یک کارگردان اولی که سوژه ای ناب را به نازل ترین شکل ممکن به تصویر کشیده است... دوباره شهید منصور ستاری
هادی محمدپور کارگردان فیلم هایپاور جزو فیلمسازان اول جشنواره فجر است. او که پیش از این در حوزه فیلم کوتاه فعالیت میکرده است در نخستین تجربه فیلمسازی به سراغ یک فیلم جنگی رفته و از رشادتهای پدافند هوایی اصفهان در دوران ۸ سال دفاع مقدس صحبت کرده است .
داستان نقش پدافند هوایی ارتش در عملیات والفجر هشت و طرح ابتکاری شهید منصور ستاری. هایپاور دومین فیلم با موضوع زندگی حرفهای شعید منصور ستاری است. فیلم منصور ساخته سیاوش سرمدی که در جشنواره سیونهم حضور داشت هم به زندگی و فعالیتهای این شهید والامقام میپردازد.
وقتی درباره یکی از فرماندهان شاخص جنگ قرار است به فاصله ای کم، فیلم دومی ساخته شود، پس از پرسشی که در ذهن ما شکل میدهد، این تصور را به وجود میآورد که لابد فیلم دوم خیلی شاخصتر بوده که توجیهی برای این "تکرار" شده است.
حال تصورش را بکنید که برعکس شود. یعنی فیلم دوم، از فیلم اول به مراتب ضعیف تر باشد. درباره فیلم «های پاور» (داستان زندگی فرمانده شهید، منصور ستاری) که در بخش رقابتی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، شرایط اینچنین است.
فیلم البته به مقطع دیگری از زندگی شهید ستاری میپردازد، متفاوت از آنچه که در فیلم پیشین («منصور») به تصویر کشیده شده بود اما گذشته از اینکه اصل موضوع هم تفاوت چندانی نمیکند و توجیهی محسوب نمیشود، کیفیت کار به گونهای است که پرسشهای متعددی را پدید میآورد؛ چرا درباره یک شخصیت از میان فرماندهان همان ارتش که کمتر به فرماندهانش در سینما پرداخته شده و گزینههای متعددی برای فیلمسازی دارد، یک شخصیت در دو فیلم تکرار میشود؟ آیا کارگردان اثر تواناییهای فنی لازم را داشته اما شرایط بهگونهای بوده که در آفرینش یک اثر کیفی مطلوب ناموفق شده است؟ ناظران کیفی طرح چه کسانی بودهاند و مسوولیت خود را چگونه به انجام رسانده اند؟ و....
«های پاور» از فیلمنامهای متوسط برخوردار است، چراکه بخشی از آن در چارچوب اتفاقهای واقعی بوده و بخشی برمبنای خلاقیت. دیالوگنویسی ها متوسط اما نحوه بیان آنها توسط بازیگران، از نقطه ضعفهای فیلم محسوب میشود. در کل، بازیگردانی فیلم چه در ارتباط با بازیگران حرفهای و چه نابازیگران آن، زیر حد استاندارد است. علاوه بر این، پرسشهایی هم وجود دارد مبنی بر اینکه آیا در انتخاب اتابک نادری (برای نقش شهید ستاری) صرف تشابه چهره و با توجه به پیشینه نوع بازیگری اش برای نقش یک چهره کاریزماتیک معنوی، انتخاب درستی بوده است؟ آیا از تواناییهای ذاتی و حرفهای علیرام نورایی (برای نقش خلبان شهید عباس بابایی) به درستی استفاده شده است؟
در حوزههای فنی نیز این پرسش و نکته وجود دارد که آیا تنها با نمایش کالبد هواپیماهای جنگی و چند جلوه ویژه معمولی، توان رقابت با رقیبانی چون آمریکا را داریم؟
اما همه این پرسشها زیر این پرسش کلی تعریف میشوند: چرا «های پاور» اینگونه ساخته شد؟