آیا دشمن شکست خورده است؟

15:27 - 1401/07/21

گرچه جمهوری اسلامی به یاری مردم توانست بازهم پشت دشمن را به خاک بمالد، اما این بدان معنا نیست که جامعه از این هماورد زخمی بر نداشته‌ است .

جمهوری اسلامی

این سوال که در حوادث اخیر، «آیا دشمن شکست خورد؟» از آن رو مهم است که نگاه و مسیر انقلاب را در ادامه راه می‌تواند تحت تأثیر قراردهد. با رصد رفتاری دولت‌های متخاصم، می‌بینیم که آنها هم می‌دانستند؛ امروز جمهوری اسلامی آنقدر قدرتمند هست، و باتوجه به اغتشاشات 88 و98، آنقدر تجربه دارد که در میدانی این‌چنینی کمر خم نکند.

با بررسی وقایع اخیر می‌توان هدف اغتشاشات را در این برهه در سه موضع تقسیم‌بندی نمود:

اول) هزینه تراشی بسیار بالا با تزریق خشونت در اعتراضات اجتماعی

شیوه جریان‌های برانداز همواره در هر نوع حرکت اعتراضی در کشور، سوق دادن آن به اغتشاش و تحرکات خشن بوده، تاجایی که بدنه نظام را مجبور به واکنش امنیتی نسبت به اعتراضات مدنی نمایند. این اتفاق موجب می‌شود، اعتراضات مدنی مسالمت آمیز که باعث تخلیه هیجانات و بیان مشکلات بوده همواره با شکست مواجه شود و به مرور جامعه را به سمت انفجار سوق ‌دهد.

در واقع دشمن می‌خواهد با این حربه از ایجاد اعتراضات مسالمت آمیز که منجر به افزایش همدلی و درک متقابل مشکلات میان مردم و مسئولین می‌شود، جلوگیری کند تا با انباشت مشکلات و تزریق این مفهوم که هر اعتراضی توسط حکومت سرکوب می‌شود، باعث ایجاد سوءتفاهم در جامعه خواهد شد. شکل‌گیری سوء تفاهم یعنی ایجاد یک گسل و دیوار میان مردم و دولت.

دوم) ایجاد دو دستگی در میان جامعه

همواره یکی از راهبردهای دشمن به هم زدن همدلی و وحدت جامعه بوده است. جامعه‌ای که دچار اختلاف شود، ضربه پذیر خواهد شد، خصوصا اگر این اختلاف با نفرت همراه باشد.

سوال اینجاست؛ دشمن بدون تردید می‌داند که اگر خشونت از حد بگذرد، توده مردم از صف آنها جدا خواهد شد اما چرا در اتفاقات اخیر، بدین شکل خشن و بی‌محابا عمل می‌کند؟

ازآنجا که خشونت نمایش عمق نفرت است، هر چه این نمایش عمیق‌تر باشد، این توهم که نفرت اجتماعیِ زیادی وجود دارد را نیز بیشتر در ذهن مردم تلقین می‌کند و موجب شکل‌گیری دوقطبی‌های کاذب در جامعه خواهد شد و این خود بستر افزایش ناامنی در جامعه را فراهم خواهد کرد؛ برای نمونه می‌توان به خبر قتل دو نفر توسط یک دختر 17 ساله به دلیل هیجان ناشی از نفرت کاذب، درجریانات اخیر اشاره کرد.

سوم) قبح شکنی ارزش‌های جامعه

ارزش‌های جامعه ضامن بقای آن و تنظیم کنندۀ رفتارهای اجتماعی و صورتگر هویت جمعی یک جامعه هستند. خدشه بر ارزش‌ها در واقع خدشه بر هویت جمعی یک ملت و موجب بی‌هویتی جامعه آن خواهد شد. پر واضح است که جامعه بی‌هویت به سادگی توسط دشمن بلعیده خواهد شد؛ بعلاوه همین ارزش‌های جامعه مرجع قضاوت در خصوص رفتارها و اختلافات می‌تواند باشد.

برهمین اساس، اگر ارزش‌های یک جامعه دچار خدشه شده و تفاهم جامعه در خصوص آنها از بین رود، پایگاهی برای حل اختلافات وجود نخواهد داشت. وقتی مرجعی برای ارجاع به آن و حل اختلافات وجود نداشته باشد، جامعه از هم گسسته شده و تضعیف خواهد شد و ناگفته پیداست که چه سرنوشت شومی انتظار ملتی تضعیف شده را می‌کشد.

آنچه در اغتشاشات اخیر شاهدیم، از آتش سوزی قرآن، جسارت به مساجد و تکیه‌های سیدالشهدا، آتش زدن پرچم مقدس ایران تا جسارت به ناموس مردم و کشیدن چادر از سر زنان، همگی در واقع حمله به ارزش‌های جامعه ایرانی بوده و خدشه بر آنها آثار خطرناکی در جامعه به جای خواهد گذاشت.

خلاصه، گرچه جمهوری اسلامی به یاری مردم توانست باز هم پشت دشمن را به خاک بمالد، اما این بدان معنا نیست که جامعه از این هماورد، زخمی بر نداشته‌ است. اگر فکری به حال ترمیم آنها نکنیم، همین زخم‌ها، حیات کل جامعه را به خطر خواهند انداخت.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 1 =
*****