فیلم سینمایی "استاد" به کارگردانی سید عماد حسینی در جشنواره چهل و یکم به جنبش me too پرداخته است
عماد حسینی با فیلم "استاد" در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. او روایتی دراماتیک و دلهرهآور از جنبش می تو در ایران ارائه داده است. در این مطلب نگاهی به متن و حواشی فیلم "استاد" پرداختیم.
فیلم "استاد" به کارگردانی سید عماد حسینی و تهیهکنندگی بهروز افخمی در جشنواره فجر حضور پیدا میکند. این فیلم اولین تجربه کارگردانی عماد حسینی است و در ژانر اجتماعی قرار میگیرد. او که پیش از این فیلم تهران، خانیآباد، ۱۳۶۶ را در کارنامه هنری خود داشته است، موفق به دریافت جوایزی نیز بابت این اثر شده است. محمد حسین مهدویان بهعنوان مشاور کارگردان فیلم استاد در کنار حسینی حضور دارد.
خلاصه داستان فیلم "استاد"
فیلمنامه این اثر را پیام لاریان و عماد حسینی نوشتهاند و برداشت آزادی از نمایشنامه اولئانا اثر دیوید ممت است که ماجرایی ملتهب و اجتماعی را بررسی و به نمایش میگذارد. آنطور که از فضای فیلم مشخص است عماد حسینی در اولین تجربه به سراغ سوژه ملتهب و روز رفته است و درباره تجاوز یک استاد نقاشی به شاگردانش فیلم ساخته است. جنبش می تو در ایران در سالهای اخیر فعالیت پررنگی داشته و روایتهای متعددی تا امروز منتشر شده است و فیلم استاد روایتی دردناک از یکی از این داستانهای واقعی است.
Me too به سبک ایرانی
شاید یکی از ارزانترین فیلمهای جشنواره چهل و یکم فیلم سینمایی "استاد" باشد ولی قطعاً یکی از فیلمهایی است که مخاطب را خسته و دلزده میکند و با داستانی که به دمدستیترین شکل ممکن گفته شده بود باعث دستمالی شدن موضوع خواهد شد. فیلمی که آپارتمانی ساخته شده و واقعاً غیر از خرج کرایه لوکیشن و دستمزد حسن معجونی خرج سنگین زیادی نداشته است. دوربین روی دست شاید خامدستانهترین تمهید برای ساخت فیلمی است که دائماً درون لوکیشن ثابت میگذرد و واقعاً هیچ گونه نیازی به این مدل فیلمبرداری نیست. شاید کارگردان با استفاده از این شیوه در تلاش بوده تا از زیر بار دکوپاژ زدن خارج شود.
داستان با تلاش دختر دانشجویی برای گرفتن معرفی نامه از استاد برای اپلای (apply) به یک کشور خارجی شروع میشود. دختر دانشجو در دیالوگی به استاد خود میگوید که همه خوبها رفتهاند و او نیز سعی دارد برود. استاد شخصیت ظاهر الصلاحی دارد و در صحنهای از فیلم میبینیم که بخشی از غذای خود را برای گربهها میبرد. هر کسی که از فیلمنامهنویسی سر رشته داشته باشد خوب میداند که نشان دادن این صحنه در فیلم ایجاد حس همدلی و همراهی برای شخصیت میکند و در واقع نویسنده و کارگردان در حال همدلی گرفتن از مخاطب برای شخصیت متجاوز است؛ که این خود جای سؤال بسیاری دارد. حسن معجونی در نقش استاد بسیار زیبا به ایفای نقش پرداخته و این یکی از نکات مثبت فیلم به حساب میآید. استاد درصحنههایی که دیده نمیشود به دختر تجاوز میکند که این اتفاق با توجه به دلبریهای شخصیت دختر دانشجو در ابتدای فیلم کاملاً قابل پیشبینی بود.
در ادامه، داستان با ورود نامزد دختر با خشونت بسیاری چه از نظر کلامی و هم از نظر جسمی همراه میشود. مؤلف سعی دارد با مخفی نگه داشتن ماجرایی که مخاطب ندیده است، او را با خود همراه کند ولی از در میانه داستان که با خشونتهای بسیاری همراه است مخاطب دچار خستگی و دلزدگی میشود.
در میانه این انبوه بی داستانی چیزی که بیش از دیگران باعث رنجش مخاطب میشود بیهدفی، بیمحتوایی و تکرار بیمورد بود. تقریباً چیزی به جز خشونت، شکستن و سیگار کشیدن درون فیلم اتفاق نمیافتاد.
در پایان بهگونهای ماجرای واقع شدن تجاوز برای شخصیت نامزد معلوم میشود ولی ماجرا برای مخاطب حل نمیشود چرا که با اصرار و ایستادگی استاد بر عدم وقوع تجاوز ماجرا پایان نمییابد. ولی در خشونتی که باید به قتل منتهی شود، با بیمنطقی تمام استاد خودش را نجس کرده و نامزدی که جز به قتل نباید راضی شود او را رها کرده و با نامزدش، هر دو خوشحال و راضی سوار بر ماشین شده و با شنیدن موسیقی رمانتیکی دور میشوند.
این اتفاقات خالی از سیر منطقی است و مخاطب خاص سینما (منتقدین) را به این نتیجه میرساند که حرف گزاف حمایت از زنان در مقابل خشونتهای جنسی در واقع یک پز روشنفکری و نگاهی آوانگارد است. اتفاقی که واقعاً باید در زمینه حمایت از زنان در این مورد بیافتد چیزی به مراتب ریشهای و دقیقتر از ساخت این چنین فیلمهایی است.