در فصل اول سریال اسرائیلی و صهیونیستی «تهران»، انتظار مخاطب این است که نتیجه جنگ اطلاعاتی و عملیاتی بین سپاه و موساد، در نهایت به نفع اسرائیل رقم بخورد؛ اما اینگونه نبوده و این اطلاعات سپاه است که پیروز میدان میشود.
در فصل اول سریال اسرائیلی و صهیونیستی «تهران»، انتظار مخاطب این است که نتیجه جنگ اطلاعاتی و عملیاتی بین سپاه و موساد، در نهایت به نفع اسرائیل رقم بخورد؛ اما اینگونه نبوده و این اطلاعات سپاه است که پیروز میدان میشود. علاوه بر این در سکانسهای مختلف، تصویر سیاهی از موساد به نمایش گذاشته میشود که برای اهداف خود حاضرند جان شهروندان بیگناه ایرانی، حتی آنهایی که با موساد همکاری داشتهاند را، بگیرند. همچنین این تصویر سیاه برای مخالفان داخلی جمهوری اسلامی نیز صادق است و برای مخاطب این سؤال اساسی به وجود میآید که «چرا اسرائیل باید سریالی بسازد و خودش را زیر سؤال ببرد؟!». آیا سازندگان « سریال تهران » ابله بودهاند که بارها در سریال تهران خودزنی کرده و یا تصویر مثبت و پیروزی از سپاه به نمایش گذاشتهاند؟! آیا واقعا همانطور که کارگردان این سریال اظهار داشته، « سریال تهران » یک فیلم بیطرف و بدون سیاستورزی است؟
در ادامه تنها به چند نمونه از این موارد اشاره میکنیم:
* فراز کمالی بهعنوان مأمور ارشد اطلاعات سپاه عاشق همسرش و دوستدار خانواده نشان داده میشود. وقتی موساد همسر فراز کمالی که برای مداوای سرطان به فرانسه رفته را گروگان میگیرد، او به فرمانده موساد میگوید: «جنگ هم قواعدی دارد.» فرمانده موساد میگوید: «یعنی شوهر تو هیچوقت قواعد را زیر پا نمیگذارد؟» همسر فراز کمالی جواب میدهد: «روزی که به شوهر من بگویند زن دشمنت را گروگان بگیر، او آن روز از کارش استعفا میدهد.» همچنین وقتی فراز کمالی برای نجات همسرش با زیرکی پدر تامار را به ترکیه کشانده و او را برای معاوضه با همسرش گروگان میگیرد، درنهایت که اسرائیل حاضر به معاوضه نمیشود، پدر تامار را زنده گذاشته و آزادش میکند. علاوه بر این برخلاف تصویری که رسانههای صهیونیستی از زن ایرانی میدهند، ما شاهد تصویری از یک زن بروز و روشنفکر از همسر فراز کمالی هستیم. او به زبان فرانسه تسلط دارد و به حجاب مقید نیست و در خارج از ایران بهکلی روسری از سر برمیدارد.
* در قسمت دوم، موساد برای لو نرفتن تامار، شوهر ژیلا قربانیفر را که یک شهروند معمولی ایرانی و بیربط به مسائل سیاسی و نظامی بوده را میکشد و او را قربانی منافع خود میکند.
* در قسمت پنجم مسعود تبریزی نیز که با موساد همکاری داشت و هر کاری برای موفقیت موساد انجام داده بود چنانچه در دیالوگی فرمانده ارشد موساد میگوید: «بسیاری از مأموران اسرائیل جانشان را مدیون تبریزی هستند»، اما به دلیل اینکه او حاضر نشد خانواده خود را در ایران رها کرده و به ترکیه برود، توسط موساد به قتل میرسد.
* کریم که از مخالفان سرسخت حکومت و لیدر دانشجویان مخالف است، در قسمت ششم به هویت تامار شک میکند و گمان میبرد تامار نفوذی اطلاعات سپاه بین آنها است و با تامار و میلاد سر این موضوع درگیری فیزیکی پیدا میکند. نیروی پشتیبانی موساد وارد صحنه شده و بدون وقفه کریم را نیز به قتل میرسانند.
* میلاد پس از کشته شدن کریم با دخالت و حمایت تامار زنده میماند. موساد برای همکاری او را شکنجه و مورد ضرب و شتم قرار میدهند؛ و در آخر نیز با کمک تامار که رابطه احساسی با او پیدا کرده است، از دست موساد فرار و نجات پیدا میکند.
* در قسمت پایانی یکی از نیروهای عملیاتی و پشتیبانی ایرانی موساد به نام محمد، به میلاد میگوید: «همکاری من با موساد به خاطر عشق به اسرائیل یا پول نیست. به خاطر خودمونه. این آخوندها قشنگترین کشور دنیا رو داغون کردن.» درست است کارگردان با این دیالوگ قصد تخریب حکومت ایران را دارد اما به این نکته توجه نداشته که این دیالوگ از زبان کسی است که در طول فیلم، کریم و افراد بیگناهی دیگری را کشته و قصد کشتن میلاد را نیز داشت. چگونه فردی میتواند ادعای نجات ایران را داشته باشد که هموطنان بیگناه خود، حتی آنهایی که مخالف حکومت ایران هستند را میکشد؟!
* موساد برای تحت فشار گذاشتن پرهام (مهندس شرکت برق)، با دعوت او به خانه میلاد، تامار مخفیانه از مواد کشیدن او فیلم میگیرد و وقتی او از همکاری برای نفوذ به شرکت برق امتناع میکند، او را تهدید به ارسال فیلم به رئیس اداره برق، او را راضی به همکاری میکنند. پرهام به خاطر این رفتار موساد به تامار میگوید: «شما سنگ ملت رو به سینه میزنید و میگویید مخالف رژیم هستید، بعد میآیید از من زورگیری میکنید. شما دقیقا عین آن سپاهیهای جنایتکار هستید. هیچ تفاوتی با مأموران رژیم ندارید». (در این سکانس مأموران پشتیبانی موساد آماده هستند درصورتیکه کار بهخوبی پیش نرود وارد صحنه شده و پرهام و میلاد را نیز بکشند.)
* موساد بعد از لو رفتن هویت تامار برای میلاد، او را برای ادامه همکاری زندانی و تا سرحد مرگ شکنجه میدهند و تصمیم دارند بعد از پایان عملیاتشان او را نیز بکشند.
* سریال تهران مخالفان داخلی جمهوری اسلامی را افرادی عیاش، معتاد و فروشنده مواد مخدر و روانگردان و بهصورت کلی چهرهی سیاه و مخدوشی از آنها به نمایش میگذارد.
* در پایان نیز عملیات اسرائیل با شکست مواجه شده و در قسمت آخر مخاطب درمییابد که این اطلاعات سپاه بوده که بر موساد اشراف اطلاعاتی داشته و یاعن بهعنوان یکی از فرماندههای مهم موساد و مافوق تامار، نفوذی اطلاعات سپاه در بین موساد بوده است.
با ما همراه باشید تا در قسمت بعدی نقد « سریال تهران » جواب این سؤالات و دلیل این تناقضات و خودزنیها را موردبررسی قرار دهیم.
ادامه دارد...