسین علیهالسلام را لعنت کن.»[1]
اعتبار سند روایت
باید دانست که علامه مجلسی رحمتاللهعلیه در کتاب شریف بحار الانوار سعی در جمع آوری همه روایات چه معتبر و چه غیرمعتبر را داشته است. ایشان این روایت را بدون ذکر منبع و سند نقل کرده است که از دیدگاه دانش حدیث، درمورد چنین روایتی معمولا سکوت میشود و آن را با سایر روایات میسنجند و اگر با چنین مضمونی روایات دیگری موجود باشد این روایت مرسل مؤید آن روایات معتبره میشود. مانند «گریه حضرت موسی علیهالسلام بر مظلومیت امام حسین علیهالسلام، اهانت به اهل بیت ایشان و چرخاندن سرهای مبارک شهدا در شهر.»[2]
محتوای روایت
اما صرف نظر از سند، ممکن است به ظاهر برخی اشکالات محتوایی نیز در آن دیده شود؛ مانند:
1. دور بودن مکان کربلا از محل زندگی اسماعیل علیهالسلام،
2. کسب دانش یک پیامبر از حیوان،
3. و یا این که اگر در آن منطقه (کربلا) هیچ جنبده و انسانی آبی نیاشامد و غذایی نخورد در حال حاضرهیچکس نباید در آن منطقه زنده مانده باشد؟!
در پاسخ به سوال اول میگوئیم:
باید گفت که شرح جزئیات زندگانی 124 هزار پیامبر در دسترس ما نیست تا بدانیم که حضرت اسماعیل علیهالسلام در طول عمر شریف خود به عراق و کربلا مهاجرت کرده است و یا خیر! و میتوان احتمال هجرت ایشان را داد و نمیتوان به صراحت آن را رد کرد.
در پاسخ به سوال دوم میگوئیم:
میتوان گفت که در قرآن کریم خداوند برای متنبّه کردن و یا بیان حقایقی به پیامبران خود از روشی استفاده کرده است که یک موجود ضعیفی مانند مورچه و یا هدهد در مقام نصیحت و یا اطلاع رسانی از نادانستههای یک پیامبر قرار میگیرند. در واقع این خود یک روش تربیتی است که خداوند در مقام آموزش و رشد انبیاء به کار میگیرد.
علاوه بر آن، این یک روشی عملی است که با آن میتوان غرور را سرکوب کرد. درسی که از این شیوه گرفته میشود همان است که از کلام گهربار مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام فهمیده میشود که به متن گفتار گوینده دقت داشته باش نه به این که چه کسی آن را بیان کرده است و میفرماید: «خُذ الحكمَةَ حَيثُ كانَتْ وَ انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال؛[3] حكمت را هر جایی که باشد فرا بگير و نگاه كن به آنچه که گفته ميشود نه به گوينده سخن.»
در پاسخ به سوال سوم میتوان گفت:
در متن محتوای این حدیث و سایر روایات نیامده است که به غیر از آن گوسفندان مورد نظر موجودی دیگر حق خوردن و آشامیدن در آن منطقه را نداشته باشد و این مورد، خلاف قانون طبیعت است که خداوند برای ادامه حیات موجودات قرار داده است. اما بر این مورد دلیل خاصی مترتب است و شامل سایر موجودات نه در آن زمان و نه در زمان های دیگر نمیشود. سوال این است آیا گفتگوی سلیمان و مورچه در سوره نمل امری همیشگی بوده است؟ این مورد نیز از همین قبیل است و خداوند در مقام بیان مصیت های وارده کربلا به پیامبر خود بوده است و آب نخوردنِ گوسفندان مقدمه ای برای درک مصایب واقعه عاشورا توسط «اسماعیل ذبیح الله» بوده است.
گریه انبیاء بر اباعبدالله
در روایات زیادی عنوان «بکاء علی الحسین» آورده شده است که برخی از علماء کتابهایی در این زمینه نوشته اند که این احادیث را گرد هم آوردهاند که گریههای انبیاء بر سالار شهیدان را نیز بیان میکند و بسیاری از آنها دارای سند صحیح و معتبر میباشند. به عنوان نمونه کتاب «البکاء علی الحسین» نوشتهی آیت الله شیخ «محمد سند» می باشد.[4]
جمع بندی
بنابراین روایت مرسله مذکور میتواند موید سایر روایات معتبره باشد هر چند سند آن ذکر نشده است. از لحاظ محتوایی نیز در ظاهر دارای اشکالاتی است اما با تأمل در آنها همگی رفع میشوند.
پینوشت:
1. بحار الانوار، علامه مجلسی، محمدباقر، ج 44، ص243-244، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق
2. معالی السبطین، ج1، ص 186.
3. غرر الحكم و درر الكلم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1366، ص 58.
4. https://b2n.ir/y26035.
آن چه از منابع اسلامی و روایات معصومین سلام الله علیهم در مورد سرزمین کربلا فهمیده میشود ویژگیهای خاصی است که تقریبا برای کمتر مکانی بیان شده است. گویا خداوند متعال برای پیامبرانش از عظمت و حقیقت کربلا و مصائب آن پرده گشائی میکند تا حسین علیهالسلام را به عنوان بنده خالص خود بشناساند. گریههای انبیاء الهی با ورود به این سرزمین مقدس نشان از عظمت واقعه عاشورا است.