تهاجمی از جنس نرم با هدفی مشخص و ابزاری متفاوت، گاهی در دستور کار دشمن قرار میگیرد. این نوع از عداوت، صفآراییهای متفاوتی را به صحنه میکشاند.
تهاجم از هر شکل و نوعی، اثری جز تخریب ندارد. آنچه متغیر است، حجم تخریب است. گاهی تهاجم نظامی است و ابزار آن موشک است و پهپاد زمانی هم تانک و اسلحه سبک و سنگین به کار تهاجم نظامی میآید؛ اما گاهی تهاجمی از جنس نرم و غیرسخت با هدفی مشخص و ابزاری متفاوت در دستور کار دشمن قرار میگیرد. این نوع از عداوت، صفآراییهای متفاوتی را به صحنه میکشاند. ما دیگر آتش و دود نمیبینیم، خبری از زخم و جراحت در میانۀ میدان نیست؛ که شاید هم باشد!
در این نوع از جنگ و جدال آنچه ابزار است، بُرد محدودی ندارد و میتواند حتی از قلب جبهۀ خودی شلیک شود و بر همان جبهه آوار گردد.
صحبت از رسانه است؛ ابزاری که هزینۀ تأمین آن را حتی دشمن نمیپردازد؛ بلکه تهیۀ آن نیز برعهدۀ خودمان است. ما در هر نقطهای از جغرافیا، گرای دقیقی به رادار دشمن داده و خود را عملاً در تیررس او قرار دادهایم.
کسی که در این وضعیت است دو شکل از واکنش را میتواند داشته باشد؛ یکی اینکه منفعلانه در این وضعیت، خود را بدون هر دفاعی آماج هر نوع تیربارانی قرار دهد و دیگر اینکه انفعال را به حالتی فعال بدل کند و در روندی مبتنی بر دفاع و مقابل به مثل، اقدامی در خور را در پیش بگیرد.
توان رسانه در حدی است که فضای جبهه را میتواند در ابهامی تاریک فروبرده و دشمن را دوست و دوست را دشمن نشان دهد؛ به عبارتی دقیقتر، چاشنی آتش رسانه، فتنهانگیزی است.
مقام معظم رهبری در بیان ماهیت فتنه میفرمایند: «فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند و برای فریب دادن مردم بیاورند. (بیانات در دیدار با مردم استان گیلان هشتم دی ماه 1389)
فتنهانگیزی رسانه در عصر حاضر و به خصوص در حوادث اخیر، بر پایۀ یک جامعهشناسی دقیق اتفاق میافتد؛ به این معنی که ابتدا دست به ذهنیتسازی برای مخاطب میزنند و سپس بر اساس آن وقتی ذهن را آمادۀ پذیرش یافتند، شروع به بمباران اطلاعات غلط و بیپایه و اساس میکنند؛ نمونۀ آن، حادثهای است که در زندان اوین رخ داد. افراد بدون تحلیل واقعیت و آنچه رخ داده است، فریب القائات غلط دشمن را خورده و آن را جنایتی از سوی ماموران امنیتی تلقی کردند، در صورتی که واقعیت چیزی غیر از این بود؛ نتیجهای که از این عملیات نمایان میشود، تلفاتی است که از جنگهای فیزیکی غمبارتر و تأسفآورتراست.
بنابراین مخاطبی که در این شرایط قرار میگیرد و بدون ذرهای دغدغۀ دفاع، تمکین محض را در پیش میگیرد، در حقیقت به پیاده نظام دشمن تبدیل شده و برای او میجنگد.
نمونههای زیادی را این روزها میتوان دید: عدهای که واقعیت و آنچه هست را از دید این رسانهها فاجعه تلقی میکنند، کشته شدن افراد بیگناه توسط عُمال سعودی و آمریکایی را جنایت از طرف نیروهای امنیتی میبینند، دروغپردازیهای این رسانهها را وحی منزل و صداقت محض میپندارند و با اشارهی رسانههای معاند همچون عروسک خیمهشببازی در جهت انجام خواستههای دشمن برمیآیند. در حقیقت، اینها همان جامعه هدف تهاجم رسانهای هستند.
بنابراین شناسایی بهموقع اهداف و انگیزۀ جبهۀ دشمن تکلیفی است که علاوه بر اینکه کار تشکیلاتی نیاز دارد، خود افراد نیز باید تکبهتک در این زمینه مجهز باشند و برای مصونیت خود در فضای فتنه، تدبیر بیاندیشند.