اسلام به دلیل جامعیتی که دارد هرگز در مقابل ظلم، بیتفاوت نبوده و همه آحاد جامعه را نسبت به امورشان، مسئول میداند، همین امر باعث شده است که منافع بسیاری به خطر بیفتد و شمشیر مبارزه با اسلام را به کمر ببندند.
اسلام، تنها دینی است که آموزههایش، تمام زمینههای فردی و اجتماعی یک انسان را برای رسیدن به کمال انسانیت، در بر میگیرد و همین نشانه جامعیت و جاودانگی آن است.[1]
از سویی با تأکید بر اینکه مؤمنان در امت اسلامی با یکدیگر رابطه و پیوند دارند، آنها را نسبت به یکدیگر مسئول دانسته است.[2] حتی کسانی که نسبت به امور مسلمانان، بیتفاوت هستند را مورد نکوهش خود قرار داده است: «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»؛[3] «(پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:) کسی که صبح کند، درحالیکه به امور مسلمانان (و رفع مشکلات آنها) اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست»، زیرا تنها دین است که باعث جلوگیری از بسیاری هرج و مرجها در جامعه میشود . [4]
با توجه به این مطلب، هر چند مخالفت با اسلام، علتهای فراوانی دارد، ولی در اینجا به دو علت اسلامستیزی، اشاره میشود:
یک. جامعیت و جاودانه بودن اسلام
دینی که به گوشهای از زندگی انسان بپردازد و از آنچه بر سر مسلمانان و جامعه میگذرد، بیخبر باشد و فقط پیروانش را به نوعی عبادت ترقیب کند، از اساس دین نیست و معتقدان و پیروانش نیز، دیندار نخواهند بود، ولی از آنجا که اسلام از جامعیت برخوردار است، برای تمام ریز و درشت زندگی انسان، برنامه دارد، همین امر باعث متزلزل شدن منافع زیادهخواهان میشود، به همین دلیل با آن به ستیز برخواستهاند.
دو. آزادیهای افسار گسیخته
خداوند برای جلوگیری از طغیانگری انسان و حفظ حقوق همدیگر، قوانینی مطابق با خواستههای درونی همه انسانها وضع کرده است، ولی انسان خودمحور و متکبر، این قوانین را مانع منافع خود دیده و با پشت پا زدن به فطرت، به اسلامستیزی روی میآورد، زیرا میخواهد بدون مانع، دست به هرکاری بزند، خداوند در نکوهش این گروه میفرماید: «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»؛[5] «[نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان میخواهد [آزاد باشد و با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را باز کند [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!]».
بنابراین از آنجا که اسلام، با منافع و زیاده خواهیهای انسان، مبارزه میکند، اسلامستیزان، آن را مانع خود پنداشته و میخواهند اسلام نیز مانند دیگر ادیان، بیرمق و سر در آخور خود باشد.
پی نوشت:
[1]. جامعیت اسلام.
[2]. توبه: 71.
[3]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، 1407، چاپ چهارم، ج2، ص163.
[4]. ضرورت دین.
[5]. قیامت: 5.