علل شکست برنامه ششم توسعه

12:51 - 1401/05/11

شاید بتوان یکی از علل شکست برنامه ششم توسعه را عدم توازن بین برنامه تدوین شده با توان اجرایی دولت تدبیر دانست که البته پُر بی‌راه هم نیست.

با بررسی برنامه ششم توسعه در سال 95 می‌بینیم مسائل اصلی و چالش های کشور طی این برنامه در چند موضوع کلان دسته بندی شده است:

1. ناترازی بودجه که موجب به وجودآمدن معضل وابستگی بودجه به نفت و بالا رفتن هزینه‌های جاری دولت شده است.
2. مسئله آب و محیط زیست که باعث ایجاد معضلات ریزگردها، فرونشست زمین و خشکسالی گردیده است. 
3. بهبود محیط کسب و کار، اصلاح نظام بانکی و مالیاتی به واسطه ترغیب به سرمایه‌گذاری.
4. مقابله با آسیب‌های اجتماعی، از جمله موضوع جمعیت، نظام خانواده و آموزش و‌ پرورش. 
5. ضرورت بهینه سازی مصرف انرژی به واسطه طرح‌هایی برای مقابله با هدررفت انرژی و همزمان با آن، افزایش تولید انرژی برای تامین انرژی مورد نیاز کشور و حتی صادرات.
6. تکمیل خطوط اصلی ترانزیتی و کریدورهای بین‌المللی ضرورت نقش آفرینی جدی‌تر ایران در عرصه تجاری و بین‌المللی.
7. آمایش سرزمینی و مزیت‌های منطقه‌ای و ملی برای تدوین برنامه توسعه صنعتی متناسب.

با این چشم انداز علی لاریجانی برنامه ششم توسعه را به دولت حسن روحانی ابلاغ کرد(1)؛ برنامه‌ای که از همان ابتدا نیز منتقدانش چند اشکال اساسی بدان وارد می‌دانستند، و چالش‌های برنامه ششم توسعه را به چند دلیل ناکارآمد خوانده بودند:

1. ناهماهنگی با اسناد فرادستی
2. نامشخص بودن مبنای مجوزگیری
3. بی‌توجهی به ملاحظات آینده شناختی
4. مشخص نبودن اولویت‌ها و تناسب چالشهای اساسی اقتصاد

با نگاهی به پیش بینی‌های برنامه ششم و میزان تحقق آنها می‌بینیم که ظاهرا، منتقدان بیش از برنامه نویسان و مجریان برنامه ششم توسعه بر اوضاع کشور احاطه داشتنه و انتقادات واقع بینانه‌ای را مطرح کرده بودند. با رو به پایان بودن زمان اجرای برنامه ششم توسعه که در سال 96 ابلاغ شد، بررسی‌ها نشان می‌دهد پس از گذشت تقریبا 5 سال از اجرای برنامه ششم، ما نه تنها به اهدافمان نرسیده‌ایم، بلکه در برخی موارد پسرفت نیز داشته‌ایم.

طبق برنامه قرار بود رشد سالانه ارزش افزوده نفت %7 باشد، اما این مقدار به %-6.5 کاهش یافت، این روند منفی در بخش ساختمان (%-1.3)، حمل و نقل (%-0.43) و تولید ناخالص (%-5.9)  هم به چشم می‌خورد.

طبق ارزیابی دیوان محاسبات %70 احکام و اهداف متصور شده در برنامه ششم توسعه محقق نشده است.(2)

برنامه ششم توسعه

با نگاهی به تجریبات 30 ساله‌ی اخیر اجرای برنامه‌های توسعه، شاید بتوان گفت 3 علت عمده موجب به ثمر نرسیدن طرح‌های توسعه در کشور شده است. 

