فیلم "همه چیز، همه جا، به یکباره" برنده اسکار 2023 شد. این فیلم هرآنچه از ایدههای خانوادگی و روابط بین افراد را که در سرتان میگذرد در خود جای داده است و تمام دنیا را در یک خانواده خلاصه میکند.

"همهچیز همهجا به یکباره" یک فیلم کمدی-درام پوچگرایانه آمریکایی محصول سال ۲۰۲۲ به نویسندگی و کارگردانی دانیل کوان و دانیل شاینرت است. در این فیلم میشل یئو، استفانی شو، جاناتان کی کوان به ایفای نقش پرداختهاند. داستان فیلم دربارهٔ یک زن چینی-آمریکایی است که توسط خدمات درآمد داخلی حسابرسی میشود و متوجه میشود که باید با نسخههای جهان موازی خود ارتباط برقرار کند تا از یک موجود قدرتمند از تخریب چندجهانی جلوگیری کند. این فیلم به عنوان «چرخش هرج و مرج ژانر» توصیف شدهاست، که شامل عناصر فیلمهای هنرهای رزمی، علمی تخیلی، فانتزی، اکشن و پویانمایی است.
از آنجاییکه جهانهای موازی و چندگانه، تبدیل به یکی از فرضیات علمی و هیجانانگیز بشر شده است، بهتبعیت از آن شرکتهای فیلمسازی محال است از آن بگذرند و نهایت استفاده و بهرهبرداری از آن را نبرند! به بیانی این فیلمها مشغول عادت دادن مخاطب به این نوع از فضاسازی و ایدهپردازیها هستند. فیلم "همه چیز همه جا به یکباره"، اثری از جهانهای چندگانه است که با لمس دنیای مارول، ماتریکس، سینمای کوبریک و اودیسهی فضاییاش و غیره، نمایشی شلوغ را ترتیب داده است.
فیلم "Everything Everywhere All At Once"، از آن دسته آثاری است که فرم و محتوای متفاوتی را نسبت به یکدیگر تجربه میکنند. اثری که ظاهری اکشن دارد و بهدنبال یک ناجی میگردد؛ و درونمایه و محتوایی که بهسمت تفکراتی ریشهای میرود. حال سؤال اینجا است که فیلم چقدر توانسته بین قالب و تفکری که بهدنبالش بوده تعادل ایجاد کند و اثری هوشمند و متفکر را تحویل دهد؟
ایولین بههمراه همسرش یک خشکشویی را در کالیفرنیا اداره میکند. تنشها در زندگی او زیاد است و در همین حین به یکسری مشکلات مالیاتی برمیخورد. شوهرش وایموند درخواست طلاق داده و دخترش جوی نیز از ایولین دوری میکند. او در آسانسور سازمان حسابرسی با نسخهای دیگر از وایموند روبهرو میشود که از ایولین تقاضای کمک دارد و به او میفهماند که کلید رهایی از شر و هرجومرجی که در جهانهای چندگانه بهوجود آمده خودش است. هستهی مرکزی فیلم، ایولین و جوی هستند، کسانی که روابط سردشان با یکدیگر، باعث بهوجود آمدن هرجومرج در جهانهای چندگانه شده و حال قرار است که سیاهچالهی دوناتی جوبو همه چیز را نابود کند. جوبو برای پایان دادن به رابطهی شکستهی خود با مادرش قصد دارد که همه چیز را به ویرانی بکشاند، به بیانی ایولین دلیل است و جوبو معلول.
فیلم با پلانی از یک آینه شروع میشود، قابی خانوادگی و خاطرهانگیز که با مچکات سریعاش به فضایی درهم و آشفته، از همان اول دنیای خودش را نمایان می کند و به تماشاگر میفهماند که باید منتظر چه چیزی باشد و محتوا، خانواده، عشق، آرامش، روابط و غیره را نشانه گرفته است. همه چیز همه جا به یکباره، نیازمند نگاهی متفاوت است و اگر بخواهیم فیلم را موشکافانه بررسی کنیم باید از پوستهی قالب و شکل آن رد شویم، چراکه فیلم در بطن خود رویهای بسیار متفاوت را نسبت به ظاهرش میپیماید.
این نمایش در اعماق و هستهی مرکزی خود به یک درام خانوادگی وفادار است و کمکم تبدیل به اثری علمیتخیلی میشود که بر مفهوم فرضیههای مجازی سوار شده و با اکشن پیش میرود. این فیلم، نمایشی جاهطلبانه با تفکراتی تشویشبرانگیز است که هرآنچه را در سر داشته در قالب یک کمدی سیاه به حرکت درمیآورد. ترومای بین نسلی، رویاها، ناامیدیها، روابط بین والدین و فرزندان، مهربانی، محبت، خانواده، امید، پوچی، تنهایی و... اموری هستند که Everything Everywhere All At Once بهشان میپردازد. ممکن است که تماشاگر در نگاه اول خود را در میان روایت یک اثر علمیتخیلی با نسخههای متعددی از آدمها ببیند اما جهانبینی فیلم بهسمت موضوعاتی زمینی و انسانی رفته است.
فیلم هرآنچه از ایدههای خانوادگی و روابط بین افراد را که در سرتان میگذرد در خود جای داده است و تمام دنیا را در یک خانواده خلاصه میکند. همه چیز همه جا به یکباره، برخلاف ظاهر خشن و پرُ سروصدایش، سرشار از صمیمیت و عاطفه است و یادگیری دوست داشتن را به تماشاگر دیکته میکند. فیلم تاکید دارد که «همه چیز» را آنگونه که است باید پذیرفت. ایولین، دخترش جوی را نمیتواند بپذیرد، به همسرش محبت نمیکند و هنوز هم از پدرش ناراحت است. فیلمساز در اینجا برای به چالش کشیدن جهانبینیاش فرضیهی جهانهای موازی را با داستاناش همراه میکند، اما این همهی ماجرا نیست و مخاطب برای درک فیلم باید از این سطح عبور کند.
ادامه دارد...