اول؛ عدم توجه به ثبات
به‌نظر می‌رسد باتوجه به تلاطم اقتصادی کشور، آنچه بیش از رشد اقتصادی باید مورد توجعه مسئولان قرار بگیرد، ایجاد ثبات اقتصادی است؛ چه این‌که قدم اول رشد، ثبات است. مادامی که هنوز دولت نتوانسته ارزش پول ملی و سایر مولفه‌های تاثیرگذار مانند حجم نقدینگی، سودبانکی و... را به ثبات برساند، اساسا ورود به مقوله رشد، غیر معقول خواهد بود. با نگاهی به میزان تحقق تمام برنامه‌های 5ساله از اول تا ششم می‌توان بر این مدعا صحه گذاشت. لذا ثبات اقتصادی در اولویت تصمیمات باید قرار بگیرد.

دوم؛ عدم نظارت سخت‌گیرانه بر اجرای قوانین
هرچند ظاهرا سازمان برنامه و بودجه مسئول نظارت بر روند پیشبرد اهداف برنامه‌های کلان کشور است، اما از آنجا که نظارت بر بودجه جاری و عمرانی کشور نیز در این سازمان متمرکز است، عملا روی تحقق اهداف کلی و بلند مدت کمتر توجه دارند. به بیان دیگر در حقیقت گره زدن بودجه و برنامه، عملا کارایی این سازمان را از بین برده و از ریل اصلی خود منحرف شده است. هرچند اخیرا سازمان برنامه و بودجه مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری، مسئول نظارت بر برنامه هفتم شده است، اما به‌نظر می‌رسد بسیار زودتر از این باید فکری برای این مسئله می‌شد.

سوم؛ مشکل اساسی کشور عدم وجود بانک آماری جامع برای تدوین یک برنامه نویسی در سطح کلان و بلند مدت.
این امر موجب تصمیم گیری‌های موازی و گاهی متضاد شده است. از سوی دیگر از آنجایی که معمولا با عوض شدن دولت‌ها، تفاوت نگاه‌های سیاسی، روند برنامه‌ریزی را دستخوش تغییرات شدیدی می‌کند که صدمات شدیدی را به بخش اقتصاد وارد می‌کند، لذا ضروری به نظر می‌رسد که یک نهاد مستقل متشکل از متخصصان میان رشته‌ای با بررسی همه‌ی جوانب مسئول تدوین و تهیه یک برنامه کلی باشد.

در پایان ذکر دو نکته می‌تواند جالب توجه باشد:
اول؛ طبق نظر کارشناسان، برنامه ششم توسعه اساسا برنامه واقع‌بینانه نبوده است؛(3) چه این‌که هدف‌گذاری‌ها باید مطابق با توانمندی‌ها و زیرساخت‌های موجود درکشور باشد و همان‌گونه که رهبر انقلاب فرمودند: آرمان‌گرایی بدون دیدن واقعیات، به خیال‌پردازی و توهم منجر خواهد شد. البته باید میان واقعیات و آنچه که تلاش می‌شود به عنوان واقعیات القا شود، تفاوت قائل شد.(4)

دوم؛ برخی معتقدند برنامه‌ها واقع‌بینانه بوده است، اما تحریم‌ها موجب عدم بازدهی مناسب شده است. در پاسخ باید بیان داشت اتفاقا تحریم‌ها خود بخشی از واقعیاتی است که متصدیان امر باید در تهیه برنامه آن را در نظر می‌گرفتند.

تاکید رهبرانقلاب بر محور قرار دادن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برای تدوین سند چشم ‌انداز پیشرفت کشور نیز از همین باب است، چه اینکه ایشان فرمودند: «اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند؛ هم آسیب‌‌پذیری‌اش کاهش پیدا کند؛ یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که "همیشگی" و به "شکل‌های مختلف" خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.»(5)

برخی نیز یکی دیگر از علل شکست برنامه ششم توسعه را عدم توازن بین برنامه تدوین شده با توان اجرایی دولت تدبیر دانست که البته پُر بی‌راه هم نیست.

پی‌نوشت:
1. تسنیم  https://b2n.ir/k99202
2. تسنیم https://b2n.ir/u55493
3. اعتماد https://b2n.ir/z59849
4. رهبرانقلاب دیدار با دانشجویان 1392/5/6
5. رهبر انقلاب دیدار با اعضای هیئت دولت ۱۳۹۱/۰۶/۰۲

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****